«من حکم الهی را نمی دانم» / جدیدترین آثار آوانگاردترین هنرمند حال حاضر چین
- توضیحات
- دسته: اخبار سایر هنرها
- منتشر شده در 1395-11-25 17:51
از ۲۱۱ ژانویه موزهی هنر راکباند نمایشگاهی از آثار هنرمند آوانگارد چینی، سونگ دونگ برگزار نموده است. این نمایشگاه با عنوان «من حکم الهی را نمیدانم» اولین نمایش بزرگ سونگ در سرزمین اصلی چین در هشت سال گذشته است.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر و به نقل از آرت نت، نمایشگاه شامل برخی از مشهورترین کارهای هنرمند، که نقشی اساسی در تثبیت حرفهی او داشتهاند، در کنار تعدادی از آثار به ندرت دیده شده است. کل ساختمان موزه از بیرون و درون برای این نمایشگاه تغییر داده شده است، که به شکل جسورانهای بیانگر آفرینش هنری سونگ تا به امروز است و همزمان نگاه تازهای به شرایط فعلی کنکاشهای خلاقهی او میاندازد. این نمایشگاه جامع، تاملی بر زندگی و کار دونگ است، که کارهای گذشتهی او را یکپارچه میکند، و آن را با حس سرزندگیِ از نو یافتهای میآکند، در حالی که آثار جدیدش را نیز از بافت غنیتر تحول هنر او ملهم میسازد.
عنوان نمایشگاه اشاره مناسبی به جملات قصار کنفوسیوس در گلچین ادبی او دارد؛ «در پانزده سالگی، مصممانه دنبال یادگیری بودم. در سی سالگی، استوار ایستاده بودم. در چهل سالگی، هیچ شکی نداشتم. در پنجاه سالگی، حکم الهی را میدانستم. در شصت سالگی، گوشم عضوی مطیع برای پذیرش حقیقت بود. در هفتاد سالگی، میتوانستم تمنیات دلم را دنبال کنم، بدون زیر پا گذاشتن آنچه حق بود.» اما مسیری که سونگ با الهام از فرآیند زندگی حکیم چینی ترسیم میکند به شکل طنزآمیزی معکوس است؛ «در ده سالگی نگران نبودم. در بیست سالگی محدودیتی نداشتم. در سی سالگی، سر و سامان نگرفته بودم. در چهل سالگی سر در گم بودم. و در پنجاه سالگی، حکم الهی را نمیدانستم.»
اشاره به کونفوسیوس، دلشمغولی سونگ نسبت به سنتهای چین و حکمت به میراث برده شدهی مردم عادی را برجسته میسازد، در حالی که شوخطبعیاش بیشتر مرهون غلبهی مضامین ذن و تائوییستی در کارش است. طی دوران فعالیتش، اشیا پیش پاافتادهی زندگی روزمره مواد اصلی آفریدههای دگرگون شونده و پرجزییات او را تشکیل دادهاند. اگرچه نمایشگاه جدید سونگ هم از این قاعده مستثنی نیست، اما به وضوح حال و هوای کلاسیکی در سازماندهی آن وجود دارد. در استمرار سنت ادبی چین، نمایشگاه به هفت «باب» یا فصل تقسیم شده است که یک نشان و نماد چینی بازنمود و تجسم هر فصل است و در کنار هم مصرعی از یک شعر را میسازند؛ Jing(آینه)، Ying(سایه)، Yan(واژه)، Jue (مکاشفه)، Li (تجربه)، Wo (خویشتن)، Ming (روشنگری). هر طبقه از موزه مختص فصلی از نمایشگاه است، و فضای خارجی هم به فصل هفتم اختصاص دارد که طی آن چراغهای ال ای دی محیط نمای ساختمان را در بر گرفتهاند. این تصادفی نیست که آنچه در ابتدا به بازدیدکنندگان خوش آمد میگوید، در واقع فصل پایانی هم هست. میشود گفت این پارادوکس به شکل زیرکانهای جانمایهی نمایشگاه به عنوان تمامیتی خودنگر را به صورت موجزی در خود گنجانده است. به محض ورود به ساختمان بازدیدکنندگان با یکی از جدیدترین کارهای سونگ روبرو میشوند.
«تالار آینه»، یک چیدمان آینهای خیرهکننده متشکل از قابهای پنجرهی بازیافت شده و قطعات آینهی متعدد. در میان تالار اثر دیگری هم با عنوان «استفاده از بی مصرف: برادر بزرگ جا بطریای» نمایش داده شده است. این کار که ترکیبی از ظروف مایعات خانگی است، دوربینهای مداربسته را تداعی میکند و تالار آینه را به زندان خانگی عجیبی تبدیل مینماید. در اتاق بعدی «خوردن شهر» در معرض دید قرار گرفته است؛ یک ابرشهر بیسکوییتی به دقت ساخته شده که خورد آن برای بازدیدکنندگان آزاد است. طبقهی دوم منتخبی از کارهای ویدئویی از ۱۹۹۲ را در امتداد دیوارها نمایش میدهد. کار مرکزی چشمگیر این طبقه، «تصویر پشتی» بازنمایی فیزیکی نورهای متحرکی است که روی یک صفحهی نمایش تابانده شدهاند. اما به جای نور واقعی، هنرمند از رشتههای ریسمان برای تقلید جلوهی نور تابانده شده استفاده کرده است.
این کار یادآور تجربیات کودکی سونگ هنگام تماشای فیلمهای انقلابی روی پردههای نمایش در فضای باز است. کار بلندپروازانهی جدید و نقطهی ثقل نمایشگاه، «در پنجاه سالگی، حکم الهی را نمیدانستم» هم در طبقهی ششم قابل بازدید است. این کار ۵۰ عروسک گِلی را نمایش میدهد که در سراسر کف گالری چیده شدهاند. دیوارها هم با عکسهای سونگ به همراه عروسک محبوب کودکیش پوشانده شده است، که قصهی شخصی کشف هویت و کنکاش خویشتن را ثبت میکند.