اکشنی جالب از زور بازو و اسلحه
- توضیحات
- نوشته شده توسط مهدی میرقادی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1389-08-01 09:50
هنگامیکه برای اولین بار اخباری از فیلم قربانیان The Expendables شنیده شد همه شیفتهوار منتظر این فیلم بودند. ابتدا خبرها حاکی از آن بود که سه غول سینمای اکشن بروس ویلیس، آرنولد شوارتزنکر و سیلوستر استالونه قرار است در فیلمی از استالونه نقش آفرینی کنند. برای همه غیرقابل باور بود که بتوان این سه غول قدیمی سینمای اکشن را در یک قاب دید!
در زمان ساخت حرامزادههای بیآبرو Inglourious Basterdsساخته کوئنتین تارانتینو خبرهایی پراکنده شنیده میشد که قرار بر حضور این سه بازیگر بود، اما چنین امری نه تأیید شد و نه به واقعیت درآمد. استالونه بیکار ننشست و سریع از جت لی، جیسون استاتهام، استیو آستین، دولف لوگرن، رندی کاچر و میکی رورک برای ایفای نقش نام برد. هر طرفدار اکشنی آرزو دارد فیلمی را ببیند که این همه ستاره اکشن در آن ایفای نقش کردهاند. اما حقیقت فیلم چیزی فرای این اخبار بود.
در کنار این همه اسم از دو ستاره سینمای اکشن رده بی به نامهای ژان کلود وندام و استیون سیگال هم نامی شنیده شد که به دلیل بیاهمیتی نقش نپذیرفتند. البته آنها هم که پذیرفتند مانند ویلیس و شوارتزنکر حضورشان به چند دقیقه هم نرسید و تنها در یک شات هر سه در کنار هم دیده شدند. این اکشن خصوصیاتی خوبی دارد که شاید قربانی این همه حواشی شده است. هر چقدر هم استالونه خواسته باشد ذهن مخاطب را در هنگام تماشای فیلم معطوف به داستان کند تماشاگر مدام به دنبال این است که چرا گول خورده و ویلیس، شوارتزنکر و رورک نقش بسیار کوتاهی دارند. اما در ادامه میخواهم به نکات جالب فیلم فارغ از حواشی بپردازم.
ویلیس صحنه گردان اصلی است که میخواهد گروهی را اجیر کند تا به هدفش برسد. سرپرست این دو گروه یکی استالونه و دیگری شوارتزنکر میباشند. نوع چیدمان و دیالوگها در این صحنه بسیار مناسب است. هر کدام شخصیت حقیقی را بازی میکنند. استالونه و شوارتزنکر هر کدام رقیبی بودند که به قولِ استالونه باید برای ایفای نقش با هم میجنگیدند. شوارتزنکر خود را از این قائله کنار میکشد و استالونه در جواب میگوید: «اون قصد داره رئیس جمهور بشه». ماجرای واقعی شوارتزنکر است که به فعالیتهای سیاسی روی آورده و حال فضا کاملا برای استالونه خالی است. رقیب دیگر هم که خود نقش پیشنهاد دهنده را دارد؛ پس استالونه و گروهش میتوانند کار را شروع کنند.
سینمای اکشن خصوصیات خود را طلب میکند سالهاست که سینمای متکی به زور بازو کمتر بازخورد داشته مگر در سریهای انتقالدهنده Transporter یا Crank که خود استاتهام این اعمال را انجام داده است. اما این بار در فیلم یک شمایل کاملا اکشن زوربازو در کنار اسلحه به خوبی جواب داده است. در کنار این زور بازو قهرمان پروری در این فیلم حرف اول را میزند. اینکه مزدورهای اجیر شده کاملا انسانی تصمیم میگیرند، برای نجات یک دختر باز میگردند و در هنگام مأموریت همسر و اطرافیان آنها را پس زدهاند. طوری به تصویر کشیده شدهاند که گویی هر کدام سربازی هستند که برای میهن خود میجنگند.
صحنههای نبرد به خوبی طراحی شده است. هر کدام با توجه به خصوصیات بازیگران میباشند. صحنههای نبرد جت لی با یکی از دوستان خائن خود کاملا ما را به یاد فیلمهای او و جکی چان میاندازد. نوع مبارزات استاتهام هم با سرعت در عکس العمل و استفاده از تمامی ابزارها به بهترین شکل همان خصوصیاتی است که از او در فیلمهای مختلفش دیده بودیم. اینجا میماند حضور یک کشتی کج کار کاملا محبوب به نام استیو آستین که تماشاگر اکشن دوست ندارد و باور نخواهد کرد غول کجکار به این راحتیها از پا درآید. استالونه برای این هم فکری کرده است صحنه نبرد آستین را طولانیتر کرده است و او قهرمان اصلی صحنه است و تنها ذکاوت گروه استالونه است که سبب میشود او در آتش گرفتار شود. حتی در صحنه مبارزات آستین از فنهای خود هم استفاده میکند.
داستان فیلم که کاملا از سینمای رایج و قهرمانپرور هالیوود تبعیت میکند اما خصوصیتی که این فیلم را برجسته میکند این است که قربانیان با ایجاد زد و خوردهای الکی داستان را قربانی نمیکند. داستان به خوبی پیش میرود و دیالوگها هم خوب نوشته شده است. گاهی کارکرد یک دیالوگ مشخص نیست ولی با گذر زمان نمود آنها به خوبی قابل تشخیص است. در کل میتوان به تماشای یک اکشن خوب با ستارههای دوست داشتنی آن در این فیلم نشست.