ده فیلم برتر از دیدگاه لورا مالوی یکی از مهمترین تئوریسینهای سینما
- توضیحات
- نوشته شده توسط مترجم: آرش فیروزفر
- دسته: اخبار سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1397-02-03 15:55
«لورا مالوی» [1] تئوریسین فیلم که با مفهوم «نگاه خیرهی مردانه» [2] به جهانیان معرفیشده است، یکی از متفکران تأثیرگذار سینما است. او استاد مطالعات فیلم و تصویر در کالج برکبک دانشگاه لندن و مدیر سینمایی موسسهی برکبک است. یادداشتهای سینمایی او از «همشهری کین» [3] تا فیلمهای نمایش دادهشده در شبکهی خانگی همواره در صدر بودهاند. او دربارهی دشواری انتخاب ده فیلم برتر کرایتریون میگوید: من سعی کردم که ده فیلم انتخاب کنم، ولی در پارهای از موارد، لیست انتخابشده تحت تأثیر نام دیگر فیلمهای موجود در آرشیو کرایتریون است.
۱. کفشهای قرمز[4]
«مایکل پاول[5]» و «امریک پرسبورگر[6]»
در حدود سالهای ۱۹۴۵-۱۹۴۶ به دلیل زندگی در روستا، برای دیدن فیلم به لندن میرفتم. فیلمهای «نانوک شمال[7]» و «رودخانه[8]» را در این دوران دیدم که تصاویر واضحی از هر دو در حافظهام بهجامانده است؛ اما در اشتراک با بسیاری از دختران آن زمان و درواقع برای همیشه، «کفشهای قرمز[9]» را بهعنوان اولین فیلم انتخاب خواهم کرد.
۲. بر باد نوشته[10]
«داگلاس سیرک[11]»
به خاطر فاصلهای که در دههی ۱۹۶۰ با «کایهدوسینما[12]» پیدا کردم وقتم را با تماشای فیلمهای هالیوودی میگذراندم. فیلم «بر باد نوشته[13]» با افراط در سبک ملودرام جنجالآفرین شد و برای سیرک که موردعلاقهی من و از هوشمندترین کارگردانان دههی ۱۹۵۰ محسوب میشد؛ یک پایان زودرس بود. همچنین سیرک برای «فاسبیندر بزرگ[14]» الگو محسوب میشد، بهخصوص در فیلم «علی: ترس روح را میخورد[15]».
۳. از نفس افتاده[16]
«ژان لوک گدار[17]»
۴. گذران زندگی[18]
«ژان لوک گدار»
۵. پیرو خله (احمق)[19]
«ژان لوک گدار»
برای من «نفس افتاده[20]» و «گذران زندگی[21]» یک انقلاب مفهومی جدید در سینما به شمار میآمد. «پیرو خله (احمق)[22]» همراه با رنگ، پرده عریض، چشماندازهای فرانسوی و بازیهای زیبایش بسیار مهیج و تجربهای غیرمعمول در سینما و روایت محسوب میشد.
۶. ژان دیلمان، شماره ۲۳ خیابان کامرس کوئی، ۱۰۸۰ بروکسل[23]
«شانتال آکرمن[24]»
در دههی ۱۹۷۰ تحقیقی را در مورد زنانی که سینما، جایی برای ارائهی دغدغههای فمینیستیشان بود؛ شروع کردم، «ژان دیلمان[25]»، بهترین نمونه برای رؤیای یک فمینیست بود. آکرمن تصویری از جهان و زندگیای آفرید که تابهحال روی پردهی سینما نمایش داده نشده بود و با حس زیبایی فوقالعادهی در ذکاوت، تسلط بر قصهگویی و فیلمسازی همراه بود.
۷. توکی بوکی[26]
«جبرئیل دیوپ مامبتی[27]»
بعضی فیلمها بهعنوان راهنما عمل میکنند و نام فیلمهای غیراروپایی یا غیر هالیوودی که میتوانند بزرگ و تکاندهنده باشند را متذکر میشوند. من «توکی بوکی[28]» را آشوبطلب و قدرتمند در سَبک و در رنگ، درخشان یافتم. در اولین بار تماشای فیلم کاریزماتیک بودن شخصیت زن شگفتزدهام کرد. بهطورکلی فیلمی است که نگاه را به سمتوسوی سینمای سنگال جلب میکند.
۸. آدمها در یکشنبه[29]
«روبرت سیودماک[30]» و «ادگار. جی.اولمر[31]»
در دههی ۱۹۸۰ دورهی آموزشی سینمای صامت را برگزار میکردم و تابهحال زیبایی فوقالعادهی این سینما را درک نکرده بودم. (در آن دوران) بیشتر به فیلمهایی مانند «دنیای تبهکاران[32]» و «اسکلههای نیویورک[33]» و آثار «ژوزف فون اشترنبرگ[34]» که در ابتدای قرن بیستم ساختهشده بودند علاقه داشتم. فیلم «آدمها در یکشنبه[35]» مستندی است ساختهی زن جوان مدرنیستی که به برلین پیش از نازیسم میپردازد.
۹. کلوزآپ[36]
«عباس کیارستمی[37] »
در خلال دههی ۱۹۹۰، درست زمانی که احساس میکردم سینما از سنگینی قرن خسته به نظر میآید، فیلمهای کیارستمی روح جدیدی در آن دمید و جوابی دوباره بود برای سؤال «آندره بازن[38]»: «سینما چیست؟»
۱۰. سفری کوتاه به ایتالیا[39]
«روبرتو روسلینی[40] »
به انضمام
گوشوارههای مادام دِ[41]
«ماکس اوفلس[42]»
همهی فیلمهای موجود در لیست، نشاندهندهی تغییر دیدگاه من نسبت به تاریخ سینما است. من لیست را با فیلمهای «سفری کوتاه به ایتالیا» و «گوشواره مادام د» به پایان میبرم و بهعنوان یک نویسنده، صدا و تصویر آنها را با قلبم احساس میکنم. من هردو کارگردان (روسلینی و اوفلس) را ارزشمند و متفاوت در سبک و شخصیتپردازی میدانم. اوفلس یک کمالگرا است و روسلینی تقریباً غیرمتعارف جلوه میکند.
اما از این گذشته این دو فیلم با نقشآفرینی فوقالعادهی بازیگرانش (البته بسیار متفاوت ازلحاظ سبک) برجسته میشوند. در پایان، فیلمها مرا به دههی ۱۹۵۰، شروع لیست برمیگردانند، جایی که به نظر میرسد زندگی من بهعنوان یک فیلم سرگرمکننده دوباره و دوباره تکرار میشود.
1- Laura Mulvay
2- Male Gaze
3- Citizen Kane
23-Jeane Dielman, 23, quai du commerce, 1080 Bruxelles
41-The Earrings of Madame de …