جریانی نو در گالریداری هنر اصفهان؛ گفتوگو با ژیلا منانی
- توضیحات
«ژیلا منانی متولد اصفهان و فارغالتحصیل رشته زمینشناسی از دانشگاه اصفهان است. وی به منظور ادامه تحصیل، اقامتی نه ساله در ایتالیا داشته که این اقامت منجر به علاقهمندی بیشتر او به هنرهای زیبا شده و نتیجه آن گذراندن دورههای آزاد در رشته نقاشی در شهر جِنوای ایتالیا بوده است. وی همچنین چند سال به عنوان دستیار مدیر یک گالری هنری در همان شهر مشغول به کار میشود. او پس از بازگشت به ایران، علاوه بر نقاشی کردن و برگزاری چند نمایشگاه انفرادی، در سال 1386 گالری هنری شخصیاش را با نام «آپادانا» در اصفهان تأسیس میکند که تا سال گذشته به عنوان پرکارترین گالری اصفهان، پیوسته مشغول به کار بوده است.»
خانم منانی چطور به حرفه گالریداری علاقهمند شدید؟ شکلگیری گالری آپادانا از کجا و به چه شکل بود؟
ماجرا به زمانی برمیگردد که من برای ادامه تحصیل به اروپا رفته بودم. در ایتالیا تحت تأثیر محیط هنری و معماری زیبای این کشور قرار گرفتم. فضای ایتالیا خیلی الهامبخش بود. همانجا بود که تصمیم گرفتم علاقه اصلیام یعنی هنر را دنبال کنم. پس به جای ادامه تحصیل در رشته زمینشناسی، در دورههای آزاد هنر و نقاشی، ثبتنام کردم و به مدت چند سال کلاسهای نقاشی و دیگر کلاسهای تئوری مانند تاریخ هنر را گذراندم.
پس از آن فرصتی پیش آمد که به مدت سه سال در یک گالری در همانجا به عنوان دستیار مدیر (اَسیستَنت ) و همینطور مدیر تجربی گالری (دایرِکتور ) فعالیت کنم. این تجربه برای من بیشتر شبیه رویا بود. پس از بازگشت به ایران، با وقفهای چند ساله، نقاشی را از سر گرفتم و حدود نُه نمایشگاه انفرادی نیز برگزار کردم. آخرین نمایشگاهم در گالری «نقشجهان» تهران برپا شد و در روز آخر، خانم نوری مدیر گالری، به من گفتند: «شما که به این کار علاقهمندی چرا خودت یک گالری شخصی افتتاح نمیکنی؟» پس از آن بود که به محض بازگشت به اصفهان، مدارک لازم را مهیا کردم و در همان سال 86 گالری آپادانا را تأسیس کردم.
چه اشخاصی پیش از شما در اصفهان، به این حرفه مشغول بودند؟ آیا این افراد، تأثیرگذار بودند و یا در این راه به شما کمکی کردند؟
شیفتگی من به هنر و علاقهمندیام به این حرفه، مربوط به دورانی است که در ایتالیا بودم، بنابراین میتوانم بگویم بیشترین تأثیر و الهام در این زمینه را مدیون خانمی هستم که در گالری ایشان فعالیت میکردم. اما باید به کمکهای آقای مهندس بخردی که از جمله گالریدارهای پیشکسوت اصفهان بودند نیز اشاره کنم. ایشان در اصفهان کارهای ارزندهای در این حوزه انجام دادهاند و بسیار مورد احترام بنده هستند. من همیشه از راهنماییها و پیشنهادات ارزشمندشان بهره برده و میبرم.
