گزارش نقد و بررسی نمایشگاه رنگ در گالری رج
- توضیحات
- نوشته شده توسط ندا شیرازی
- دسته: گزارش
- منتشر شده در 1395-07-11 12:37
نشست نقد و بررسی نمایشگاه رنگ روز جمعه 9 مهرماه 1395 از ساعت 15 با حضور اساتیدی همچون دکتر شهاب الدین عادل (در بخش عکاسی تئوری و کاربردی)، دکتر علی عباسی (در بخش نشانه شناسی)، و جمعی از هنرمندان و مخاطبان در گالری رج برگزار شد.
غایب بودن رنگ در آثار عکاسان و هنرمندان معاصر کشورمان موجب گردید تا نمایشگاهی با نام"رنگ" در میان جمعی از هنرمندان و عکاسان مطرح گردد؛ که مصادف شد با دومین سالگرد افتتاح گالری رج. تمامی هنرمندان تلاش کردند تا توسط رنگ به فضا دست یابند که بدان وسیله بتوانند حضور و جایگاه رنگ را در عکس بیان نمایند.
ابتدا بحث و گفتوگو با سخنرانی دکتر شهاب الدین عادل داشنیار دانشگاه هنر تهران صورت گرفت؛ پایه و مبنای عکاسی، سینما، هنرهای تجسمی و ... همگی تصویر است. و رشته هایی همچون نشانه شناسی از مباحث بین رشته ای در هنر محسوب می گردد و برای درک بیشتر تصاویر توسط مخاطب یاری می رساند. همچنین ادامه دادند که گالری رج از معدود مجموعه های هنری و فرهنگی بصورت خصوصی است که اینگونه نشستی برای فهم، شناخت و پیشرفت بیشتر آثار و هنرمندان برگزار می کند.
نظر ایشان در مورد آثار اینگونه آغاز شد که، آثار بیشتر مباحث روزمرگی و فرهنگ روزمرگی را در بر می گیرد. مجموعه منسجم نیست چرا که از هر هنرمند تنها دو اثر او در گالری به نمایش درآمده است. در نتیجه نمی توانیم آنگونه که شایسته است آثار هنرمندان را مورد خوانش قرار دهیم. در واقع برای خوانش بهتر آثار باید مجموعه ای از آثار هر هنرمند را مشاهده کرد و در یک مجموعه واحد و تعریف شده قرار گیرد. آثار هنرمند باید از نظر درون مایه ارتباطی ارگانیک داشته باشد.
سپس دکتر علی عباسی دانشیار دانشگاه شهید بهشتی در ادامه بحث موافقت خودشان را با دکتر عادل اعلام کرده و گفت: تابلوها از چندین گفته پرداز برای بیان خویش چیدمان شده است. هر گفته پرداز یک نگاه خاصی به رنگ دارد و از دریچه خود به آن نگاه می کند که باید اندیشه داشته باشد. نگاه به جهان تعیین کننده ثبت آن تصویر در عکاسی است. نگاه به جهان غرب مادی است و همه چیز از دو بخش خوب و بد تشکیل شده است و از زمان پیدایش جهان این دو در کنار هم بوده است. خدا شیطان را ساخته است، نور پررنگ از خدا شروع تا به کم رنگی می رسد. این در فلسفه غرب به معنای تمایز حاصل می شود برای بودن خیر و شر در کنار یکدیگر. در فلسفه ما فقط خیر است. خداوند هیچ احتیاجی به آینه نداشته آنچه در آینه هست من نیستم. در فلسفه ما خدا را به ذات می گیرد. در این نمایشگاه هر دو نگاه ایرانی و غربی حضور دارد.
هر گفته پرداز یک نگاه خاصی دارد و از دریچه خود به آن نگاه می کند که باید اندیشه داشته باشد. در اینجا است که نگاه ما به جهان حائز اهمیت می گردد. چراکه موجب ساخت عکس می گردد. مجموعه آثار شما شبکه های تصویری می بیند که با یک ایدئولوژی و ایده همراه است. تمامی هنرمندان تحت تأثیر یک فرهنگ و یک نگاه هستند که این نگاه می تواند ریشه در اصل داشته باشد که شامل اسطوره ها ملی و فرهنگی و ... است.
با این مقدمه؛ جلسه وارد بحث و پرسش اصلی شد که چرا بیشتر عکاسان ایرانی از عکس های رنگی دوری میکنند.
