اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

دلينجر مرده است / نگاهي به دشمنان مردم

 

-ما براي دزديدن پول بانك آمده ايم نه پول مردم...

جانی دپ در دشمنان مردم 

در رمان خوشه‎هاي خشم اشتاين بک، بانک‎ها هم‎چون غول‎هايي گرسنه زمين‎هاي کشاورزان را مي‎بلعند و آن‎ها را با فلاکت روانه شهرها مي‎کنند. همان‎گونه که اقتصاددانان گسترش بانک‎ها در اقتصادهاي بحراني را هم‎چون بيماري قارچي مي‎دانند که با گسترش، تمام جامعه را فرا مي‎گيرند. اين سرگذشت تراژيک ناشي از بحران اقتصادي دهه سي آمريکاست که طي آن بانک‎ها شروع به قبضه اموال مردم مي‎کردند. اين چنين بود که در آن زمان گانگسترها و دزدان بانک گرچه قانون‎شکنان واقعي جامعه بودند، اما ورشکستگان جامعه آن‎ها را هم‎چون رابين هودهاي زمان قدر مي‎داشتند. رابين‎هود(هايي) که در ابتداي فيلم دشمنان مردم، نام‎هايي بچه‎گانه و به ظاهر فارغ از خوي خشنشان دارند: الوين کاپريس، فلويد خوشگله و نلسون بچه صورت... و نام‎هايي ديگر چون مامي بيکر و پسران، دلي مسلسلي و يا زوج عاشقي به نام باني و کلايد که بعدها هم‎چون اسطوره‎اي داستانشان زبان به زبان به نسل‎هاي ديگر رسيد. نام‎هايي بودند که زير لطافتشان دنيايي از جنايت را مخفي نموده‎اند؛ اما چگونه اين سارقان بانک اين‎گونه سيماي اسطوره‎اي يافتند. به طوري‎که دهه 40 سينماي آمريکا تحت تسلط ماجراهاي گاه اغراق شده‎اي از قهرمان پروري‎هاي آن‎ها بوده است. قطعا" مسئله همراهي مردم با يک جريان که به نوعي مي‎توان آن را يک شبه اپزيسيون غير ساختار يافته و نوعي شورش بر عليه نظام بيمار اقتصادي و کارتل‎هاي مافيايي دانست.

اما در اين بين دلينجر با شاخصه‎هاي ويژه خود کمي با ديگر اصنافش تفاوت دارد. دلينجر هم‎چون سامورايي ملويل خصايل و اخلاقيات منحصر به فرد را در زندگي واقعي خود داشته است. يک ضد قهرمان با شاخصه‎هاي انساني، داراي رمانتيسم خاص خود. به گونه‎اي که نويسندگاني چون  ميکي اسپلين و جيمز هادلي هر کدام به روش خود قصه زندگاني پر فراز و نشيب او را مي‎نگارند.

دلينجر با اين شاخصه‎ها  قطعا" همان قهرمان(ضد قهرمان؟) تيپيک فيلم‎هاي مايکل مان است. با نگاهي اجمالي به کارنامه مان آن‎چه که به عنوان دغدغه‎هاي سينماتوگرافيک او نمایان می‎گردد، تقابل دو قطب خير و شر در برابر هم است. قطب شري که اتفاقاً بيشتر از رويه خير قصه، احساسات مخاطبش را برانگيخته مي‎کند. اين رويه را تقريباً در تمامي آثار جدي مايکل مان مي‎توان ديد.

مان گرچه مانند ملويل غمخوار گنگسترها نيست، اما در چند فيلم مهمش سعي كرده وجوه دراماتيك آن‎ها را سنگين‎تر از طرف مقابلشان به نمايش بگذارد اما از سوي ديگر اسلوب و روشي را به كار مي‎گيرد كه مثلا" دان سيگل بر پايه آن‎‎ها شخصيت‎هاي فيلم‎هاي گانگستريش را به نمايش مي‎گذارد. روشي كه در اولين فيلم جديش (كه يك فيلم تلويزيوني است) در قالب زندگي يك زنداني بلندپرواز به نمايش مي‎گذارد. او با تاكيد بر خصايل اخلاقي قهرمان اثرش داستان را پيش مي‎برد.

