گزارش آکادمی هنر از آیین نکوداشت جشن پانزدهم سینمای ایران
- توضیحات
- نوشته شده توسط محمد حسین آبادی
- دسته: گزارش
- منتشر شده در 1390-06-22 17:06
مراسم نکوداشت جشن سینمای ایران همزمان با روز ملی سینما سه شنبه شب 21 شهریور با حضور جمع بسیاری از سینماگران در تالار ایوان شمس برگزار شد.
به گزارش آکادمی هنر، در ابتدای این مراسم حسین پاکدل که اجرای برنامه را برعهده داشت با اشاره به جمعیتی که در تالار حضور داشتند، گفت:«فکر می کردم حال سینما خوب نیست اما این جمعی که در کنار هم هستند، نشان می دهد که حال سینما خوب است. فکر می کنم حال کسانی خوب نیست که فکر می کنند باید حال سینما بد باشد.»
فرهاد توحیدی رییس هیات مدیره خانه سینما اولین سخنران جشن نكوداشت بود که با اشاره به آيين نکوداشت جشن سینمای ایران گفت:«همه ساله در جشن سینمای ایران از سه هنرمند و يك شخصیت سینمایی تجلیل می کنیم که یکی از این جوایز، جایزه سیف الله داد است و به افرادی اهدا می شود که خدمات شایانی به صنعت سینمای ایران کردند و در واقع خادمان سینما هستند. سه جایزه دیگر هم به سینماگرانی که به سینمای ایران خدمات ویژه ای کردند و عمری در این راه صرف کرده و یا اینکه در عمر کوتاه خود خدمات بزرگی ارائه داده اند، اهدا می شود.» او در ادامه نوشته طنزی درباره علت برگزاری جشن های خانه سینما قرائت كرد.
سپس کلیپی که در جشن سال گذشته پخش می شد و سینماکران خود را عضو خانه سینما معرفی می کردند، پخش شد و پاکدل گفت:«بعضی ها در این کلیپ هستند که حالا دوست دارند خانه سینما از پای بست ویران شود. دوستان درباره این کلیپ صحبت می کردند که کلیپ سال گذشته را پخش کنند یا نه اما به دلیل روز ملی سینما و اینکه خانه سینما خانه همه اهالی سینما است، این کلیپ را پخش کردند.مدیریت ها می آیند و می روند اما تنها چیزی که می ماند خانه سینما و هنر سینما است. بعضی ها این روزها در مطبوعات حرف می زنند اما در مطبوعات نمی توان هنرنمایی کرد فقط می توان رجز خوانی کرد. این روزها می گذرد و دوستان می فهمند که خانه سینما خانه آنها هم هست.»
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی که برای بزرگداشت علیرضا زرین که مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از سال 59 تا 70 برعهده داشت، ساخته شده بود، پخش شد. در این فیلم افرادی چون عباس کیارستمی، احمدرضا احمدی، نورالدین زرین کلک، علی اکبر صادقی، فرشته طائرپور و ... که در مدت 13 ساله مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور داشتند درباره او صحبت کردند.
پس از پخش این فیلم کیومرث پوراحمد دبیر جشن پانزدهم خانه سینما درباره افرادی که بزرگداشت آنان برگزار شد، صحبت کرد و گفت:« کمال تبریزی کسی است که لیلی با من است را ساخت و طنزی را وارد فیلم های جبهه کرد اما با کمال تاسف به هجوی درباره جبهه رسیدیم که بسیار هجو بدی هم هست. بعد هم مارمولک را ساخت که فیلم بسیار خوبی بود. مسعود بهنام پنجمین فیلم سینمای پس از انقلاب را صدابرداری کرد و در شبح کژدم که اولین فیلم محصول بخش خصوصی سینمای ایران بود صدابردار سر صحنه شد و باید بدانیم که او چقدر با تهیه کننده جنگیده تا بتواند سر صحنه صدابرداری کند.البته انجمن صدابرداران از من برای این تقدیر تشکر کردند اما اين من هستم كه باید از آنها سپاسگذارم باشم.»
او درباره داوود رشیدی هم گفت:« اولین فیلم سینمایی ام بی بی چلچله را با داوود رشیدی کار کردم که خاطرات بسیار خوشی با او داشتم و چیزهای بسیاری از او آموختم . او همانقدر که در کلوزآپش انرژی می گذاشت مقابل یک جوان جنوبی هم همانقدر انرژی صرف می کرد تا بازی او خوب شود . در آن فیلم دستیار من وسط فیلمبرداری به خاطر دستمزد کار را رها کرد و من هم او را به تهران فرستادم وقتی موضوع را با گروه فیلمبرداری در میان گذاشتم رشیدی تا آخر کار در کنار من حضور داشت و سکانس های سخت را با حضور سیاهی لشکرها تا به آخر پیش برد و رهبری کرد. من رشیدی را بسیار دوست دارم به دلیل خصوصیات اخلاقی اش.»
پوراحمد با اشاره به خدمات علیرضا زرین گفت:« مدیران باید سلامت روح وروان داشته باشند تا بتوانند مانند علیرضا زرین کار کنند. وقتی بیمار باشند نمی توانند به این شکل کار کنند. 20 سال پیش ما به همراه آقای زرین برای شرکت در جشنواره فیلم کودک به ایتالیا رفتیم . ساک کوچکی که همراه ایشان بود برای من نماد شد و در تمام 10 روز فستیوال که بزرگداشت سینمای ایران برگزار می شد مطمئنم هیچکدام از مسوولان آن جشنواره نفهمیدند که آن مرد ریزنقشی که در گوشه ای می ایستاد ، تهیه کننده این فیلم ها بوده است. او در تمام دوره مدیریتش دور از جنجال بود و فقط کار می کرد روزی که رفت گفت اگر چیزی به کانون اضافه نکردم چیزی هم از آن کم نکردم.»
او ادامه داد:« آقای زرین شما خیلی چیزها به کانون اضافه کردید. شما سینمای کودک را در کانون پایه گذاری کردید آن هم با کسانی مانند بهرام بیضایی که نام بردن از او هم در آن زمان جرم بود. اگر آقای زرین در کانون می ماند سینمای انیمیشن ما حالا هم طراز دنیا بود و سینمای کودک هم داشتیم و مجبور نبودیم هرسال نزدیک جشنواره فیلم کودک چند فیلم بسازیم. او مطلقا جاه طلبی نداشت و با کارکنانش رفتاری صمیمانه داشت. می خواهم بگویم آقای زرین نام شما در سینمای کودک همیشه ماندگار خواهد بود.»
سید محمد بهشتی که برای تقدیر از زرین روی صحنه آمده بود هم با اشاره به خدماتی که او انجام داده، گفت:« یکی از دوستان زمانی که کلیپ آقای زرین پخش می شد، گفت خیلی در این کلیپ اغراق شده بود اما باید بگویم اگر نوع مدیریت ایشان در همه جا وجود داشت بزرگراه ها و صنعت و اقتصاد و کشاورزی هم درست می شد. وجود افرادی مانند آقای زرین کفایت می کند که ما باورکنیم همه چیز درست می شود. مدیریت آقای زرین مدیریت باغبانی و پرستاری است و با مدیریت نجاری فرق می کند. امیدوارم تعداد مدیرانی مانند آقای زرین زیاد داشته باشیم.»
پاکدل از دوران مدیریت بهشتی بر سینمای ایران با نام دوران طلایی سینما نام برد و ابراز امیدواری کرد که سینمای ایران به شان و مقامی برسد که در اندازه ای باشد که از سید محمد بهشتی تجلیل کند. پوراحمد هم در پاسخ به او تاکید کرد که در یکی از دورهای جشن خانه سینما از او تجلیل شده و کلیپ مربوط به تقدیر ازبهشتی را هم خود او ساخته است.
احمد مسجد جامعی هم که برای تقدیر از زرین روی صحنه آمده بود، با تشکر از خانه سینما و پوراحمد كه بعد از این سال ها از زرین تقدیر کرده اند گفت:«آقای زرین در شرایط دشواری عهده دار سکان سینمای ایران شدند. در شرایط سخت است که تجربه و جوهر مدیریت واقعی بروز می کند و در چنین شرایطی است که دل ها به هم نزدیکتر می شود. آقای زرین در وضعیتی که شرایط کار کردن مهیا نبود با سعه صدر و بزرگواری در کانون کار می کردند.»
محمد مهدی عسگرپور مدیر عامل خانه سینما هم با تبریک روز ملی سینما در تجلیل از مقام علیرضا زرین گفت:«حتی اگر وضعیت خوبی در زمینه فرهنگ داشتیم که نداریم باز هم باید از آقای زرین تجلیل می کردیم. ایشان در دوره ای مدیریت می کردند که سینمای امروز ایران پای خود را بردوش افتخارات آن دوره می گذارد و سختی های زیادی را تحمل می کند.»
او ادامه داد:« به مناسبت روز ملی سینما از همه خانواده سینما می خواهم که به مجموعه همكاران خود در ستاد خانه سینما برای پیگیری برخي کارها که وظیفه دولت است اما اشتیاقی به انجام آنها ندارد، کمک کنند. رسیدگی به بیمه بیکاری و امنیت شغلی سینماگران در قانون برنامه چهارم توسعه تصریح شده است اما دولت با گذشت 2500 روز از تصويب آن تا کنون به ان عمل نکرده است. با اینکه سختی های زیادی را تحمل می کنیم اماباید بتوانیم خودمان اینها را پیگیری کنیم تا دولت ما در راستای مدیریت جهانی خود با فراغ بال بتواند بیمه بیکاری وامنیت شغلی را برای تمام مستضعفان جهان پیاده کند و ما نيز در خانه سینما خانه خودمان بتوانیم این دو را اجرایی کنیم.»
علیرضا زرین هم از برگزارکنندکان جشن تشکر کرد و با اشاره به مدیریت خود در کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان گفت:«وقتی قرار شد به کانون بروم شرایط خاصی در آن زمان حکفرما بود و من هم یک جوان 24، 25 ساله بودم که تازه از سربازی آمده بودم و حتی ریش هایم هم درنیامده بود. اصلا تجربه مدیریت یک سازمان دو هزار و چند نفره را نداشتم ولی لطف خدا شامل حال من شد. در آن زمان اختلاف میان گروه ها و دسته های مختلف شدت زیادی داشت اما تابلوی خوشنویسی به این مضمون نوشتم وزیر دست خودم قرار دادم که به خودم یادآوری کنم کارهای خوب مدیریت قبلی مثل کتابخانه سازی، تولید فیلم، نوار و کتاب برای کودکان را اگر عرضه داشته باشم در آن 13 سال ادامه دهم.»
او ادامه داد:«من کار افرادی که کاربلد بودند را هماهنگ می کردم. من اصلا فیلم ندیده بودم و کاری بلد نبودم اما در طول مدیریت و سرپرستی ام در کار آنها دخالت نکردم. امیر نادری می گفت اگر بلدی فیلم بساز اما من این کاره نبودم و تنها کار کسانی کاربلد بودند را هماهنگ می کردم. به این تئوری باور داشتم که خواستن توانستن است و یقین داشتم که مدیریت ماندگار نیست. خوشبختانه توانستم برای آنهایی که می خواستند کار انجام دهند، زمینه را فراهم کنم.»
زرین با تاکید بر اینکه تمامی کارهایش قانونی و حتی مطابق اصول اسلامی بوده گفت:«تمامی کارهای ما مرقانون بود. از یکی از بهترین ذی حسابان دارایی دعوت کردم و تمامی کارهای ما زیر نظر این ذی حساب انجام می شد.در آن زمان موسیقی، نقاشی، فیلمسازی خیلی مجاز نبود و یکی از بخش های کار من اجازه گرفتن از مراجع بود و طبق احکام اسلامی کار انجام می دادیم. شورای انقلاب مجوز خاص و اجازه فیلمسازی به ما داده بود. هیچ کار غیرقانونی در آن زمان انجام نشد و تمامی کارها زیر نظر کارشناسان آن حرفه انجام می شد. من وظیفه شرعی خود را انجام دادم و کار فوق العاده ای نکردم تنها برای کودکان و نوجوانان کاری انجام دادم.»
در ادامه فیلم کوتاهی برای تجلیل از داوود رشیدی پخش شد و بعد رسول صدرعاملی برای تقدیر از او روی صحنه آمد و گفت:«سال 60 با داوود رشیدی اولین فیلمم را کار کردم. بسیاری از عوامل آن فیلم هم اولین کارشان را انجام می دادند. در آن فیلم که رهایی نام داشت داوود رشیدی اولین قطار را در نقش لوکوموتیوران وارد خرمشهر مي کرد. در تمامی این سال ها کامیابی ها، شکست های زیادی داشتیم و مدیران زیادی آمدند و رفتند اما آرزوی من در این جشن این است چند دسته و گروه نباشیم و با اینکه خیلی بزرگ هم شدیم بدانیم که خبری نیست.»
او ادامه داد:«داوود رشیدی در یک خانواده فرهنگی تربیت شده بود و دانش آکادمیک داشت و زلال و شفاف و روشن بود و با او احساس امنیت می کردیم. او دوستی مهم برای من بود که همیشه می توانستم به او تکیه و اعتماد کنم و امیدوارم سال های سال بماند و ما در کنار او باشیم.»
