پس از صدای لا اله الا الله پشت تابوت، اینبار همه برای خرما و حلوا آمدهاند
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت تحریریه
- منتشر شده در 1392-11-11 02:04
چندی پیش که دعوای حوصله سر بر خانه سینمای 1 و 2، وزارت ارشاد اسبق و پیشنهادات آنها به معاونت سینمایی جدید را مورد نقد قرار دادم –که مطلب را در اینجا میتوانید مطالعه کنید- اینبار گویا خود سینماگران و مدیران جدید نیز قبول کردهاند که همه چیز از دست رفته و اوضاع از آسیبشناسی خطیرتر است.
جشنواره فیلم فجر همواره آیینه تمام قد سینمای ایران به شمار میرود، کافی است در سالن اصلی جشنواره فیلم فجر یک دور در هر سال بزنید، چهرههای سرد، بیرمق و تکراری اهالی کوچک سینما که تنها لحظهای در فضاهای باز در حین کشیدن سیگار خندهای سر دهند و چاق سلامتی کنند. در دو سال گذشته جز دید و بازدید این اهالی جشنواره نیز چیز دیگری نداشت. فیلمهای به شدت ضعیف که معلوم نیست تا کی قرار است آن را کتمان کنیم. اینکه فیلمها بسیار ضعیف و حتی قابل تماشا نیستند به کنار، زمانی همه چیز غیر قابل تحمل میشود که فهرست فیلمهای اصلی جشنواره از روال سنتی 20 تا 22 فیلم تجاوز و حتی تا 33 فیلم میرسد. به سختی میتوان چند فیلم را که تعدادشان به انگشتان یک یا دو دست نمیرسد جزء فهرست فیلمهای اصلی قرار داد ولی هیئت انتخاب هر ساله عادت دارند فهرست بلند بالایی را بیرون دهند تا دل خیلیها به دست آید. از آن سو فهرست نامزدها گاه از پنج نیز تجاوز میکرد و به دو فیلم دیپلم افتخار میدادند و یک فیلم نیز سیمرغ به خانه میبرد و این آیینه به بازی کودکی یعنی خالهبازی تبدیل میشد که همه از میهمانی خاله دست پر باز میگشتند. دیگر فیلمها هم جوایز دیگری داشتند یا فیلم اولی شناخته میشدند و در آنجا جایزهای را به خانه میبردند. خلاصه این جشنواره برای برخی منتقدهای واقعبین به این مسئله تبدیل میشد که وقتی چنین فیلمهایی را در اکران سال بعد داریم آیا از سینمای کمرمقمان چیزی باقی میماند؟ این مسئلهها همواره حل نشدنی هستند، چون چیزی که مهم است دوستان در انتهای پایان کار خود میگویند چند فیلم میلیاردی بیخاصیت ساخته شده است.
جشنواره امسال چه چیزی دارد؟ به تیترهای ژورنالیستی مختلف نگاهی بیاندازید. اغلب از حضور بزرگان نام بردهاند! کدام بزرگان؟ آیا اینها در سینمای بینالملل یا لااقل آسیا حرفی برای گفتن دارند؟ آیا این اشخاص فیلمهایشان به موردهای مطالعاتی جهان سینما که چه عرض کنم به پژوهشگران سینمای خودمان تبدیل میشود؟ مطالعه کدام فیلم به خلق یک نظریه تبدیل شده است؟ سوالات بیشمار است و پاسخ به تمامی آنها حوصله سر بر. با وجود اینکه برای تمامی فیلمسازان این کشور احترام قائل هستیم فقط مروری بر نام این بزرگان و فیلمهایشان خواهیم داشت: کیومرث پوراحمد پس از شب یلدا که یک فیلم خوب نه عالی محسوب میشود چه ساخته است، بهروز افخمی چگونه در این سیاهه میگنجد با وجود فیلم فرزند صبح! و یک فهرست فیلمهای ضعیف، متوسط و نهایت شوکران خوب. در بزرگ بودن مهرجویی، حاتمی کیا، کیمیایی، درویش، بنیاعتماد و تبریزی شکی نیست ولی سالهای خوب آنها بیش از یک دهه است که به طور کامل به پایان رسیده است. پس سال جاری در این آیینه تمام نمای سینما چه داریم؛ فقط شعارهای دهان پر کن و فیلمهای تو خالی!
سیاستهای فرهنگیمان کجا هستند؟ فقط جشنواره برگزار کنیم، سر این جامعهی کوچک گرم شود و یک عده امرار معاش داشته باشند. قطع به یقین، همین که این عده از امرار معاش بازنمانند بهتر است این پیکر بیجان به امر حاضر بدل شود تا غایب؛ ولی این دعوت از میهمانان و حلوا خوردن دیگر چه صیغهای است؟
این روز سینما از کجا در 10 بهمنماه گنجانده شده است با این معادله که چون موزهها در روز موزه رایگان میشوند پس سینما را نیز رایگان کنیم. عکس فوق از –شمال به جنوب خیابان شریعتی- جلوی سینمای فرهنگ که پیش از پردیسها در مقام بهترین سینمای کشور یکهتازی میکرد گرفته شده است. تا نزدیک خیابان دولت این صف ادامه داشت و عکسهای همان ژورنالها با تیترهای جذاب که مردم از فرهنگ استقبال کردند نیز قطع به یقین زیاد است. در همین راستا یک مجموعه از افراد نیز نشست خواهند گذاشت و مردم را فرهنگی قلمداد میکنند و یکی از معضلات قیمت بالای سینما و مسائل اقتصادی محسوب میشود. آقایان ژورنالیست به اصطلاح کارشناس فقط کافی است چشم خود را بیشتر باز کنید اگر در میان مردم و جامعه قدم نمیگذارید، کمی در کوچه و خیابان قدم بزنید و معاشرت کنید یا چشم خود را بر روی حقایق نبندید. مردم ما در برخی مسائل متأسفانه هیچ فرهنگی از خود نشان نمیدهند و فیلمهای ما نیز کالاهای فرهنگی نیستند. این امر در مورد عام و خاص هم نیست فقط کافی است به خودتان یک سوزن بزنید در برج میلاد –کاخ جشنواره فیلم فجر- سال گذشته صف گرفتن یک لیوان چای و شیرینی چقدر طویل بود و همین را بگیرید و به دل جامعه بیایید. فقط کافی است اعلام کنید یک چیز مجانی است ازدحام جمعیت بیداد میکند و جامعه ما به هر دلیل -که باید مردمشناسان و جامعهشناسان آن را تحلیل کنند- ازدحام عجیبی خواهد کرد. چه سینما باشد چه تئاتر و چه یک ظرف خیرات شیرینی.
پس از نوشتن اینکه سینمای ایران فوت کرده است و سر و صدای اهالی و خانه سینمای 1 و 2 و حتی مستقلها بیشتر سر و صدای لا اله الا الله پشت تابوت سینمای ایران است باید گفت این بار مسئولین هم مردم را دعوت کردند تا حلوا و خرمای آن را نیز تناول کنند.