درباره نمایشگاه اخیر نقاشیهای لوگان مکسول در گالری مکسول-الکساندر آمریکا
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1395-02-07 12:58
گسترهی پهن صحرا زیر آفتاب سوزان، موجودات سمی که در پناهگاههای خود در شکاف صخرهها و زمین کمین کردهاند، دشتهای بیپایانی از شن و گیاه، و رطوبت پس روندهی صحرا که در پسزمینه محو میشود. اینها عناصر آشنای نقاشیهای لوگان مکسول هستند که اکنون جدیدترینشان در گالری مَکسوِل الکساندر در معرض نمایش قرار داده شدهاند.
تعالیم کلاسیک هنری لوگان به وی اجازه داده است تا از رئالیسم رسمی، که در مدرسهی هنر به آنها آموزش داده میشد، فاصله بگیرد و بر اصول طراحی مدرن تمرکز کند. او برای ترکیب تکنیکهای متفاوت در کارهایش شناخته میشود که موضوع اغلب آنها سرخپوستان امریکایی معاصری است که در جنوب غرب کشور زندگی میکنند. پیکرههای لوگان، مغرورانه در مناظری که به شیوهای تصنعی اجرا شدهاند، قرار دارند و همزمان چشماندازهای معاصر و آثاری از گذشته را پیش چشم ما مجسم میکنند. ابرهای مشهور هنرمند در بیشتر کارهای او دیده میشوند. این ابرها جلوهای سایهنما به پیکرههای تکیدهی بومیان و چهرهی آنها میدهد که در ترسیمشان ویژگیهای نژادی برجستهتر شدهاند.
لوگان بومیان معاصر امریکایی را همانگونه که امروز زندگی میکنند، نشان میدهد و این حس را ایجاد میکند که هر نقاشی او همچون یک سلف پرتره است. سرخپوستان او ظاهری کلاسیک دارند؛ خصوصیتی که امروزه به خاطر رژیم غذایی متفاوت و تغییرات سبک زندگی در میان قبایل در حال محو شدن است. آنها با شکوهی آرام به بیابان چشم دوختهاند، اما چهرههایشان چیزی را بروز نمیدهد، و در تعمقی خاموش ثایت ماندهاند؛ این در حالی است که آفتاب، ظریفترین نمودهای نگرانی، شک، ترس، امید، و ترس آمیخته با احترام در صورتهایشان را نوازش میکند. ما به صحرا نگاه میکنیم تا زیبایی آن را تحسین کنیم، اما در پس ذهنمان از این مکان و تواناییاش در ایجاد این حس که در مقیاس گیتی، بسیار کوچک هستیم، هراسانیم. هنرمند میگوید: «مناظر اینجا چیزی است که در اصل من را به غرب کشور آورد. اینجا جایی است که کارم را آغاز کردم و ماندگار شدم تا زمانی که فهمیدم چه چیزی را دربارهی صحرا میخواهم بگویم. شروع به ملاقات مردم کردم، سپس افراد بیشتری را دیدم و شروع به یافتن راه و روش خودم کردم. ناگهان این مسیر عمیقتر و عمیقتر شد… یک جهان کاملا جدید در برابرم گشوده میشد. هر بار که چیزی را کشف میکردم خودش راههای دیگری را برای کشفیات جدید باز میکرد.»
همچنین وی میافزاید: «هر چیزی در نقاشیهای من، هر عنصری، به عنوان ابزاری در ترکیببندی استفاده میشود تا چشم را در مسیر مشخصی در سراسر بوم به حرکت درآورد. این موضوعی شهودی است که هنگامی نقاشی کردن بوجودش میآورم؛ همیشه در نگاه اول خیلی واضح نیست… گاهی از جلوهای همانند هالهی نور بهره میگیرم یا شکل پیکرهای را در شکل ابرها تقلید میکنم. در حالی که مشغول طراحی هستم و ترکیببندی را میچینم، نقاشی را هم تحلیل میکنم و طرحریزی برخی از این موارد را انجام میدهم. بعضی از آنها غیرارادی هستند، و مابقی هم آنجا هستند چون متوجهشان بودم و در نقاشی به کارشان بردم. مثل آشپزی میماند؛ میتوانی غذا را در حالی که میپزد، بچشی و تغییرات لازم را انجام دهی.»
لوگان مکسول در ۱۹۸۰ در کالیفرنیا به دنیا آمد. سفرهای وی به صحرای کالیفرنیا برای ملاقات مادربزرگش اولین منبع الهام او برای آغاز کارش بودند. وی ابتدا به تحصیل انیمیشن پرداخت اما به زودی به نقاشی علاقمند شد و دوران آموزش را با ثبت نام در آتلیهای سنتی با برنامهی درسی طراحی و نقاشی از روی مدل ادامه داد. سفرهای متعدد و سکونت در مناطق متفاوتی در جنوب غرب امریکا به مجموعه موضوعات او شکل داد. آثار وی متاثر از هنرمندانی نظیر کلیمت، ان سی وایت، و مینارد دیکسون است. نقاش منظره، جاش الیوت، در مورد کار لوگان میگوید: «جذابترین چیزی که من در کار لوگان میبینم حس قدرتمند مشاهدهگری و انتقال واقیعت به شیوهی خودش است. ببینید چگونه او نورهای منعکس شده را پیدا و تصویر میکند، و یا با دقت تغییرات تدریجی در آسمانهایش و سایه را نشان میدهد. او این واقعیتها را به شیوهای تصنعی یا غیر طبیعتگرایانه نشان میهد؛ او دارد به ما میگوید میخواهد ما چگونه آنها را ببینیم… لوگان طبع قدرتمندی در طراحی دارد، ترکیببندیهای او به خوبی فکر شده هستند، اما به نظر سهل الوصول میرسند.»