آیا پیش از ورود به این شغل با چالشها و مشکلات آن آشنایی داشتید؟
آن سالها وقتی برای نمایشگاه به تهران میرفتم، میدیدم که چقدر فضای هنر پرانرژی است و هنرمندان و گالریها به صورت پویا مشغول کار هستند؛ ولی در اصفهان شاید به جز آقای بخردی، شخص دیگری در این زمینه تلاشی نمیکرد. پس تصمیم گرفتم که در اینجا کارم را شروع کنم و بتوانم هنرمندان توانای اصفهان را، نه تنها در همین شهر بلکه به دنیا نیز معرفی کنم. با امکانات خیلی کمی کارم را آغاز کردم و توانستم تقریباً هر هفته، به جز ایام نوروز برنامه داشته باشم. با جاهای مختلفی از جمله کنسولگری روسیه و کشورهای دیگر کار کردهام. هنرمندان ایرانی زیادی را به بیرون از ایران معرفی کرده و آثار هنریشان را به کشورهای اروپایی مثل آلمان و یا به امریکا فرستادهام. مسیر بسیار سختی بوده و هست، ولی همچنان ادامه میدهم.
به عنوان یک زن در شهری مانند اصفهان، با چه موانع و سختیهایی مواجه بودید؟
به هر حال کار کردن یک زن در این حوزهها به خاطر مناسبات موجود در اجتماع سنتی اصفهان، به مراتب سختتر است؛ نه تنها در هنر، بلکه در همه رشتهها حتی پزشکی و غیره. من همواره در تمامی افتتاحیهها حضور داشتم و حتی روزهای تعطیل نیز، از زندگی عادی و تفریح خود و خانوادهام برای حرفهام مایه گذاشتم. به همین خاطر این حرفه، کار خطیر و بسیار سختی است.
اصفهان همواره به عنوان یکی از مهمترین شهرها ومراکز هنری ایران، شناخته شده و معمولا اقتصاد هنر آن نیز بسیار پررونق بوده است. به نظر شما وضعیت فعلی بازار و اقتصاد هنر معاصر در این شهر نسبت به سایر شهرها چگونه است؟
بله اصفهان شهر هنر بوده و هست. البته در مورد هنر معاصر تا سالهای اخیر نیز همیشه قدری جبههگیری وجود داشته، زیرا این شهر، در طول تاریخ همواره دارای فضایی سنتی بوده است. ولی به طور کلی از نظر فعالیت هنری بعد از تهران هیچ شهری مثل اصفهان، نتوانسته در این حوزه فعالیت کند. مرکز اصلی بازار هنر معاصر ایران، تهران است و با اختلاف بسیار زیاد بعد از آن، اصفهان در درجه دوم قرار دارد. سالهای ابتدایی کار، گالری بسیار پررونق بود ولی در این یکی دو سال اخیر بازار هنر هم مانند سایر حرفهها افول کرده است.
نه تنها در خارج از کشور بلکه در تهران نیز تعداد قابل توجهی از گالریهای هنری توسط بانوان اداره میشود، فکر میکنید علت گرایش بانوان به این حرفه چیست؟
در مورد خارج از ایران، بهخصوص در کشورهای غربی در این زمینه اصلاً مسئله زن و مرد بودن مطرح نیست و از سالها قبل، هم آقایان و هم بانوان به تجارت آثار هنری مشغول بودهاند و برای آنها، این یک مسئله حرفهای در حوزه اقتصاد است. اما در ایران گالریداری، به عنوان شغلی نسبتاً جدید محسوب میشود.
شما طلایهدار این حرفه در میان بانوان اصفهان بودهاید، تعداد زیادی گالری هنری بعد از شما در اصفهان افتتاح شده که مدیریت اکثریت آنها بر عهده خانمهای جوانی است که به این حرفه روی آوردهاند. فکر میکنید در اصفهان چه میزان در این حرفۀ خاص، تأثیرگذار بودهاید؟
باید این را از دیگران پرسید، ولی فکر میکنم بههرحال با توجه به حضور گسترده بانوان در این حرفه، میتوان این تأثیر را احساس کرد. اکثر کسانی که هماکنون در این زمینه فعالیت میکنند، قبلاً در گالری من نمایشگاه برگزار کرده و یا در مورد افتتاح گالری با من مشورت داشتهاند و احتمالاً تحتتأثیر قرار گرفتهاند. برای افرادی که با من مشورت کردهاند از همه سختیها، خوبیها و لذتهای این حرفه گفتهام. خود من در گذشته شغلهای متعددی را تجربه کردهام؛ اما از زمانیکه به این کار روی آوردم واقعاً با عشق و علاقه به آن پرداخته و همیشه لذت بردهام. حتی اکنون که بنا به مسائل شخصی کمتر فعالیت میکنم، به کارم ادامه میدهم و با جدیت آن را دنبال میکنم و صد البته همیشه از آن لذت میبرم. به نظرم این یک خودخواهی مثبت است که منجر به عشق به دیگران هم میشود.
