فنگ شویی به روایت آقای مهرجویی.../ نگاهی به «نارنجی پوش»
- توضیحات
- نوشته شده توسط حسام کاظمی
- دسته: یادداشت 30
- منتشر شده در 1390-11-24 01:52
***½*
حسام کاظمی - از سری یادداشت های سی امین جشنواره فیلم فجر
حامد آبان با بازی حامد بهداد عکاس برجسته مطبوعات با پسرش و همسر وی به دلیل گذراندن دوره دکتری در نروژ زندگی میکند. حامد به خاطر بیماری تنفسی فرزندش با او به ایران برگشته، او یک روز با خواندن کتابی در باب فنگ شویی و تاثیر آن بر زندگی به کلی متحول شده است و از زدون کثیفی و بینظمی پیرامون خود شروع میکند.
فنگ شویی فلسفهای است در چین باستان با موضوعیت رسیدن به موفقیت بیشتر و زندگی شادابتر بر پایه انرزی مثبت موجود درمنبع هستی، پرداختن به بهداشت پیرامون، پرهیز از بینظمی و به هم ریختگی و چیدمان مناسب، همگی از نکاتی است که در این فن از آن بهره میبرند و نکته جالب این است که فنگ شویی تم اصلی فیلمی است که به شدت نامنسجم و به هم ریخته است.
حامد آبان یه عنوان کاراکتر اصلی فیلم شخصیتپردازی درست و کاملی ندارد، تحول یکباره و آنی شخصیت او باورپذیر نیست و به کلیت کار ضربه میزند. با برخورد تصادفی با یک رفتگر ناگهان شیفته جاروی او میشود و صدای کشیده شدن جارو بر کف زمین او را مسحور میکند به شکلی که گویی او مشغول رقص با معشوقهاش است. حامد بهداد کاریکاتوری است از ترکیب خود همیشگی اغراق شدهاش با پریشان حالی شخصیتهای محوری مهرجویی، که به کلی حال نصفه و نیمه اثر را از بین برده است.
شلختگی و مغشوش بودن که به یکی از مولفههای اصلی سینمای مهرجویی در سالهای اخیر مبدل شده در نارنجی پوش به اوج خود می رسد. فیلمبرداری روی دست آزاردهنده این حس درهم بودن کاررا تشدید میکند.
مشکل اصلی این فیلم معلق بودن آن بین یک فیلم تبلیغاتی با محوریت پاکیزگی و نظافت شهر با حمایت شهرداری درمقابل یک فیلم سینمایی داستانگو است.
مهرجوی در سراشیبی تلخی است، حمید هامون او با تمام دنیا و فلسفهاش جای خود را به حامد آبانی داده که در سکانسی یادآور فیلم هامون فرزندش را حق مسلم خود میداند که کپی ضعیفی است از سکانسی از فیلم هامون. فیلم پیامی هم در دل خود دارد، همسر نارنجی پوش لیسانسه از موقعیت ممتاز خود در خارج دست میکشد و به زندگی خود باز میگردد و برای استحکام پایههای زندگیش، همپای همسر خود و با لباس نارنجی مشغول تمیزی میشود و او همان کاری را میکند که شوهرش را به دلیل انجام آن متهم به عدم تعادل روانی و عدم صلاحیت در نگهداری و تربیت فرزندشان كرده بود، همه این عشق هم در یک بار جارو کشیدن حاصل میشود.
در نیمه دوم، فیلم ریتم بهتری پیدا میکند و روایت قدری بهتر میشود اما با آن پایان نچسب و به شدت ضعیف هم در محتوا و هم در اجرا، اندک دقایق دلنشین و ایده اولیهاش نیز نابود میشود.