جعفر والی هم در تقدیر از رشیدی گفت:« 50 و چند سال پیش بود که مادر رشیدی به من مژده داد که پسرم تئاتر خوانده و می خواهد به ایران بیاید. در اولین کارش به نام می خوای با من بازی کنی من بازی کردم و زنده یاد فروغ فرخزاد برای آن شعر گفت. این نمایش برای من تجربه بزرگی بود چون داوود با یک آگاهی و دانش جدیدی به تئاتر آمده بود و فرصت خوبی برای آموختن به ما می داد. در دومین کارش هم افتخار بازی داشتم و هنوز هم آرزو دارم در نمایشنامه های داوود رشیدی بازی کنم. او همیشه حضوري صادق دارد، شرف هنر را می فهمید و آنچه را انجام می داد با اطمینان خاطر و شرف انسانی و به عنوان یک هنرمند به اجرا درمی آورد.»
مهدی فخیم زاده هم با شاره به اینکه شاگرد رشیدی بوده گفت:«تعداد زیادی از افرادی که در این سالن هستند به گونه ای شاگرد داوود رشیدی حساب می شوند اما من افتخار داشتم که به طور مستقیم شاگرد او بودم. آنقدر کلاس های داوود رشیدی خوب بود که من که شاگرد دانشکده هنرهای داراماتیک بودم به همراه چند نفر دیگر به کلاس های اودر دانشکده هنرهای زیبا هم می رفتیم. آموزش او آنقدر تاثیر روی من گذاشت که اسماعیل شنگله به من می گفت: داری شبیه داوود می شوی و از او تقلید می کنی.»
مریلا زارعی هم با بیان اینکه کوچکتر از آن است که درباره داوود رشیدی صحبت کند، گفت:«در راه فکر می کردم که یک شاگرد در نکوداشت استادش چه می تواند بگوید. فقط می توانم بگویم در این چند سال کار صنفی در کنار ایشان درس های زیادی مانند صداقت،راستی و درستی را یاد گرفتم. ایشان به شدت کار اصولی را به من یاد دادند و به نمایندگی از همه بازیگران سرتعظیم دربرابر هنرمند بزرگ و عالیجناب داوود رشیدی فرود می آورم.»
داوود رشیدی هم پس از دریافت تندیس خود گفت:«اجازه می خواهم زیاد حرف نزنم برای انیکه بغض گلویم را گرفته است. از خانه سینما که خانه ماست تشکر می کنم و خوشحالم که یکی از اولین افرادی بودم که از ابتدا در این خانه حضور داشتم و عضو کوچکی از خانه سینما هستم.»
احمدرضا احمدی شاعر هم که از دوستان قدیمی رشیدی است با او روی صحنه آمد و گفت:« به دلیل بیماری هایی که در این20، 30 ساله داشتم کمتر از خانه بیرون آمدم اما داوود دو سه بار من را از خانه بیرون آورد. یک بار برای تماشای نمایش منهای دو، و یک بار برای نمایش آقای اشمیت کیه؟ و امشب هم برای تجلیل از داوود بیرون آمدم. در جوانی خانه داوود در خیابان بهار پناهگاه من و امیر نادری که آن زمان هنوز فیلمساز هم نبود، شده بود و داوود ما را با بزرگواری می پذیرفت. وقتی نمایش منهای دو را دیدم تصمیم گرفتم نمایشنامه بنویسم و به داوود هم گفتم و او هم خیلی خوشحال شد. هشت بار آن را بزنویسی کردم و داوود درباره آن نظر داد و از بازنویسی نهم محمد چرمشیر هم وارد کار شد و امیدوارم که این نمایش فروردین روی صحنه برود. حالا داوود خبر ندارد اما من شش، هفت نمایشنامه دیگر هم نوشته ام.»
علی دهکردی هم به نمایندگی از شورای مرکزی انجمن بازیگران سینما پیام تبریکی در تجلیل از رشیدی قرائت کرد.
در ادامه فیلم کوتاهی درباره مسعود بهنام صدابردار پیشکسوت پخش شد محمدعلی نجفی کارگردان سینما برای تقدیر از او روی صحنه آمد و گفت:«اگر باور داریم که در تاریخ خاصی از سینمای ایران به سر می بریم باید قدر این زمان و قدر خودمان و خانه سینما را که خانه همه ماست را بیشتر بدانیم.»
