گزارش اختصاصی آکادمی هنر از اولین نشست نقد سینمایی معاونت پژوهشی خانهی هنرمندان مختص فیلم «بوسیدن روی ماه»
- توضیحات
- نوشته شده توسط هدیه میرزاده
- دسته: گزارش
- منتشر شده در 1391-08-09 03:28
جلسه نقد و بررسی فیلم بوسیدن روی ماه به کارگردانی همایون اسعدیان، همراه با اکران فیلم روز شنبه ۶ آبان از ساعت 16 الی 19:30 و با حضور دکتر حمید رضا شعیری، دکتر هاتفی، مجید رحیمی جعفری، صادق رشیدی و دکتر بهمن نامور مطلق در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در ابتدای این نشست دکتر شعیری موضوع اصلی بحث را زبان و نشانه در سینما و به ویژه این رویکردها در فیلم دانست. ایشان در ادامه به تشریح سه نگاه در باب گفتمان فیلمی پرداختند:۱- نگاهی که نقشی منفعل را به مخاطب می دهد ۲- نگاهی که فیلم را با توجه به پیچیدگی با عناصر فرهنگی دیگر آن را یک جریان گفتمانی میداند، جریانی که بیننده خواه، ناخواه با آن درگیر می شود و در آن شرکت می کند. ۳- نگاه سوم که رویکردی بینابینی است و نقشی نسبی را به بیننده میدهد. ایشان در ادامه به شکاف بین نسلها ودر عین حال درون نسلی به تصویر کشیده شده در فیلم اشاره کردند و آن را مورد تحلیل قرار دادند.
دکتر شعیری برای ورود به بحث خود فیلم ابتدا از صادق رشیدی خواستند موسیقی فیلم را مورد تحلیل قرار دهند. رشیدی ماهیت موسیقی در این فیلم را تشریح کرد و از عدم پیچیدگی موسیقی فیلم انتقاد داشت. ایشان گفتند: "موسیقی به کار رفته در این فیلم موسیقی محلی قشقایی است. ساز اصلی این فیلم دودوک یا بالابان است که برای ایجاد نغمات کش دار همراه با ویلون و گیتار در فیلم به کار رفته است. ایشان از عدم همراهی موسیقی در ابراز احساسات کاراکترها و یافتن جنبه تزیینی در فیلم انتقاد کردند."
دکتر شعیری از دکتر نامور مطلق خواستند فیلم را بر مبنای منطق گفتوگومندی به نقد کشند، که ایشان سخنان خود را با اشاره به فرایند تخریب متن های به تصویر کشیده شده در فیلم آغاز کردند. "تخریب متنها یعنی تخریب حافظه فرهنگی جامعه که ما این را در بعد انسانی نیز شاهد بودیم. در این فیلم شکاف بزرگی بین نسلها وجود دارد، شکافی که به عدم گفتوگو میانجامد. به این فیلم از منظرهای متفاوتی میتوان نگریست. این فیلم یک فیلم گفتوگومند است و با جامعه ارتباط برقرار میکند."
دکتر نامور مطلق به معضلی فرهنگی که در فیلم به آن اشاره شده پرداختند، "اینکه ما از حوادث متن نمی سازیم، جون متن شکل نمیگیرد ما فراموش میکنیم. در این فیلم بدون اینکه از گذشته یادبودی شکل بگیرد به خوبی تحریب متنها نشان داده میشود؛ در نتیجه جامعه فاقد شناسنامه می شود. ایشان در ادامه گفتند که این فیلم فاقد چند صدایی است و فقط صدای انسان نسل پیشین را به گوش میرساند، نسلی که معصومیت و فداکاریشان از سوی نسل جدید نادیده گرفته میشود. همچنین در این فیلم ما شاهد چند کلیشه تکراری هستیم که به ارزش هنری اثر آسیب وارد می کند که از آن جمله دانشجوی کولهپشتی به پشت، فراری از درس که تنها در فکر ارتباط با جنس مخالف است به تصویر کشیده میشود که بهتر از چنین فیلم خوبی از چنین جزئیاتی نیز به راحتی نگذرد زیرا به عنوان یک استاد دانشگاهی دانشجویان را خیلی بهتر از این دیدهایم و در فیلم مانند اغلب سریالهای تلویزیونی دانشجو بد به تصویر کشیده شده است."
