بررسی حضور ابژه و غیاب تن، تحلیل لباسهای بلیک لایولی، گبریل یونیون و کیم کارداشیان در مراسم مت گالا ۲۰۲۲
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: نشانهشناسی
- منتشر شده در 1401-02-19 14:41
یکی از بزرگترین دورهمیهای دنیای مد که دست هنرمندان این عرصه را برای طرحهای خلاقانه باز میگذارد، بدون شک مت گالای موزه هنر متروپولیتین نیویورک است. مراسمی که از ۱۹۴۸ تا به امروز اولین دوشنبه ماه می برگزار شده و هدفش جز نمایش هنر دست طراحان مد جمعآوری کمک مالی برای انستیتو طراحی لباس است. نشریه ووگ یکی از پیشگامان برگزاری مت گالا محسوب میشود و حال آنا وینتور سردبیر این نشریه همچون سالهای قبل مسئولیت نظارت بر این رویداد را بر عهده دارد. هر سال این رویداد یک تم برای هویت بخشی به آن را در نظر میگیرد و طراحان بیشتر سعی بر هدایت طراحیشان به همان مسیر دارند. از سوی مت گالا ۲۰۲۲ اعلام شد تم امسال «زرق و برق طلا کاری شده»۱ است که میتواند به سه دهه پایانی قرن نوزدهم در دنیای لباس بپردازد. از سوی دیگر افتتاحیه مت گالا ۲۰۲۲ را ادامهای بر سال گذشته به عنوان نمایشگاه مکمل معرفی کردند که به عبارتی میتوان آن را گلچین۲ یا فرهنگ لغت فشن در آمریکا۳ در نظر گرفت.
گلچین دنیای مد یا آنچه بر دنیای مد در سرزمین آمریکا گذشته میتواند به عنوان یک تم مطرح شود، اما خطای بزرگی که نشریه ووگ کردهاند معرفی تم زرق و برق طلا کاری شده است. در اصل چنین گزارهای تم نیست. میتواند شکلی از طراحی لباس باشد ولی نه به مفهوم درمیآید نه در معنای تم فهم میشود. علت غیاب روح نمایش مد در مت گالای ۲۰۲۲ را میتوان در همین گزاره دید که طراحان را به سمتی برده که لباسهایی طراحی کنند که بیهویت باشند. شاید تنها لباسی که در آن شب دارای تنانگی بود لباس کیم کارداشیان بود. لباسی که درست شصت سال قبل بر تن مرلین مونرو رفته بود و در انتهای نوشته بیشتر به آن اشاره خواهیم کرد.
با گریزی به نظریه، چارچوب نظری تحلیل را مشخص کنم تا مخاطب بیشتر با ادامه بحث آشنا شود. هر آنچه از اشیای بیجان در پیش چشم انسان قرار گیرد به سان یک شیء دیده میشود. شیئی برای استفاده، زینت بخشی، مراقبت، تفریح و ... اما زمانی که خوانشگر به شیء توجه کند آن شیء ابژه نشانه معناشناختی است. ابژهای که میتواند حال مورد خوانش قرار گیرد و خوانشگر در مورد آن به بحث بنشیند. هر ابژه دارای فیزیک یا بدن است. به طور مثال پارچه زمانی که توسط یک طراح تبدیل به لباس میشود شیء است و هر گاه در معرض نمایش و نظارت قرار گیرد ابژه نشانه معناشناختی قلمداد میشود. ابژهها میتواند دارای تنانگی یا روحی از فیزیک خود باشند. تن به طور معمول غایب است تا در یک فشاره یا گستره معنایی حاضر شود، اما گاه ابژه نمیتواند دارای کالبدی باشد که تن غایب حاضر شود و در مرحله ابژگی باقی خواهد ماند.
با شنیدن «زرق و برق طلاکاری شده» بدون شک به یاد نشان ورساچه در طراحی خواهیم افتاد. نشانی که لباسها، ملزومات سبک زندگی، زیورآلات و حتی طراحی لوازم خودرو و ... را باشکوه و پرزرق و برق طراحی میکند. این بار بیشترین لباسی که چشمها را به دنبال داشت، تحسین شد و آن را همسو با تم مراسم خواندند لباس ورساچه بلیک لایولی –بازیگر زن آمریکایی همسر رایان رینولدز- بود. لباس و ملزومات پوششی او از چند بخش تقسیم شده بود. بالاتنهای مبتنی بر ساختمان امپایر استیت۴ و پایین تنهای که ما را به یاد ترمینال بزرگ مرکزی۵ هر دو از ساختمانهای نیویورک میانداخت. تا به اینجا ما ارجاع به دو ساختمان و حاضر شدن فضای شهر نیویورک را داریم که ساختمانهای آن یکی از نشانههای شهریاش است، اما مگر نشانههای شهری شانگهای، بانکوک، سئول، توکیو، برلین، شیکاگو و انبوهی دیگر از کلان شهرها همین ساختمانها نیست. کالبد شهر چگونه میتواند در کالبد تنانگی لباس حاضر شود؟ جلوتر پاسخ خواهم داد.