به نظر شما یک گالریدار چه ویژگیها و تواناییهایی باید داشته باشد؟
گالریدار باید روابط اجتماعی مناسبی داشته باشد؛ مردمدار بوده و قدرت بیان خوبی هم داشته باشد. هنرمندان و مخاطبین از آدمهای متنوعی تشکیل شدهاند که هرکدام برخوردهای مختص به خود دارند. برای موفقیت باید بسیار انعطافپذیر بود و بتوان روابط مناسبی با مردم داشت. در کنار همه اینها، مطالعه بسیار اهمیت دارد و یک گالریدار باید به تاریخ هنر و هنر زمان خود اشراف داشته باشد.
هنرمندان، کیوریتورها، منتقدین، مجموعهداران و بازدیدکنندگان، جامعه وسیع مخاطبانی هستند که شما با آنها در ارتباط هستید. در طی این سالها، شاهد چه تغییراتی در بین این افراد بودهاید؟
یک دهه تلاش و فعالیت در این حرفه کم نیست. در واقع اینکه هر هفته چشم بازدیدکنندگان را به سمت آثار هنری باز کنید، حتماً در فرهنگسازی برای جامعه مؤثر خواهد بود. چه قبول کنیم و چه نکنیم، روحیه و سطح فرهنگ مردم ارتقاء پیدا کرده است. خیلی از مخاطبین ناخودآگاه وارد عرصه فرهنگ و هنر شدهاند. تلاش کردم و در بین مخاطبینم، مجموعهدار ساختم. عده زیادی بودند که با هنر معاصر هیچ آشنایی نداشتند ولی در اثر آمد و رفت در گالری، آنها را آرامآرام با این حوزه آشنا کردم. به جرأت میتوانم بگویم لااقل ده نفر مجموعهدار حرفهای در طی این سالها ساختم و توانستم این افراد را نسبت به مسائل مربوط به اقتصاد هنر آگاه کردم و آنها نیز کاملاً آگاهانه به این مقوله روی آوردند. عده زیادی هم ناخودآگاه آلوده هنر شدند و گویی که هر هفته در گالری آپادانا به دنبال کشف زیبایی و آرامش روان در بین آثار هنری هستند.
تأثیر عملکرد رسانهها، مطبوعات و منتقدین بر فعالیت گالریها و به طور مشخص تعامل آنها با گالری شما چگونه بوده است؟
در مورد رسانهها واقعاً در این سالها ضعیف عمل شده و هیچ کمکی نکردهاند. نه منتقد جدی و نه رسانه تأثیرگذاری داشتهایم. این اواخر اتفاقات جدیدی شکل گرفته، مثل حوزه کیوریتوری که خود شما هم در این زمینه فعالیت حرفهای دارید و همکاریهایی با گالری داشتهاید. همچنین میتوان گفت کمابیش پای منتقدین نیز به گالریهای اصفهان باز شده است؛ ولی پیش از این در سالهای گذشته چیزی نبوده است.
آیا برای افرادی که میخواهند وارد این حرفه بشوند، توصیهای دارید؟
بنظرم جوانترها باید هر کاری را با عشق شروع کنند. اگر در کاری عاشق نباشند، نمیتوانند به معنای واقعی موفق شوند و از آن لذت ببرند. برخی اوقات راههای فرعی، مسیر اصلی زندگی ما میشوند. من همیشه میگویم که حرف دلتان را گوش کنید. من حرف دلم را گوش کردم و پشیمان هم نیستم.