پس از سخنان دکتر نامورمطلق دکتر شعیری ابراز داشتند بهتر است در مورد درام و کارگردانی فیلم هم بحثی شود که از آقای رحیمی جعفری میخواهم نظر خودشان را بیان کنند: رحیمی جعفری در همین رابطه گفت: "فیلم دارای یک خط روایی ساده و فاقد اوج و فرود خاص است. ما با خرده طرحها و داستانهای خاصی روبهرو نیستیم و تنها لحظات هستند که وارد قصه اصلی میشوند. تقریبا با دو شخصیت مرکزی سروکار داریم: احترام و فروغ. در این فیلم رابطه بین شخصیت ها به درستی تشریح نشده است. تنها در مورد احترام و فروغ فردیت وجود دارد. نوهی احترام هیچ ویژگی خاصی ندارد، نوع رابطهاش، درسش، مقطع تحصیلیش و هیچ اطلاعاتی از آن وجود ندارد و به عنوان یک همراه او را مشاهده میکنیم. دیگر شخصیتها نیز تنها وجود دارند و قابلیت خاصی در قصه ایجاد نمیکنند. عاملهای روایت، کشمکشها کمرنگ هستند. در کنار این فیلمنامه نسبتا ضعیف با یک کارگردانی دقیق روبهرو هستیم. جزئیات رنگ و بوی سنت را میدهند. میزانسنها هوشیارانه بار عاطفی فیلم را افزایش میدهند."
در ادامه این مراسم دکتر محمد هاتفی نظریات خود را درباره فیلم چنین بیان داشتند: "وقتی یک فیلم یا متن ساخته میشود دارای یک سری مبانی گفتمانی است که بر اساس نظریه گفتمان قطعاً این فضا دارای انسجام است و هیچ عنصری در آن اتفاقی نیست. فیلم در پی آن است که با طراحی نوعی فضای گفتمانی خاص، فضا را برای نسل پیشین مسموم جلوه دهد. وقتی ما فیلمی را نقد میکنیم باید از نظریات انتقادی استفاده کنیم از جمله فرمالیسم، ساختارگرایی و پساساختارگرایی. در این راستا باید ببینیم در این فیلم چه تقابلهایی وجود دارد و به پخش تقابلها در فیلم پرداخت. تقابل بین حاج آقا مصطفوی و آقای فیض به مثابه دو چهرهای که در جایگاه قدرت قرار دارند. دو مادری که در پیش زمینه فیلم قرار دارند اما تعیین کننده معنای فیلم نیستند. ایشان تقابل اصلی فیلم را تقابل بین حاج آقا مصطفوی و آقای فیض دانستند یعنی همان تقابل بین عاطفه و عقل. در این فیلم مسئله اصلی جابهجایی بین گفتمانهاست. تنها شخصیتی که در کل داستان دروغ نمیگوید همان شخصیت فیض است و در مقابل کسی که ادعا میکند از اصل نیفتاده افراد بانفوذی را در حوزه قدرت میشناسد که میتواند با کمکشان کارش را پیش ببرد."
دکتر شعیری در مورد نقصان معنا از آقای رحیمی جعفری و خصوصا تحلیل فیلم با چنین رویکرد نشانه-معناشناسانهای سؤال کردند. ایشان در پاسخ چنین بیان داشتند: "تمامی علوم همواره به دنبال پاسخ به این پرسش بودهاند که چگونه درک و فهم از جهان زنده تبدیل به جهانی معنادار خواهد شد؟ برای پاسخ به این پرسش گرمس نشانهشناس فرانسوی مبحث گریز از واقعیت را مطرح میکند. ما همواره در مواجهه با یک پدیده یا یک اثر هنری همواره وجهی و زاویهای از آن را مشاهده میکنیم. در چنین مواجهی بخشی از آن مورد خوانش ما قرار خواهد گرفت. بخش دیگر این معنا از دست خواهد رفت که با یک انحراف معنا یا معنای ناقص روبهرو هستیم. برای پرداختن به ابعاد دیگر نشانهشناسی سراغی از پدیدارشناسی میگیرد. ژاک فونتنی دیگر نشانهشناس فرانسوی بر این عقیده هست که در این رویکرد با معنای سیال روبهرو هستیم. دیگر دال و مدلول مانند سابق عمل نخواهند کرد. دال و مدلول در یک رابطه سیال قرار خواهند گرفت. دالها ارجاعی از پیشمفروض نخواهند داشت و حضور جسم به عنوان عنصر سوم برای سیالیت این رابطه و بعد پدیداری آن به میان میآید. خوانش مخاطب نیز در چنین رابطهای و درگیری روابط حسی-ادراکی خوانشگر نیز از دیگر مواردی است که در چنین رویکردی مهم شمارده میشود."
