نقدی بر نقاشیهای ارگانیک مصطفی دمیرچی
- توضیحات
- نوشته شده توسط ندا شیرازی
- دسته: تحلیل نقاشی
- منتشر شده در 1394-03-03 13:39
17 اثر ارگانیک مصطفی دمیرچی روز 15 اسفند ماه 1394 در گالری شیرین افتتاح شد. آثار نقاشی شده در قطعهای بزرگ و 2 تا 8 متر میباشد، عنوان آثار این هنرمند، آفرینش حوا و هبوط انسان بر روی زمین است. هبوطی که از تسلیم تا نافرمانی، از مکر تا پشیمانی و از سرگردانی تا سرگشتگی را پیش روی مخاطبان قرار میدهد. همچنین از لحاظ تکنیک، متریال و موضوع دارای نگاهی بس متفاوت است.
آنچه که موجب افزایش ارتباط این اثر با مخاطب میگردد، قطع بزرگ آن و استفاده از فرم ها و خطوط آهنگین با ویژگیهای خاص است، تمامی خطوط از دل هم بیرون میآیند و به طور پیوسته به هم متصل هستند. آنگونه که هر کدام از آنها برای بودن و هستی نیازی به دیگری دارد، دقیقا مشابه با جهان و آفرینش آن.
در واقع هنرمند با استفاده هوشمندانه از مؤلفهها توانسته است معنای صریح آفرینش را برای خوانشگر قابل خوانش سازد. آنگونه که در ابتدای خوانش اثر با آن مواجه میشویم.
با توجه به اینکه بافت بستری است که متن در آن قرار میگیرد، بافت و زمینه آثار بسیار هوشمندانه برای بیان بهتر متن اثر ایجاد گردیده تا به انتقال مفهوم آفرینش یاری رسانده باشد. رنگ زمینه آثار با مواد ارگانیک همچون: قهوه، شکلات، کاکائو، چای و ادویه های رنگین اجرا گردیده است.
رویکردهای مختلفی را می توان در این آثار مشاهده کرد همچون اسطوره، نشانههای آفرینش، زایش و حس زنانگی که جملگی با خطوط مینیاتوری بصورت رها و بسیار قدرتمند خلق شده است. تکرار و تراکم خطوط در فیگورها و تودرتویی بودن آن موجب افزایش ریتم در آثار و در نتیجه مرکزگرایی بودن اثر شده است. نماد زن به عنوان زایش و اشاره به حوا در این آثار به خوبی مشخص بوده و همنشینی خوبی با آفرینش داشته است. آثار این هنرمند به درستی آفرینش انسان و هبوط او را برای نظاره گر روایت می کند و استفاده از پیام های آیکونیک و سمبولیک معنای آن را دو چندان میسازد و این در صورتی است که به اثر زیبایی مطلوبی را می بخشد .
نکته حائز اهمیت در این آثار ساختار ارگانیک طراحی آن می باشد، بینش طراحی ارگانیک از معماری آغاز می گردد. در معماری ارگانیک بیشتر از فرم و رنگ عناصر موجود در طبیعت استفاده میشود که ریشه در فلسفه رمانتیک دارد. رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن 18 و 19 میلادی در شمال غربی اروپا بوده و به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش واکنشی در مقابل خردگرایی عقل مدرن بود. رمانتیکها همانند پیروان تفکر کلاسیک، به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی به آن بخش از ذهن توجه می کردند که بیشتر درباره احساس و عواطف بود. برای نظریهپردازان قرن 19 آمریکا که به دنبال زیبایی مدرن بودند طبیعت تنها فلسفه صحیح تلقی می شد. هنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را بصورت انتزاعی نشان دهد.
فرانک فورنس معمار آمریکایی میگوید: "بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمها طبیعی و پویا هستند." در آثار این هنرمند نیز نیروها و فشارهایی که در ساختار آناتومی و فیگورهای انسانی و حیوانی دخیل هستند، کنش ماهیچه ها و مفاصل تداعی حرکت یک شکل زنده، زایش و آفرینش است. در واقع اگر یک اثر هنری بخواهد اینگونه بیان کننده باشد، باید به صورت ارگانیک ساخته شود. اجزاء آن نمیتوانند به صورت بخشهای مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند.
نکته حائز اهمیت دیگر در این آثار، ترکیب بندی و ساختار درست آن است. چنانچه اگر کادر و جزئیات مختلفی از یک تابلو را انتخاب نماییم به تنهای خود یک اثر جدا میباشد که با قرار گرفتن آنها درکنار هم بیانی از زایش و آفرینش است.