فیلم public enemies 

سارق كه اولين فيلم سينمايي مان است به نوعي يك شاعرانه گانگستري است. سارق را مي توان همپايه چارلي واريك را بكشيد ساخته دان سيگل دانست. اين شباهت مان با دان سيگل با نگاهي به كارنامه دو فيلمساز را نمي‎توان ناديده گرفت. (بهتر است به شخصيتهاي دو فيلم هري كثيف و شبي در درون شبها و شخصيت‎هاي آثار مان نگاهي انداخت تا به نزديكي خصايل سينماتوگرافيك اين دو پي برد.)

كيپ يا نگهدارنده باز هم تقابل خير و شر است اما اين بار در بستر جنگ جهاني دوم و در سرزمين خون آشامان يعني روماني است. داستاني كه با وجوه ماوراء طبيعه كه اين بار تقابل سربازان نازي با يك يهودي جادوگر را به نمايش مي‎گذارد. تصويري كه مان از سربازان نازي گرفتار در بند نيروي اسرارآميز و تلاش آن‎ها براي نجات جانشان به نمايش مي‎گذارد آن را به غريب‎ترين فيلم كارنامه او بدل كرده است. اين دوگانگي با توجه به دراماتيزه شدن سرنوشت نازي‎ها وصله ناجوري در داستان به حساب می‎آید.

در شكارچي انسان تقابل شخصيت پري دندان و پليس‎ها را باز شاهد هستيم. يكي از آثار ارزنده مان كه بعدها سرمنشأ فيلم‎هاي هانيبال قرار گرفت. يك قاتل عاشق پيشه كه هر چقدر هم وحشي است، اما باز هم حس تماشاگر را بر مي‎انگيزاند؛ اما بدون شك مخمصه با زوج رويايي دنيرو و پاچينو قطعاً شاهكار و معروف‎ترين فيلم كارنامه حرفه‎اي او به شمار مي‎آيد كه اسلوب كاري مايكل مان را شكل داد. اين امر در دشمن مردم هم به همان سبك و سياق تقابل دوسويه دزدان و پليس را به نمايش گذاشت كه اين بار زوج دپ و بيل آن را به نمايش در آوردند.

اين تقابل دو قطب خير و شر در ديگر آثار مان هم جاري است. آخرين بازمانده موهيکانها با بستري تاريخي، هم‎چون فيلم نگهدارنده ،نفوذي تقابل يک محقق با شرکت‎هاي دخانياتي، وثيقه تقابل يک راننده تاکسي با يک قاتل حرفه‎اي و علي تقابل محمد علي کلي با رقيبانش و ميامي وايس تقابل دو پليس با باندهاي خلافکار...

پوستر فیلم دشمنان مردم جانی دپدشمن مردم همان‎گونه كه گفته شد داستان دلينجر گانگستر و چند گانگستر همراه اوست كه با دزدي‎هاي فراوان و ايضاً فرارهايشان از چنگال پليس تصويري اسطوره‎اي در جامعه گرفتار بحران‎هاي اقتصادي را از خود به يادگار گذاشته‎اند. با وجود اين‎كه فيلم‎هاي فراواني از داستان زندگي او ساحته شده و يا در بسياري از آثار سينمايي به قسمت‎هاي از زندگي او ارجاعاتي زده شده (هم‎چون صحنه فرار وودي آلن از زندان با يك اسلحه ساخته شده از صابون در فيلم پول را بردار و فرار كن كه ارجاعي است به يكي از فرارهاي واقعي دلينجر از زندان) اما شايد نزديك‎ترين اثري را كه بتوان به فيلم مان از زندگي دلينجر دانست بايد فيلم نلسون بچه صورت اثر دان سيگل دانست كه اتفاقاً نلسون در دشمن مردم هم به عنوان يكي از آخرين ياران دلينجر در فيلم مان هم به تصوير كشيده شده است؛ اما بر خلاف رويه‎اي كه سيگل با تكيه بر قهرمان پروري اين گانگستر و شخصيت به نسبت لختي كه به نمايش مي‎گذارد مان سعي كرده برهه از زندگي او را به نمايش بگذارد كه به نوعي پايان كار اين ديدگاه گانگستري در سينماست. (هم‎چون مرثيه‎اي كه سيگل با فيلم تيرانداز با جان وين و وسترنرهاي معروف ديگر مي‎كند).

بر خلاف ديگر فيلم‎هاي ساخته شده از زندگي دلينجر که بر اساس مواجهات او با پليس و ماجراجويي‎هاي هيجان انگيزش استوار است، مان بر اساس همان اسلوب خود سعي کرده برهه‎اي از زندگي دلينجر را به نمايش درآورد که در آن او را يک عاشق در آستانه توبه به تصوير بکشد. مردي که با مواجه با دستگيري معشوقش، گريه مي‎کند بنابراين آن‎چه به نمايش در مي‎آيد حاصل نبرد نه يک خلافکار بلکه مردي اسير احساسات است. جاني دپ با همان کاريزماي هميشگي‎اش تصويري فوق‎العاده از دلينجر به نمايش مي‎گذارد که شايد چندان با واقعيت‎هاي تاريخي و حتي کتاب برايان بارو که فيلم از آن اقتباس شده است. شخصيتي که با گفتن  "من عاشق بيسبال، فيلم، لباس‎هاي خوب، ماشين‎هاي سريع، و تو هستم" بيشتر يک عاشق دلسوخته را مي‎نماياند و يا در مواجهه با مرگ دردناک دوستش و کشيده شدنش بر روي جاده نگاهي پر از آه و حسرت به او مي‎کند بيشتر نشان از انساني عاطفي دارد تا يک سارق بي‎رحم. او حتي در تقابل با ديگر هم مسلکانش چون الوين کاپريس که پيشنهاد گروگانگيري مي‎دهد هم مقاومت مي‎کند چون گروگانگيري را بر خلاف مرام اخلاقي و مردمي مي‎داند که او را قهرمان خود مي‎پندارند. مردمي که در هنگام دستگيريش او را هم‎چون يک قهرمان ملي همراهي مي‎کنند و او نيز متقابلاً با لبخندش آن‎ها را تقديس مي‎نمايد.

اما در روي ديگر ملوين پرويس قرار دارد. شکارچي قهار فلويد خوشگله که اين بار براي به دام انداختن دلينجر، کاپريس و نلسون دسته شکارچي‎اش را ايجاد مي‎کند. پرويسي که 30 سال بعد در زندگي واقعي‎اش به مصرف الکل روي مي‎آورد و در نهايت به زندگي خود پايان مي‎دهد. کريستين بيل براي نقش آفريني پرويس سعي کرد که تصويري فاقد عواطف انساني، خونسرد و جدي را به نمايش بگذارد. رئيسي که ماموران دست و پا چلفتي فراواني دارد و همين امر باعث شده او يک تنه در برابر گنگ گانگسترها صف آرايي کند. اين تجسم سرد را کريستين بيل (بر خلاف منتقدانش) موجه بازآفريني کرده است.

وسواس مان در بازسازي تمامي جزئيات مرگ دلينجر (از جمله استفاده از لوکيشني که واقعاً دلينجر در آن‎جا قرار داشته) و هم‎چنين ارجاعات تصوير به فيلم بانويي در لباس قرمز ساخته  لوئيس تيگو و دلينجر ساخته جان ميليوس که اتفاقاً هر دو تصوير هيجان‎انگيزتري از دلينجر و مصافش با ملوين پرويس را به نمايش مي‎گذارد ،بيشتر اداي احترامي است که اين کارگردان به قهرمان دوران کودکي‎اش داشته است.

 

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما