جلسه سخنرانی دکتر اصغر ایزدی جیران با نام «پژوهش مردمشناختی هنر» در دانشگاه الزهرا
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: انسانشناسی
- منتشر شده در 1391-09-26 23:56
به گزارش بخش مردمشناسی و هنر آکادمی هنر، انجمن علمی پژوهشهای هنری ایران با همکاری معاونت فرهنگی دانشگاه الزهراء و انجمن علمی دانشجویی گرافیک دانشگاه الزهراء جلسه سخنرانی با عنوان «پژوهش مردمشناختی هنر» برگزار میکند. سخنران این جلسه آقای اصغر ایزدی جیران (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) است که در زیر چکیده ارائه ایشان میآید.
چکیده: پژوهش مردمشناختی هنر حداقل از سه جهت از پژوهشهای دیگر مثل پژوهش نشانهشناختی، اسطورهشناختی، زیباییشناختی، تاریخی، و تطبیقی در خصوص هنر تفاوت اساسی دارد.
اول) تمرکز پژوهشی به امر محلی هنر؛ تمرکز اصلی مردمشناس به زمینه نزدیک و بلاواسطهای است که در آن شی یا فعالیت هنری تولید شده است. لذا نظام هنری از منطقهای بومی خود در ارتباط با ساختارها و کارکردهای درونی تبعیت میکند و نه از فلسفه ها یا زیباییشناسیهای غیر- بومی یا غربی. تمرکز پژوهشی به دلیل سطح عمیق روششناختی اساساً به جامعه کوچک- مقیاسی محدود می گردد که در قلمروی جوامع غیر- اروپایی قرار دارد.
دوم) روششناسی متصل؛ روش دانش مردمشناسی، اتنوگرافی است که در قلب آن تکنیک مشاهده مشارکتی قرار دارد. رابطه محقق با موضوع (یعنی هنر) مهمترین وجه مشخصه پژوهش مردمشناختی از هنر است و آن را به طور بنیادینی از پژوهشهای دیگر جدا میکند. تنها از طریق نزدیک شدن به هنر و به جامعه تولیدکننده هنر است که میتوان فهمی درست از هنر به دست آورد. به همین دلیل مردم شناس از فنون روششناختی خاصی بهره میگیرد: مشاهده مستقیم فرایند تولید، به کار گیری، نمایش، و درک هنر؛ صحبت کردن با اعضای جامعه در خصوص هنر و مسائل مرتبط با آن؛ مشارکت در فعالیت های مختلف جامعه از جمله فعالیتهای هنری. جمع این سه فن در زندگی محقق با جامعه تولیدکننده هنر خلاصه می گردد که در آن محقق به ذات این روش یعنی «غوطه وری» (استراترن، 1999) رسیده و «جذب فرهنگی» (مورفی، 2009) را پدید می آورد. همین قدرت روششناختی اتنوگرافی است که میتواند مردمشناس را به فهم واقعیتر امر هنری وادارد.
سوم) نظریه هنر بومی؛ پژوهش مردم شناختی دو اصل در برخورد با نظریه دارد: اولاً تحقیق اتنوگرافیک از چارچوب های نظری صلب و سخت فاصله می گیرد و به ایدههای نظری (اغلب توصیفی) حساس کننده نزدیک میشود. نه فقط نمیتوان از دستگاههای نظری با جزئیات مفهومی و متغیرها استفاده کرد، بلکه باید گفت که به هیچ وجه به سهولت نمیتوان حتی از مفاهیم هنر و زیبایی شناسی نیز بهره جست. اکثر جوامع چنین واژگانی ندارند، ولی به چیزهایی که محققان غربی آنها را هنر میپندارند، مثلاً لگاهای آفریقای مرکزی «کاسینا» و یولنگوهای شمال استرالیا «لیکان» می گویند. ثانیاً تحقیقی درخشان است که بتواند از درون تجربه اتنوگرافیک، نظریه و فلسفه ای از هنر را استخراج کند که متعلق به جامعه مورد مطالعه است. این دستاوردی است که توسط بزرگان مردم شناسی هنر مثل بیبویک، مان، و اوهانلون ارائه شده و توانسته است مفهوم غربی از هنر و زیبایی شناسی را به چالش بکشد. لذا در مردم شناسی هنر، اصل بر این است که خود تولیدکنندگان هنر دارای بنیان های فکری و حسی از امر هنری هستند، گرچه به صورت ناخودآگاه. برخی از این بنیان ها به ارزش های خاصی برمیگردد که با امر هنری در ارتباطاند و برخی دیگر با تجربههای چند- حسی از هنر سروکار دارند.
دست آخر باید به کاربرد رویکرد مردمشناختی هنر در ایران پرداخت. در سالهای اخیر تعداد اندکی از پژوهشگران، اتنوگرافیهای خوبی در خصوص هنرهای جوامع کوچک- مقیاس ایران تولید کردهاند. از این میان میتوان به پژوهش سمیه کاظمی در خصوص هنرهای تزئینی در نخلگردانی ابیانه، ضحا فلاح نیا درباره نقاشیهای سقانفارهای مازندران، و الهام رضوی در خصوص طرحهای زیلوهای میبد اشاره کرد. نقطه اشتراک این پژوهشگران، رعایت سه مشخصه فوق در کار مردم شناختی است. نتیجه اتنوگرافیهای این پژوهشگران نشان میدهد که: قلمروی هنری چگونه با قلمروهای دیگر حیات اجتماعی ارتباط برقرار می کند، ارزشهای جمعی چگونه در امر هنری تجسم یافتهاند، و جامعه چگونه خود را از طریق هنر بازتولید میکند.
کلیدواژگان: مردمشناسی هنر، اتنوگرافی، زیباییشناسی بومی، جوامع کوچک- مقیاس، فلسفه بومی هنر.
مکان: دانشگاه الزهراء، دانشکده علوم اجتماعی، طبقه اول، سالن کوثر
زمان: چهارشنبه 29 آذر 1391 / ساعت 10 صبح