حسن زاهدی صدابردار هم با اشاره به اینکه شاگرد بهنام بوده است، گفت:«زمانی که مسعود بهنام صدابردار شبح کژدم بود من مدت ها بعد از آن به عنوان بوم من در خدمت جهانگیر میرشکاری بودم.»ا
او ادامه داد:«جناب آقای پوراحمد ما از محبت شما و خانه سینما سپاسگذاریم که برای بچه های صدا هم بزرگداشت گرفتید.»
اسحاق خانزادی هم با اشاره به یکی از دیالوگ های فیلم کمال الملک ساخته زنده یاد علی حاتمی که صدابرداری اش را او انجام داده گفت:«شاه به بازدید دارالفنون می رود و به کمال الملک می گوید هنر مزرعه بلال نيست كه محصولش بهتر شود، از ستارههاي آسمان هم يكي ميشود كوكب درخشان، الباقي، اي...، سوسو ميزنند. یکی از ستاره های درخشان صدای سینمای ایران استاد مسعود بهنام است که من سر تعظیم مقابل او فرود می آورم.»
فرشته طائرپور هم که در همسایگی مسعود بهنام کار می کند در تقدیر از او گفت:«مسعود بهنام به حق متخصص والای صدا در سینمای ایران است. چراکه هیچکس به اندازه ایشان نتوانسته صدای گرفته من را بالا ببرد. من هرچند وقت یک بار به دلیل توسعه استودیو بهنام و کارهایی که او در یک ملک استیجاری در همسایگی ما انجام می دهد جیغ و داد باید راه بیاندازم و نصف جیغ هایم به خاطر خودم و نصف دیگرش به خاطر او است. خیلی خوشحالم که در مراسم بزرگداشت او صحبت می کنم و امیدوارم روزی برسد که شرایط سینمای ایران طوری باشد که مسعود بهنام با آرامش فقط آموزش بدهد.»
مسعود بهنام هم با خواندن غزلی از حافظ و تغییر یکی دو مصرع از آن از سینما و سینماگران تقدیر کرد و گفت:«باور نمی کردید که صدابردار هم گنده حرف بزند و شعر بخواند.من تمام این شعر را هم بدون اینکه به کاغذ نگاه کنم، خواندم. خیلی از شما سینمایی ها تعریف کردم و از این به بعد همه شما باید فیلم هایتان را به استودیو من بیاورید. از خداوند درخواست می کنم همه ما را در برابر کبر و غرور و دروغ حفظ کند.»
مازیار شیخ محبوبی و بهمن اردلان هم به نمایندگی از انجمن صدابرداران از بهنام تقدیر کردند.
شیخ محبوبی گفت:«از طرف خودم و انجمن صدابرداران روز ملی سینما را به هم خانگی های خودم تبریک می گویم. معمولا استاد به شاگرد هدیه می دهد اما من از طرف خودم و شاگردان آقای بهنام به خاطر آموزش هایی که در این سال ها به ما داده تقدیر می کنیم.»
بهمن اردلان هم گفت:«آقای بهنام دین بزرگی بر گردن ما دارد ما شاگردانش همیشه شاگرد او می مانیم و امیدواریم لایق باشیم که از تجربیات او استفاده کنیم.»
بهنام هم که با بغض صحبت می کرد گفت:«از همه دوستانم ممنونم اینجا جای کيانوش عیاری خیلی خالی است اما ایشان به دلیل مصیبتی که برایش پیش آمده حال شرکت در این مجالس را ندارد و مجید صرافی که یکی از همکاران خیلی عزیز من بود و حالا در تلویزیون فرانکفورت صدابردار است هم جای خالی اش در اینجا خیلی احساس می شود.»
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی به کارگردانی هومن سیدی برای تقدیر از کمال تبریزی پخش شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و منوچهر محمدی به همراه نوه اش روی صحنه آمد و گفت:« نوه ام را با خود آوردم که ببنید من هم دارم پیر می شوم و باید یواش یواش به فکر گرفتن بزرگداشت برای من باشید. کمال تبریزی رفیق 30 و چند ساله من است. با شناختی که از او دارم به نظرم مصداق درست یک مسلمان خوشرو است. در شرایطی که پیش آمده بدعنقی و بد اخمی علامت مسلماني است اما کمال تبریزی لبخند به لب سعی می کند اطرافیانش را شاد کند. او مسلمانی است که اطرافیان از دست و زبان او آسوده اند و مثل افرادی نیست که وقتی لب باز می کنند آتش و خشم و کینه از دهان آنها بیرون می آید.»