«ژیلا منانی متولد اصفهان و فارغالتحصیل رشته زمینشناسی از دانشگاه اصفهان است. وی به منظور ادامه تحصیل، اقامتی نه ساله در ایتالیا داشته که این اقامت منجر به علاقهمندی بیشتر او به هنرهای زیبا شده و نتیجه آن گذراندن دورههای آزاد در رشته نقاشی در شهر جِنوای ایتالیا بوده است. وی همچنین چند سال به عنوان دستیار مدیر یک گالری هنری در همان شهر مشغول به کار میشود. او پس از بازگشت به ایران، علاوه بر نقاشی کردن و برگزاری چند نمایشگاه انفرادی، در سال 1386 گالری هنری شخصیاش را با نام «آپادانا» در اصفهان تأسیس میکند که تا سال گذشته به عنوان پرکارترین گالری اصفهان، پیوسته مشغول به کار بوده است.»
خانم منانی چطور به حرفه گالریداری علاقهمند شدید؟ شکلگیری گالری آپادانا از کجا و به چه شکل بود؟
ماجرا به زمانی برمیگردد که من برای ادامه تحصیل به اروپا رفته بودم. در ایتالیا تحت تأثیر محیط هنری و معماری زیبای این کشور قرار گرفتم. فضای ایتالیا خیلی الهامبخش بود. همانجا بود که تصمیم گرفتم علاقه اصلیام یعنی هنر را دنبال کنم. پس به جای ادامه تحصیل در رشته زمینشناسی، در دورههای آزاد هنر و نقاشی، ثبتنام کردم و به مدت چند سال کلاسهای نقاشی و دیگر کلاسهای تئوری مانند تاریخ هنر را گذراندم.
پس از آن فرصتی پیش آمد که به مدت سه سال در یک گالری در همانجا به عنوان دستیار مدیر (اَسیستَنت ) و همینطور مدیر تجربی گالری (دایرِکتور ) فعالیت کنم. این تجربه برای من بیشتر شبیه رویا بود. پس از بازگشت به ایران، با وقفهای چند ساله، نقاشی را از سر گرفتم و حدود نُه نمایشگاه انفرادی نیز برگزار کردم. آخرین نمایشگاهم در گالری «نقشجهان» تهران برپا شد و در روز آخر، خانم نوری مدیر گالری، به من گفتند: «شما که به این کار علاقهمندی چرا خودت یک گالری شخصی افتتاح نمیکنی؟» پس از آن بود که به محض بازگشت به اصفهان، مدارک لازم را مهیا کردم و در همان سال 86 گالری آپادانا را تأسیس کردم.
چه اشخاصی پیش از شما در اصفهان، به این حرفه مشغول بودند؟ آیا این افراد، تأثیرگذار بودند و یا در این راه به شما کمکی کردند؟
شیفتگی من به هنر و علاقهمندیام به این حرفه، مربوط به دورانی است که در ایتالیا بودم، بنابراین میتوانم بگویم بیشترین تأثیر و الهام در این زمینه را مدیون خانمی هستم که در گالری ایشان فعالیت میکردم. اما باید به کمکهای آقای مهندس بخردی که از جمله گالریدارهای پیشکسوت اصفهان بودند نیز اشاره کنم. ایشان در اصفهان کارهای ارزندهای در این حوزه انجام دادهاند و بسیار مورد احترام بنده هستند. من همیشه از راهنماییها و پیشنهادات ارزشمندشان بهره برده و میبرم.
آیا پیش از ورود به این شغل با چالشها و مشکلات آن آشنایی داشتید؟
آن سالها وقتی برای نمایشگاه به تهران میرفتم، میدیدم که چقدر فضای هنر پرانرژی است و هنرمندان و گالریها به صورت پویا مشغول کار هستند؛ ولی در اصفهان شاید به جز آقای بخردی، شخص دیگری در این زمینه تلاشی نمیکرد. پس تصمیم گرفتم که در اینجا کارم را شروع کنم و بتوانم هنرمندان توانای اصفهان را، نه تنها در همین شهر بلکه به دنیا نیز معرفی کنم. با امکانات خیلی کمی کارم را آغاز کردم و توانستم تقریباً هر هفته، به جز ایام نوروز برنامه داشته باشم. با جاهای مختلفی از جمله کنسولگری روسیه و کشورهای دیگر کار کردهام. هنرمندان ایرانی زیادی را به بیرون از ایران معرفی کرده و آثار هنریشان را به کشورهای اروپایی مثل آلمان و یا به امریکا فرستادهام. مسیر بسیار سختی بوده و هست، ولی همچنان ادامه میدهم.
به عنوان یک زن در شهری مانند اصفهان، با چه موانع و سختیهایی مواجه بودید؟
به هر حال کار کردن یک زن در این حوزهها به خاطر مناسبات موجود در اجتماع سنتی اصفهان، به مراتب سختتر است؛ نه تنها در هنر، بلکه در همه رشتهها حتی پزشکی و غیره. من همواره در تمامی افتتاحیهها حضور داشتم و حتی روزهای تعطیل نیز، از زندگی عادی و تفریح خود و خانوادهام برای حرفهام مایه گذاشتم. به همین خاطر این حرفه، کار خطیر و بسیار سختی است.
اصفهان همواره به عنوان یکی از مهمترین شهرها ومراکز هنری ایران، شناخته شده و معمولا اقتصاد هنر آن نیز بسیار پررونق بوده است. به نظر شما وضعیت فعلی بازار و اقتصاد هنر معاصر در این شهر نسبت به سایر شهرها چگونه است؟
بله اصفهان شهر هنر بوده و هست. البته در مورد هنر معاصر تا سالهای اخیر نیز همیشه قدری جبههگیری وجود داشته، زیرا این شهر، در طول تاریخ همواره دارای فضایی سنتی بوده است. ولی به طور کلی از نظر فعالیت هنری بعد از تهران هیچ شهری مثل اصفهان، نتوانسته در این حوزه فعالیت کند. مرکز اصلی بازار هنر معاصر ایران، تهران است و با اختلاف بسیار زیاد بعد از آن، اصفهان در درجه دوم قرار دارد. سالهای ابتدایی کار، گالری بسیار پررونق بود ولی در این یکی دو سال اخیر بازار هنر هم مانند سایر حرفهها افول کرده است.
نه تنها در خارج از کشور بلکه در تهران نیز تعداد قابل توجهی از گالریهای هنری توسط بانوان اداره میشود، فکر میکنید علت گرایش بانوان به این حرفه چیست؟
در مورد خارج از ایران، بهخصوص در کشورهای غربی در این زمینه اصلاً مسئله زن و مرد بودن مطرح نیست و از سالها قبل، هم آقایان و هم بانوان به تجارت آثار هنری مشغول بودهاند و برای آنها، این یک مسئله حرفهای در حوزه اقتصاد است. اما در ایران گالریداری، به عنوان شغلی نسبتاً جدید محسوب میشود.
شما طلایهدار این حرفه در میان بانوان اصفهان بودهاید، تعداد زیادی گالری هنری بعد از شما در اصفهان افتتاح شده که مدیریت اکثریت آنها بر عهده خانمهای جوانی است که به این حرفه روی آوردهاند. فکر میکنید در اصفهان چه میزان در این حرفۀ خاص، تأثیرگذار بودهاید؟
باید این را از دیگران پرسید، ولی فکر میکنم بههرحال با توجه به حضور گسترده بانوان در این حرفه، میتوان این تأثیر را احساس کرد. اکثر کسانی که هماکنون در این زمینه فعالیت میکنند، قبلاً در گالری من نمایشگاه برگزار کرده و یا در مورد افتتاح گالری با من مشورت داشتهاند و احتمالاً تحتتأثیر قرار گرفتهاند. برای افرادی که با من مشورت کردهاند از همه سختیها، خوبیها و لذتهای این حرفه گفتهام. خود من در گذشته شغلهای متعددی را تجربه کردهام؛ اما از زمانیکه به این کار روی آوردم واقعاً با عشق و علاقه به آن پرداخته و همیشه لذت بردهام. حتی اکنون که بنا به مسائل شخصی کمتر فعالیت میکنم، به کارم ادامه میدهم و با جدیت آن را دنبال میکنم و صد البته همیشه از آن لذت میبرم. به نظرم این یک خودخواهی مثبت است که منجر به عشق به دیگران هم میشود.