جزییات لباس و ملزومات پوششی لایولی به اینجا ختم نمیشود. او تاجی هفتپر مشابه مجسمه آزادی نیویورک بر سر داشت که خود نشانهای از هفت دریا، قارهها و آزادی است. لباس او به رنگ مسی مشابه نسخه اولیه مجسمه آزادی بود. فلز مس در معرض هوا اکسید میشود و پتینهای آبی متمایل به سبز میبندد. لباس او نیز در یک فرآیند مشارکتی که میتوانست اجرای بهتری نیز داشته باشد به پتینه آبی تغییر رنگ میدهد تا یادآور تغییر رنگ مجسمه آزادی نیز باشد. تا به اینجا ما با یک طراحی زیبا و تزیینی طرف هستیم اما چگونه یک هنرمند میتواند در فشن آرت فرم را فراتر از شکل و تزیین ببرد؟ پاسخ واضح است جایی که ما دیگر با لباس به مثابه ابژه نشانهشناختی طرف نباشیم و لباس لایولی تبدیل به حاضر کردن درونمایههایی از شهر نیویورک باشد. قصد این تجزیه تحلیل انتقاد از طراحی ورساچه نیست چه بسا مثال نقضی که میخواهم بزنم از طراحیهای همین نشان است.
دوین وید بازیکن بسکتبال میامی هیت و همسرش گبریل یونیون بازیگر و مدل سابق از دیگر حاضرانی بودند که ورساچه لباسهای آنها را طراحی کرده بود. وقتی به موضوع قرن ۱۹می و بدنهای سیاه آنها (بدن به مثابه ابزار نمایش لباس نه مولفه نژادی) نگاهی بیاندازیم متوجه طراحی گردنبند وید و گوشوارههای یونیون و طراحی خشن کریستالها میشویم. لباس بیش از حد سفید وید و برهنگی زیر آن تضاد سیاه و سفید را به خوبی به نمایش میگذارد. رنج سیاه پوستان را کنار کریستالهایی بگذارید که در لباس، گوشواره و بستن موهای یونیون بگذارید تا متوجه شوید چگونه تن سیاهان و رنج حاصل از حضورشان در آمریکا بر صحنه مد رده بالا حاضر میشود. اینجا ابژه نشانهشناختی تن را حاضر میکند درست برخلاف أنچه در شکل تزیینی لایولی تحسین میشد. آن چه از نمایش لباس لایولی به یاد داریم شهری است با مجسمه آزادیاش اما شیء (لباس او) در خوانش ابژه نشانهشناختی است بی آنکه وارد درونمایه شهری شود. پیشتر اجراهای ویکتوریا سکرت در نیویورک به خوبی توانسته بود با ابزار بدن شهر لندن را به همراه یک اجرای چندرسانهای زنده کند. در هنر اگر درونمایه همسو با شکل خود نتواند سبب یکپارچگی ساختار شود فرم اثر ناقص است و در یک رویکرد نشانهشناسی پدیداری ما به دنبال حضور پدیداری تن در اجرا و فرم هستیم.
دیگر لباسی که در انتها میخواهم به آن بپردازم، لباس «تولدت مبارک، آقای رئیس» بر تن کیم کارداشیان در این مراسم بود. این لباس در سال ۱۹۶۲ توسط یک طراح جوان به نام باب مکی روی کاغذ آمد و ژان لویی فرانسوی از طراحان مشهور آن زمان طراحی شد. لباس از لحاظ درخشندگی و زرق و برق از بیهمتاترین لباسهایی است که دیده شده بود و به همین دلیل با موضوع مت گالا همسو بود. کارداشیان از یک لباس ارجینال که برای اولین بار توسط هنرمندی برای او خلق شده باشد استفاده نکرد و با این اجرای نمایش سبب حضور جسم عاطفی مرلین مونرو، جان اف کندی و مراسم تولد او شد. این لباس را درست شصت سال پیش مرلین مونرو الهه بازیگری و یکی از آیکونهای سینما در جشن تولد ۴۵ سالگی جان اف کندی، پوشیده و ترانه تولدت مبارک را برای رییس جمهور وقت خوانده بود. آنچه توجه عکاسان و دیگران را جلب کرده بود حضوری مافوق حضور بود. در اینجا به واسطه رد تنانگی عبوری از دالان موزه داریم. موزهای که سالها از لباس مونرو تحت رطوبت ۴۰ تا ۵۰ درصدی با کنترل دما نگهداری میکرد اینجا نه تنها ویژگیهای گفتمان نمایشی ما را از موزه و ویژگیهایش عبور میدهد بلکه مکان میتواند دچار استحاله از یک گذار شود. جشن تولدی که آخرین حضور پر سر و صدای مونرو در آنجا بود درست سه ماه بعد مونرو از دنیا رفت و چیزی نگذشت که کندی ترور شد. کاری که لباس و اجرای مشارکتی لباس لایولی در خود نیویورک نتوانست انجام دهد لباس کارداشیان انجام داد و کارداشیان تنها بدنی برای اجرای نمایشی از غیاب تنی بود که حاضر شد.
به دلیل ملاحظات قوانین رسانهای و ممیزی نتوانستیم نماهای مختلفی از لباسها را نمایش دهیم با یک جستوجوی ساده میتوانید لباسها را از نماهای مختلف مشاهده کنید.
- gilded glamour
- In America: An Anthology of Fashion
- America: A Lexicon of Fashion
- Empire State Building
- Grand Central Terminal