او ادامه داد:« کمال تبریزی اعتقادات و باورهایش را به نقد با مردم می گذارد. او بچه جبهه است و لیلی با من است را می سازد، بچه مسلمان است ومارمولک را می سازد و درباره حج هم پاداش را می سازد. او در این مرز و بوم آداب مسلمانی را به عینه به نمایش می گذارد و این کار خیلی قابل تقدیر است.»
محمدرضا هنرمند هم با بیان اینکه از شنیدن صدای خنده حضار با تماشای این فیلم خوشحال شده، گفت:« خیلی خوشحالم برای تقدیر از کسی روی صحنه آمدم که خنده را به ملت گرفته ایران هدیه کرد.»
رضا میرکریمی
هم با بیان اینکه بهترین کلیپ، کلیپ آخر بوده است گفت:« این کلیپ خیلی لذتبخش بود. وقتی به کمال فکر می کنم اولین چیزی که ذهنم می رسد لبخند اوست که به آدم امید و خوشبینی می دهد اما غم پنهانی هم دارد. او دوست همه ما است در روزهای سخت و مثل یک اس ام اس شیرین در لحظه تلخ می ماند.»
رضا کیانیان هم درباره تبریزی گفت:« کمال تبریزی از همه چیز مثل خانواده، آب خوردن، غذا خوردن و.. لذت می برد من هم در این چند فیلمی که با او کار کردم علاوه بر اینکه جلو دوربین به من خوش گذشته در پشت صحنه هم خیلی لذت بردم.»
کمال تبریزی با تشکر از برگزارکنندگان جشن و افرادی که در کلیپ نکوداشت او حضور داشتند، گفت:«من خودم را در انتهای صف بزرگان وعزیزانی می بینم که باید از آنان تقدیر شود و فکر می کنم نباید این اتفاق درباره من می افتاد. خیلی ها این شایستگی را دارند وباید درباره آنها این اتفاق میفتاد. با اینکه جشن برگزار می کنیم اما باید ابراز تاسفی را که در دلم است ابراز کنم چون در غیر این صورت در دلم می ماند. ما متاسفانه برای اولین بار کسانی را داشتیم که به زندان رفتند و برای اولین بار ممنوع التصویر و ممنوع الچهره شدند. اینها خیلی اثر بدی روی همه ما می گذارد. در اين شرایطی که به بعضی ها اجازه کارکردن نمی دهند و خیلی سخت پروانه ساخت می دهند و اگر پروانه ساخت بدهند خیلی سخت پروانه نمایش می دهند، خیلی های دیگر به راحتی آب خوردن هم پروانه ساخت و هم پروانه نمایش می گیرند. اين تبعیضی که وجود دارد روح آدم را آزار می دهد و این یک سویه نگری و تک صدایی کار کردن در شان سینمای ایران نیست.»
او ادامه داد:« اگر در لغتنامه کلمه ایران را جستجو کنید یکی از معانی آن سرزمین نجیب زادگان است اما در این سرزمین آدم های خوب، بعضی پیدا می شوند که کار خوب نمی کنند. مثلا به من با این موهای سرم می گویند زلف علی. هنر ستیز می شوند با اهالی هنر و نجیب سینما کج رفتاری و بدرفتاری میکنند و اسمش را مهرورزی می گذارند و با این شعار کار می کنند. خیلی ها هستند که مثل من اجازه نمایش نگرفته اند چرا این اتفاق میافتد؟ مگر ما می خواهیم چه بگوییم؟ وقتی در این باره فکر می کنم به این نتیجه می رسم که عمده کار ما در سینما این است که بگوییم باید آدم خوبی باشیم و کار بد نکنیم وکاری که به ضرر این مملکت باشد انجام ندهیم به همین دلیل است که فیلم های ما اجازه نمایش پیدا نمی کند.»
تبریزی تاکید کرد:«با همه این احوال نباید ناامید شویم و حالا که در هیچ شرایطی نمی توانیم با مسوولین صحبت کنیم با خدا صحبت مي کنیم چون خدا ظالم را دوست ندارد و دوستدار مظلوم است و ما در شرایطی هستیم که در جای مظلوم قرار داریم. ما با او درددل می کنیم و او حتما صدایمان را می شنود و ما همه، از جمله افرادی هستیم که بالاخره در کارمان باقی می مانیم.همه مسولان آمدند و رفتند و اینجاست که باید بگویم همیشه دیگران رفتند و ما ماندیم و امیدوارم همچنان ما بمانیم و دیگران بروند.»