دکتر عادل در پاسخ این پرسش اولیه برپایی نمایشگاه گفت: رشته عکس کاملا عینی است و می توان گفت انتخاب و حذف. قطعا در درون آن یک اندیشه است. اما زمان خوانش یک اثر باورها و اعتقاد و ایدئولوژی مهم می گردد، حتی جایگاه طبقاتی افراد ناخوآگاه وارد اثر می گردد. نه اینگونه نیست که بگوییم هنرمندان فقط عکس سیاه و سفید می گیرند! اما شرایط اجتماعی و سیاسی 30 سال گذشته ما چنین تأثیری را بر هنرمندان گذاشته است چرا که سوژه اجتماعی جذاب تر بوده و باعث تمایل عکاسان به سمت سیاه و سفید بوده است. آرت فوتو هم در این میان عکس ها را سیاه و سفید ثبت کرده تا تناقض را بیان کند. در نتیجه شرایط اجتماعی باعث می گردد که در اثر هنری رنگ کمتر شود. حتی در ظاهر ما مردمان ایرانی رنگ بدان معنا حضور ندارد؛ پس قطعا بر روی هنرمند تأثیرگذار بوده است. عکاسانی که بیشتر از رنگ بهره می برند زندگی مردم را در جامعه خویش میبینند.
دکتر عباسی در ادامه افزود: رنگ بدان معنا حضور ندارد، اما نور در تمامی آثار وجود داشته و ماده تعیین کننده بوده است وقتی معنا تولید می گردد از رابطه است. در واقع همان رابطه دال و مدلول است. نوری که در تمامی آثار وجود دارد جهان بینی را بیان می کند. مدلول جوهر است که موجب ایجاد دال می گردد.
دکتر عباسی نظر خویش و نشانه های موجود در یکی از آثار ماهچهره خلیلی را اینگونه بیان کرد: نور از بالای تصویر بوده و آغاز شده و سپس رنگ های کدر تشکیل شده و به چند رنگی رسیده است که حرکت اندیشه را نشان می هد. دو عنصر اصلی را می بینیم که 1. فرهنگ 2. گل های طبیعت. در واقع می توان گفت که مرگ و زندگی با هم معنا پیدا میکند. فرهنگ و طبیعت در کنار یکدیگر معنا سازی ایجاد می کند. حرکت در اثر از آسمان شروع و بعد به گل ها و بعد ساختمان رسیده است. نگاه به جهان در یک نظم دیده شده است.
در ادامه دکتر عادل با اعلام این که سعی بر پرهیز از مباحث تکنیکال دارد گفت: هر کدام از آثار ساختار متفاوتی دارند، در یک جا کاملا تحت تأثیر بافت بوده و در جایی دیگر کاملا برگرفته از رمانتیک. نشانه در عکس ها حضور ندارد و فقط سوژه جذابیت داشته. هنرمند بیشتر زیبایی را دیده و به دنبال آن بوده است. در دنیای امروز حضور نشانه در عکس که موجب نماد گردد مهم می باشد. همچنین نوع چیدمان عکس بسیار تأثیر گذار جهت بیان آن نشانه. نگاه به جهان زیباشناسی با خود می آورد که دارای شاخصه هایی است مانند: اسطوره فردی، اسطوره فرهنگی و اسطوره جمعی. ابتدا باید فلسفه سوژه را شناخت. خوانش اثر باید گفتمانی باشد نه مکانیکی. اما در این آثار بیشتر فردی بوده که فردیت مشهود است. شاید زمانی که تمام تابلوها را در کنار یکدیگر از هر هنرمند داشته باشیم این امر حاصل می گردد و به خوانش گفتمانی دست خواهیم یافت.
دکتر عباسی با طرح این پرسش که: حضور درجهان چگونه حاصل می گردد؟ ادامه داد: نور باعث آن بوده و سپس رنگ. در ارتباط با جهان سه مرحله وجود دارد 1. حس ها 2. احساس ایجاد شده 3. تعقل گرایی و مفهوم سازی. آن به صورتی که حس تئوری پردازی شده و سپس تبدیل به مفاهیم می گردد. حال چرا در برخی از تصاویر این اتفاق توسط هنرمند حاصل نمی گردد؟ قطعا حس اولیه رخ داده اما آن حس نتوانسته رنگ های خودش را پیدا کند. نور لازم و ماده فرآیند گفته پردازی است؛ اما شکل ها که منظور در اینجا رنگ است ایجاد نگردیده، در واقع آن فرهنگ سازی و مفهوم صورت نگرفته است. در نهایت تصاویری میتواند موفق باشد که ارتباط آن با مخاطب حاصل گردد. در واقع معنا از عکسی به عکس دیگر صورت گیرد و جاری شود.
این نشست در ساعت 19 با پرسش و پاسخ کوتاهی بین حضار، هنرمند و مدعوین نشست به پایان رسید.