نمایشگاه گراهام مکیندو: در مسیر پاکی، تصاویر سراشیبی زندگی یک هنرمند
- توضیحات
- دسته: اخبار سایر هنرها
- منتشر شده در 1396-02-10 18:15
یک مجموعهی جذاب و قدرتمند از عکسهایی که سقوط ویرانگر یکی از عکاسان مطرح اسکاتلندی به ورطهی اعتیاد را ثبت میکند، اولین نمایش عمومی خود را بهار امسال در نشنال پرتره گالری اسکاتلند خواهد داشت. این نمایشگاه با عنوان «گراهام مکیندو: در مسیر پاکی»، ۲۵ تصویر شخصی او را در بر میگیرد. این مجموعه طی دورهی شش سالهای عکاسی شده که هرویین و کِرَک عنان زندگی این عکاس موفق ساکن نیویورک را به دست گرفته بودند. این عکسهای به شدت بدیع از نزدیک سراشیبی زندگی هنرمند، از یک عکاس در حال شکوفایی و رشد تا یک معتاد در حال تقلا را به تصویر میکشند؛ مسیری آکنده از عذاب و انزوا که پیش از پاکی، با دستگیری مکیندو به جرم حمل مواد مخدر، گذراندن یک دورهی چهار ماهه در زندان بدنام ریکرز آیلند نیویورک، و پنج ماه حضور در یک بازداشتگاه مهاجران، به اوج خود رسید.
تصاویر این نمایشگاه هم به شکل قدرتمندی ما را با تخریب مخاطرهآمیز اعتیاد مواجه میکنند و هم ژانر سلفپرتره را به شکل بینظیری در رسانهی عکاسی مورد کنکاش قرار میدهند. گراهام مکیندو در کالج هنر ادینبرو در رشتهی نقاشی تحصیل کرده و فوق لیسانس عکاسی را هم از رویال کالج لندن دریافت نموده است. در سال ۱۹۹۲ او به نیویورک نقل مکان کرد و فعالیتش به عنوان یک عکاس حرفهای را ادامه داد. کارهای وی کم کم در برخی از نشریات پیشرو، نظیر گاردین و نیویورک تایمز، چاپ میشدند. موفقیت مکیندو او را به عکاسی از برخی از شناخته شدهترین افراد جهان کشاند؛ از بازیگران هالیوود تا هنرمندان بینالمللی و ستارههای پاپ. با اینحال، او شروع به استفاده از الکل و مواد مخدر کرد. این کار تا حدودی برای کاهش استرس ناشی از سبک زندگی پرزحمت او و همچنین آشوب در زندگی شخصیاش بود.
مکیندو اکنون به لطف برنامهی بازتوانی زندان و حمایتهای شریک زندگیاش، سوزان اِستِلین، در هفتمین سال پاکی به سر میبرد. سوزان اِستِلین که یک خبرنگار است به همراه هنرمند کتابی درباره زندگیشان به رشتهی تحریر درآوردهاند. بهبودی مکیندو، کامیابی مجدد او را به همراه داشته است، چه به عنوان یک عکاس فعال و چه به عنوان استاد کالج پارسونز. اگرچه عکاسان دیگری هم با جزییات زیاد و به صورت صریحی، زیادهروی در مصرف مواد مخدر و مضرات آن را نمایش دادهاند، اما معمولا جایگاه یک تماشاگر را برای خود اختیار کردهاند، نه سوژهی کار. در مورد مکیندو، تصاویر او فردی که برای تودهی مخاطبان مورد سوء استفاده قرار گرفته را نشان نمیدهد؛ بنابراین قدرت و کنترل کاملا در دستان اوست، و هرگز پیشتر هیچ عکاسی اعتیاد را از درون، با چنین صداقت باطنی و دقتی تصویر نکرده بود.
این مجموعهی کار نه تنها در محتوا حقیقتا بدیع و پیشگامانه است، بلکه در واقع دیدنش هم نیاز به درجهی خاصی از جرات و شهامت دارد. تصاویر «در مسیر پاکی» نتیجهی وابستگی متقابل قدرتمند میان وسواسها و ضرورتهای روحی نیرومند مکیندو است؛ تمایل به ثبت پیامدهای اعتیادش، و مهارت بالای او برای انجام این کار. هنرمند امیدوار بود تا از خوش آب و رنگ نشان دادن چیزی اجتناب کند که به «یک زندگی در انزوا تبدیل شده بود، تکرار کسالت بار زندگی روزمرهی یک معتاد. من دوربین را به سمت خودم چرخاندم برای اینکه میخواستم از درون اعتیاد را عکاسی کنم؛ زاویهای که بیشتر مردم هرگز نمیبینند.» او میگوید: «حتی در آن حال آشفتهی اعتیاد، همانند یک عکاس فکر میکردم… چگونه این تصاویر دیده و فهمیده خواهند شد.»
در تمام این دوران، چشمان عکاسانهی او قوی و تیزبین باقی ماند، حتی اگر چیزهای دیگر اینطور نبودند. این چشمان ورزیده در استفادهی از نور، ترکیببندی و حال و هوای تصاویر او تجلی یافتهاند. با بکارگیری دوربینهای دیجیتال با تایمر خودکار، مکیندو خود را در حالی ثبت کرده که مشغول انجام تشریفات شخصی مصرف موادش است. استفادهی استادانهی او از نور و سایه، مجموعه سلفپرترههای آزاردهندهای را آفریده است که فلاکت و واقعیت تلخ اعتیاد را نمایش میدهد. تقریبا تمام عکسها در محدودهی کوچک آپارتمان هنرمند در بروکلین گرفته شدهاند. ارتباط کمی با جهان بیرون یا نشان اندکی از آن وجود دارد و به نظر میرسد همان چند نما از شهر که از پنجره گرفته شدهاند، تنها انزوا و زندگی خفقانآور او را مورد تاکید بیشتر قرار میدهند.
تنها فردی که در صحنهها دیده میشود خود مکیندو است، که حضور شبح مانندش اغلب بواسطهی نور شدید اغراق شده است. در یکی از پرترهها او مقابل یک پنجره ایستاده و پشتش را، هم واقعا و هم به شکل استعاری، به جهان بیرون کرده است. اگرچه در این مجموعه هیچ تصویری شاید معنای نمادین عکسی را نداشته باشد که در آن مکیندوی به وضوح ناتوان، سرش را روی صندلی گذاشته، و نشانههای هرویینی که به تازگی تزریق شده در چهرهاش نمایان است و از ساعدش خون میچکد.