در ستایش داود رشیدی؛ نقش مکملی که ماندگار شد
- توضیحات
داود رشیدی٬ بازیگر تئاتر و سینمای ایران در ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. آقای رشیدی در سالهای اخیر به بیماری آلزایمر مبتلا بود. لیلی رشیدی٬ دختر او گفته است که پدرش صبح روز جمعه٬ ۵ شهریور ماه در پی ایست قلبی در خانه درگذشت.
داود رشیدی به آن گروه از بازیگران ایرانی تعلق داشت که در سینمای پیش از انقلاب و سپس از انقلاب ایران حضور پررنگی داشتند. این گروه از بازیگران عموما از نگاه تماشاگران سینمای تجاری ایران در صف بعدی ستارگانی مانند فردین٬ بهروز وثوقی و ایرج قادری در پیش از انقلاب قرار داشتند و شاید به همین خاطر با سختگیری کمتری توانستند مجوز حضور در فیلمهای ایرانی پس از انقلاب را هم بگیرند.
قابلیتهای بازیگری این گروه از بازیگران فرصتی برای آنها فراهم کرده بود که در سه عرصه سینما٬ تئاتر و تلویزیون حضوری درخشان داشته باشند.داود رشیدی در سال ۱۳۱۲ در تهران در خانوادهای روحانی اهل مازندران به دنیا آمد. پدربزرگش شیخ محمد حائری مازندرانی معروف به ابنالشیخ٬ روحانی سرشناس مشروطه خواه بود.
پدرش عبدالامیر رشیدی حائری، دیپلمات بود و در چند کشور سفیر نیز شد. داود رشیدی مانند بیشتر بازیگران نسل خود کار هنریاش را از روی صحنه تئاتر آغاز کرد. در کودکی توسط طوسی حائری٬ نویسنده ایرانی که دخترعمهاش بود به عبدالحسین نوشین٬ کارگردان تئاتر معرفی شد. داود رشیدی به اقتضای ماموریتهای دیپلماتیک پدرش مدتی را ترکیه و فرانسه گذراند و پس از پایان دبیرستان در ژنو آموختن تئاتر را آغاز کرد و از کنسرواتوار ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر فارغ التحصیل شد.
او پس از بازگشت به ایران در دهه ۱۳۴۰ به اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر پیوست. او در سال ۱۳۴۲ گروه تئاتر "امروز" را با حضور کسانی چون مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، پرویز فنیزاده و خسرو شجاعزاده تشکیل داد.او علاوه بر بازیگری چندین تله تئاتر از جمله کارهایی از غلامحسین ساعدی را کارگردانی کرد و چند نمایشنامه خارجی را نیز به فارسی برگرداند.
فرار از تله با بازی بهروز وثوقی و به کارگردانی جلال مقدم٬ نخستین حضور سینمایی او بود که جایگاهش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران نقش مکمل تثبیت کرد. "با جلال مقدم از جوانی دوست بودیم. روزی به خانه ما آمد و گفت: داود میخواهم یک فیلم با تو بسازم. سناریو را داد و خوشم آمد و بعد در پشت بام خانه با هم نشستیم و صحبت کردیم."
کندو فیلم دیگر که با وثوقی بازی کرد، اوج بازیگری رشیدی در سینمای پیش از انقلاب بود که در آن فیلم نقش شخصیتی به نام "آقا حسینی" را بازی میکرد که تازه از زندان آزاده شده بود و در قهوهخانه زندگی میکرد. با آنکه بهروز وثوقی ستاره فیلم بود٬ رشیدی شخصیت مستقلی داشت که اصلا زیر سایه وثوقی دیده نمیشد. به قول خودش هنوز هم خیلی او را با شخصیت "آقا حسینی" میشناسند.
رشیدی خود در گفتوگویی با ایسنا درباره همکاریاش با وثوقی در دو فیلمی که با هم بازی کرده بودند گفته بود: " به من گفته بودند که مواظب بهروز باش. او سوپراستار است و نقش تو را میخورد و سر تدوین میرود و نقش را کم و زیاد میکند. وقتی این حرفها را میشنیدم. برایم عجیب بود. اما خیلی با هم دوست شدیم و بسیار من را کمک کرد. اصلا اینگونه که میگفتند نبود و بسیار رفیق و همراه بود. در اولین روز کارم تفاوت زیاد سینما با تئاتر تو ذوقم زد و تصمیم گرفتم ادامه ندهم اما همان شب صحبتهای بهروز تأثیر مثبتی در ذهنم گذاشت."