رحیمی جعفری در ادامه گفت: "احترام و فروغ هر دو در انتظار پیکر پسرانشان هستند. انتظار یکی از ابعاد عاطفی است که حیات شوشگر را به خطر میاندازد. چنین چالشی همواره با تنش روبهروست که در فیلم نیز با این تنش مواجه هستیم. این تنش خود در رابطه حضور و غیاب شکل میگیرد. ما در فیلم قبلی آقای اسعدیان یعنی طلا و مس نیز با یک بازی حضور و غیاب البته از جنس دیگر روبهرو بودیم. نشانه-معناشناسی پدیداری به دنبال سه مسئله اصلی است: میدان تنشی و جسمانه که هر دو در مرکز قرار خواهد گرفت و این میدان به همین وسیله شکل میگیرد و روابط حضور معناشناختی. این حضور و غیاب در فیلم از سه نوع است. رابطه اول «حاضرسازی غایب». عملیاتی که گونههای عقب رانده شده به دوردستترین نقطه میدان حضور را فراخوانده و آنها را در «حال» زمانی و مکانی شوشگر قرار دهد. حسین و محمد همواره یادشان با دو مادر بوده است و حال پیکر حسین و حس بازگشت او برای احترام حاضر شده است. در اینجا با پیشتنیدگی روبهرو هستیم. پیشتنیدگی که احترام را به عقب رانده و از عمق که رابطه مستقیم با فضای تنشی دارد یاد و خاطره حسین را در «حال» زنده خواهد کرد. رابطه دیگر «غایب سازی حاضر» است. شوشگر از حال زمانی و مکانی خود فاصله گرفته تا میدان حسی-ادراکی خود را از آنچه انتظار حضورش را داشته پر کند. احترام برای نجات فروغ دست به ایثار میزند. شیء نشانه گرفته شده -پیکر حسین- قرار است به انتظاری در آینده دور قرار گیرد که یک نوع پستنیدگی به وجود میآید. به این صورت خود احترام باید از میدان حضور خارج شود و احساسش را سرکوب کند. بعد پدیداری این حضور به این صورت است که احترام با نفی حضورش آنچه هست را به نیست و آنچه نیست را به هست تبدیل میکند. آخرین نوع حضور در این فیلم «حاضرسازی حاضر» است. حاضرسازی حاضر عملی است که میدان حسی-ادراکی را اشباع نموده و به دلیل ایجاد فشارهی بالا موجب بروز احساس نوعی تنگنا میشود. احترام اگرچه سعی دارد خود را از میدان حضور بیرون کشد و حسین را بدل به محمد کند اما نمیتواند یاد حسین را فراموش کند. از فیضی میخواهد برای آخرین بار نزد پیکر حسین رود، به اتاق حسین سر میزند و نوهاش از او میخواهد روی ماه حسین را ببوسد. همهی اینها سبب میشوند تا چیزی که حاضر بوده دوباره حاضر شود و در اصل غایب برای او حصول نیافته است. در این رابطه شوشگر استقامتش را از دست خواهد داد گفتمان آسمیک به وجود میآید، فضا به تنگی نفس بدل میگردد و احترام جان میسپارد. به این گونه میتوان روابط حضور را از بعد پدیداری در نشانهشناسی تحلیل کرد.»
در سخن پایانی صادق رشیدی نیز از شریف بودن این فیلم در مقابل فیلمهای همتا یاد کرد که اغلب چون با کلیشهها در چنین ژانرهایی روبهرو هستیم با فیلمی مواجه میشویم که نشانههای ان تکراری است و فضا به گونهای شده است که تنها فیلمهای اتوبوسی زیاد میشود که قابلیت مصرفشان در همان اتوبوسهای بین شهری است و باید قدر اینکه چنین فیلمهایی ساخته شوند که دغدغه داشته باشند را دانست.
در پایان این نشست که از کارگردان و تهیه کننده نیز برای حضورشان در این جمع تشکر شد دکتر هاتفی و رحیمی جعفری به چند سؤال حضار پاسخ دادند.