اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

تن در شبکة متنی «سربازان و اسبانی که جا مانده‌اند»

مینا ساداتی دراثری از علی اتحاد

 

علی اتحاد به تازگی مجموعه آثارش را با نام «سربازان و اسبانی که جا مانده‌اند» در گالری خاک بازهم از مجموعه پر رمز و راز «رازورزی» نمایش داده است. اتحاد کمتر در این مدیوم شناخته می‌شود و شهرتش به واسطه اجراهای تک پرسوناژش در مجموعه رازورزی است. این بار او حوزه عکاسی را امتحان کرده است که زیاد از اجراها و نقش تن[1] در متنیت[2] آثارش دور نیست و هر چه هست تکمیل کننده نقطه نظر اوست.

 

متنیت از کجا شکل می‌گیرد؟ جایی که متن‌ها با یکدیگر وارد یک رابطه باشند و از تک آوایی خارج شوند. به محض رسیدن آواهای دیگر از زبان متن، متنیت شکل می‌گیرد. متنی که به صورت بسته و صلبی عمل نمی‌کند و راه خوانش به متون دیگر را هموار می‌کند. همین که اتحاد در دل یک مجموعه متن حرف خود را زده و از هر اثر راهی به اثر دیگر پیدا کرده است تا بدین جا آثارش را از تک آوایی خارج و در دل یک مجموعه متن قرار می‌دهد. اگر به وجه مشترک آثار او نگاه کنیم جز فرآیند حذف و زدودن، بی شک نقش تن و کلام غیر قابل انکار است. فراموش نکنیم سیر تکاملی اجرای مدرن از آنتونن آرتو تا تادئوش کانتور بر الگوهایی در موقعیت استوار بود که تجربه‌ای از بدن[3] به مثابه یک مدلول پیچیده[4] را هدف قرار داده بود. در این راستا بحث خرد کلام محورانه آثار او را هم اضافه کنیم. چیزی که عامدانه در «سربازان و اسبانی که جامانده‌اند» رخ نمایی می‌کند.

 

موقعیت‌ها ما را با سربازان نامتعارفی که شبیه آن‌ها را کمتر دیده‌ایم (که البته انتخاب دلیل داشته و در ادامه توضیح خواهم داد) آشنا می‌کند سربازانی مبهم که تنها بدن‌هایی در حال کنش هستند. کنش چه از لحاظ زبانی و چه بدنی و  آن‌چه آن را کامل می‌کند کلام و موسیقی است که در محیط نمایشگاه شنیده می‌شود. آثار اتحاد پر است از وجوه کلامی که با بازی‌های زبانی به سمع مخاطب می‌رسند. باختین[5] و ولوشینوف[6] در مارکسیسم و فلسفة زبانی[7] می‌آورند؛ «جهت‌گیری کلام به سوی مخاطب بی‌نهایت مهم است. در واقع کلام یک کنش دوسویه است. این کنش همان اندازه که به خود کلام مرتبط شود –در رابطة متقابل میان گوینده و شنونده-  میان خطاب کننده و مخاطب است». به طور مثال ما با یکی از عکس‌ها طرف هستیم که فردی (بهاره کیان افشار که شناخته‌شده بودن فرد یا نبودنش مهم نیست) مشعل به دست اسبی را با خود می‌برد. او از آن دست سربازان و اسبانی به شمار می‌رود که شامل فرآیند حذف شده است. حال این سرباز کیست؟ چه اهمیتی دارد! او استاریازاست که مانند ما بر همین خاک و زیر همین آسمان زیسته است. این سرباز از شناخت کلامی خارج و به حوزه میتوسی وارد می‌شود. او می‌تواند الهه‌ای باشد که علم ستارگان می‌داند و تقدیس کننده و اعتبار دهنده زاد و ولد است.

 

مدلول ثانویه از اثر ما را با بدن که حذف شده، از تاریخ از ذهن از هر چه هست و نیست، آشنا می‌کند بدنی که پیش روی ماست و ما آن را در کنش می‌بینیم از سوی دیگر مدلول سوم تجلی مکان‌مند آن در فضای نمایشگاه است که لوگوس را در کنش تکرار شونده این فرآیند (حذف) قرار داده و توجه ما از بدن به تن جلب می‌شود. تن تجلی تمام قد بدن کنش‌گر در کنار لوگوس است. مانند مثال فوق دیگر عکس‌ها نیز خود روایت کننده همین فرآیند حذف است. این سربازان هر کدام قصه‌ای دارند، قصه‌ای که خود ما را به متن جدیدی سوق می‌دهد. یک متن باز متنی که خود خوانش را به سمت متنی می‌برد که همواره در حال تولید است. اوی سرباز بی‌آن‌که پس و پیش از شکل گیری متن اهمیت داشته باشد باقی نمانده است. اسمی ندارد در عین این‌که توانسته باشد سرنوشت قسمتی از نبرد را رقم بزند. تاریخ آن‌چه را باقی گذاشته قدرتمندان است.