داود رشیدی با آنکه در تعداد کمی از فیلمهای ایرانی پیش از انقلاب بازی کرد٬ اما شهرت نسبتا خوبی به دست آورد. با این حال بخش عمدهای از فعالیت او صرف مدیریت گروه نمایش و سرگرمی در تلویزیون ایران میشد که از سال۱۳۵۲ مسئول آن بود. سالهای نخستین پس از انقلاب ایران٬ شاید پرکارترین دوره فعالیت بازیگری او بود. تعدادی از ستارههای سینما ایران را ترک کرده بودند٬ تعدادی ممنوعالکار شده بودند و تعدادی به دلیل نقشهای پیش از انقلابشان چندان مورد سلیقه کارگردانان و تهیهکنندگان پس از انقلاب نبودند.
تعدادی از فیلمهای ایرانی پس از انقلاب که با حضور ستارگانی چون فردین٬ ملک مطیعی و سعید راد ساخته شدند٬ توقیف شدند و دیگر هیچگاه به نمایش در نیامدند. در چنین فضایی بسیاری سراغ کسانی رفتند که به اصطلاح "کمخطرتر" بودند و شهرت ستارگان پیش از انقلاب را نداشتند؛ بازیگرانی که عمدتا تجربه غنی تئاتری داشتند و با آنکه در صف بعدی ستارگانی چون ایرج قادری٬ فردین٬ بهروز وثوقی و سعید راد قرار می گرفتند٬ ولی حضور و نقشآفرینیشان چیزی کمتر از بازیگر نقش اصلی فیلم نداشت.
بازیگران طراز اولی مانند داود رشیدی٬ جمشید مشایخی٬ عزتالله انتظامی و محمد علی کشاورز که پیش از انقلاب بیشتر نقش مکمل داشتند٬ بهترین انتخاب برای کارگردانان و تهیهکنندگان سینمای پس از انقلاب بودند. داود رشیدی که در پیش از انقلاب تعداد فیلمهایش به ۱۰ تا هم نرسیده بود در چهار-پنج سال اول انقلاب در نزدیک به ۲۰ فیلم بازی کرد.شیلات٬ خانه عنکبوت٬کمالالملک و گلهای داودی از مشهورترین این فیلمها بودند.
در سال ۱۳۶۳ و پس از بازی در دو فیلم کیومرث پوراحمد ناگهان فعالیت سینمایی رشیدی قطع شد و نزدیک به ۱۰ سال متوقف ماند. با این حال او همچنان در اواسط دهه شصت و اوایل دهه هفتاد خورشیدی در حالیکه اجازه فعالیت در سینما را نداشت٬ حضور پررنگی در سریال تلویزیونی ایران داشت که رسانه بهمراتب پرمخاطبتری از سینما بود.
او درباره سالهای نخست پس از انقلاب ایران گفته بود: "سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچههای جوان در گروه پاکسازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاکسازی نمیکنیم، اخراج میکنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم."
پس از آنکه در فیلم بیبی چلچله (ساخته کیومرث پوراحمد - ۱۳۶۳) بازی کرد٬ حدود یک دهه در سینما حضور نداشت. بسیاری میگفتند که دلیل آن برخی از نقشهایش در سینمای پیش از انقلاب بوده به خصوص در فیلم کندو.
با این حال در همان سالها سریالهایی چونگرگها و عطر گل یاس و تلهتئاتر یکی از این روزها (در نقش رئیسجمهور ایندولند) تماشاگران زیادی داشت. دو سریال عطر گل یاس و آوای فاخته که هر دو را بهمن زرین پور(کارگردانی که اخیرا درگذشت) ساخته بود٬ از محبوبترین کارهای او در تلویزیون بود که عمده بازیگرانش کار خود را با نمایشهای داود رشیدی در سالهای نخستین پس از انقلاب آغاز کرده بودند.
اما مشهورترین نقشی که از او از آن سالها در خاطره مردم مانده است٬ مفتش شش انگشتی سریال هزاردستان٬ به کارگردانی علی حاتمی بود. در سال ۱۳۷۰ او پیروزی شیکاگو را در تئاتر شهر تهران به روی صحنه برد. این نمایش که با بازی خود و تعدادی از مشهورترین بازیگران سینما و تئاتر ایران بود٬ به پرفروشترین تئاتر ایران پس از انقلاب تبدیل شد و آغازگری شد برای حضور تماشاگران عادی در سالنهای تئاتر ایران.
آوای فاخته٬ گل پامچال٬ تنهاترین سردار٬ ولایت عشق٬ مختارنامه و کلاه پهلوی از دیگر کارهای تلویزیونی مشهور او در سالهای گذشته بوده است. مهمترین ويژگی او فن بیانش بود که کلمات را با دقت خاصی و خیلی شمرده به زبان میآورد. احترام برومند، مجری برنامههای کودک در تلویزیون همسر او بود و لیلی رشیدی دختر این دو از بازیگران تلویزیون ایران است. فرهاد پسر داود رشیدی نیز در سوئیس استاد دانشگاه است.