به نظر شما یک گالریدار چه ویژگیها و تواناییهایی باید داشته باشد؟
گالریدار باید روابط اجتماعی مناسبی داشته باشد؛ مردمدار بوده و قدرت بیان خوبی هم داشته باشد. هنرمندان و مخاطبین از آدمهای متنوعی تشکیل شدهاند که هرکدام برخوردهای مختص به خود دارند. برای موفقیت باید بسیار انعطافپذیر بود و بتوان روابط مناسبی با مردم داشت. در کنار همه اینها، مطالعه بسیار اهمیت دارد و یک گالریدار باید به تاریخ هنر و هنر زمان خود اشراف داشته باشد.
هنرمندان، کیوریتورها، منتقدین، مجموعهداران و بازدیدکنندگان، جامعه وسیع مخاطبانی هستند که شما با آنها در ارتباط هستید. در طی این سالها، شاهد چه تغییراتی در بین این افراد بودهاید؟
یک دهه تلاش و فعالیت در این حرفه کم نیست. در واقع اینکه هر هفته چشم بازدیدکنندگان را به سمت آثار هنری باز کنید، حتماً در فرهنگسازی برای جامعه مؤثر خواهد بود. چه قبول کنیم و چه نکنیم، روحیه و سطح فرهنگ مردم ارتقاء پیدا کرده است. خیلی از مخاطبین ناخودآگاه وارد عرصه فرهنگ و هنر شدهاند. تلاش کردم و در بین مخاطبینم، مجموعهدار ساختم. عده زیادی بودند که با هنر معاصر هیچ آشنایی نداشتند ولی در اثر آمد و رفت در گالری، آنها را آرامآرام با این حوزه آشنا کردم. به جرأت میتوانم بگویم لااقل ده نفر مجموعهدار حرفهای در طی این سالها ساختم و توانستم این افراد را نسبت به مسائل مربوط به اقتصاد هنر آگاه کردم و آنها نیز کاملاً آگاهانه به این مقوله روی آوردند. عده زیادی هم ناخودآگاه آلوده هنر شدند و گویی که هر هفته در گالری آپادانا به دنبال کشف زیبایی و آرامش روان در بین آثار هنری هستند.
تأثیر عملکرد رسانهها، مطبوعات و منتقدین بر فعالیت گالریها و به طور مشخص تعامل آنها با گالری شما چگونه بوده است؟
در مورد رسانهها واقعاً در این سالها ضعیف عمل شده و هیچ کمکی نکردهاند. نه منتقد جدی و نه رسانه تأثیرگذاری داشتهایم. این اواخر اتفاقات جدیدی شکل گرفته، مثل حوزه کیوریتوری که خود شما هم در این زمینه فعالیت حرفهای دارید و همکاریهایی با گالری داشتهاید. همچنین میتوان گفت کمابیش پای منتقدین نیز به گالریهای اصفهان باز شده است؛ ولی پیش از این در سالهای گذشته چیزی نبوده است.
آیا برای افرادی که میخواهند وارد این حرفه بشوند، توصیهای دارید؟
بنظرم جوانترها باید هر کاری را با عشق شروع کنند. اگر در کاری عاشق نباشند، نمیتوانند به معنای واقعی موفق شوند و از آن لذت ببرند. برخی اوقات راههای فرعی، مسیر اصلی زندگی ما میشوند. من همیشه میگویم که حرف دلتان را گوش کنید. من حرف دلم را گوش کردم و پشیمان هم نیستم.