 

در همین رابطه توجه شما را به عکس دیگری جلب می‌کنم اثری که فردی (مینا ساداتی) در مقام فرمانده قرار دارد و پشت او ملازمان‌اش صورت پوشانده قرار گرفته‌اند. اتحاد او را "تو" خطاب می‌کند. برای او مانند نیشاد یا استاریازا نامی نمی‌نهد چون او فتح کننده است از جنگل‌ها و کوه‌ها عبور کرده است تا همیشگی شود. نامیرا آن‌طور که شاید او باقی بماند، اما چه حیف که هیچ چیز در جهان باقی نیست و از بین رونده است. تاریخ روایت کننده افرادی است که قدرت را در دست داشته باشند و ابزاران قدرت راهی در آن پیدا نمی‌کنند. اتحاد با پدید آوردن یک متن در دل مجموعه رازورزی -که همواره از حذف متن، تاریخ، یاد و فرهنگ دم زده است- باز هم بده بستان متنی در دل یک بافت مشترک دارد؛ اما آن چیزی که او را در یک شبکه متنی قرار می‌دهد متنی است گشوده که خود سرمنشأ متن‌های دیگر است. او با در اختیار گرفتن بدن‌ها و ارتقای آن به هست شدن و تنانگی سعی دارد هر تن را به موقعیت، دنیای میتوسی و چیزی ربط دهد که خود متن سرودی باشد برای چشمة همیشه شدن.

 

آن‌چه در این نمایشگاه و حتی در اغلب آثار اتحاد مورد نکوهش قرار می‌گیرد توجه نکردن به متن‌ها، فرهنگ و بخشی از تاریخ است که ما حذفشان کردیم. به یاد کتب اساطیری و نحوة باقی ماندن آن‌ها بیفتیم. آن‌ها در یک نقل و روایت سینه به سینه توانسته‌اند هستی خود را بدست آورند تا بخشی از آن برای ما باقی بماند اما چه حیف که بخشی از آن بدست ما نرسیده و ما چقدر می‌توانیم امانت دار همین بخشی باشیم که در دستان ماست. از آن‌ها برای سده‌های بعد چه باقی خواهد ماند. آن‌چه ویژگی تن در متن شبکه‌ای «سربازان و اسبانی که جا مانده‌اند» را مهم می‌شمارد روایتی است که خود روایت دیگری را آغاز می‌کند. این بدن‌های جا مانده اسم یافته اند قصه ای دارند و ما را به دنیا و فضای دیگری از تاریخ (هر چقدر این تاریخ خیالی باشد) آشنا می‌کند تاریخی که چه بسا شاید وجود داشته و کافی بود اتحاد در معرفی نمایشگاه درج می‌کرد بخشی از اساطیر فراموش شده بر اساس پژوهش بر (مثلا) ایران باستان. آن زمان ما با چه مسئله‌ای روبه‌رو بودیم حتی به جرأت تاریخ نگاران ما به دنبال شناخت تروفیا و گریفوس (خواهران ابدی) می‌رفتند. تن در تار و پود متن قرار گرفته و سبب ایجاد متن‌های دیگر و حیات دادن به تن‌های دیگر است. آن‌چنان که خواهران ابدی یکی چشم دیگری است و دیگری گوش او. آن‌ها به سان مأموران سرشماری از سویی زاد و ولد و از سوی دیگر مرگ و میر را ثبت می‌کنند و در دلالت ضمنی آن‌ها نماینده‌ای همین متن‌های در دل شبکه‌ی متنی هستند که از دیگری به وجود آمده و به دیگری حیات می‌دهد چه در بُعد بدن، تن و چه در ابعاد وسیع‌تر؛ آن‌چیزی که متن اصلی (نمایشگاه علی اتحاد) را منحصر به فرد می‌کند حفظ بافت است.

 

  • استریازا

    استریازا
  • چشمه جویندگان همیشه

    چشمه جویندگان همیشه
  • خواهران ابدی

    خواهران ابدی
 

 

 


[1] soma

[2] texuality

[3] body

[4] complex referent

[5] Bakhtin              

[6] Voloshinov

[7]  Marxism and the Philosophy of Language

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما