علاقه به ژانر و قربانی کردن منطق / نگاهی به فیلم گناهکاران
- توضیحات
- نوشته شده توسط حسام کاظمی
- دسته: یادداشت های روزانه فجر 31
- منتشر شده در 1391-11-13 00:38
مرجان فرازمند دختر سرهنگ فرازمند (محمد متوسلانی) با اسم مستعار آسمان که روابط غیراخلاقی و نامشروعی دارد، به طرز مشکوکی به قتل میرسد و در این میان مردانی که با او در تماس بودهاند مظنوین اصلی هستند. دو افسر پلیس سرگرد تدین (فرامرز قریبیان) و سرگرد نادر روانگر (رامبد جوامامور رسیدگی به این پرونده میشوند که نادر کسی است که خود مدتها قبل، ارتباط عاطفی با مقتول داشته و خواستگار وی بوده است. سرهنگ او را جواب کرده، نه به خاطر دخترش؛ بلکه نادر را حیف میدانسته.
پس از سالها بار دیگر فرامرز قریبیان بازیگر برجسته سینمای ایران دست به ساخت اثری سینمایی زده است. این بار نیز به سراغ علاقهاش، داستانی پلیسی رفته است.
فضای جدی و مردانه فیلم، کاراکترهایی تیره و وجود زنی اغواگر نشان دهنده میل فیلمساز به ساخت اثری در گونه سینمایی نوآر دارد. در این فیلم سعی شده است اثری پایبند به ژانر نوآر ساخته شود، روایتی که در دل تهران امروز رخ میدهد اما این امر به شکل کامل و درست خود اتفاق نمیافتد. چون از سویی خصوصیات ژانر برای فیلمساز دغدغه بوده و از سوی دیگر این خصوصیات طراحیهایی دارد که به فضا و جغرافیای فیلم جور نیست. پلیسها همه پالتوهای بلند دارند، گاه کلاه شابو به سر دارند، به جاه نشان دادن کارت انتظامی اسلحه به مردم نشان میدهند و مواردی از این دست که کمی شتاب زدگی در پرداخت ایرانی این ژانر میتواند باشد. در اغلب جزئیات مواردی را مشاهده میکنیم که بسیار در سینمای ما عجیب است. در حین تکمیل پرونده تدین و روانگر نزد دکتر (مهتاج نجومی) میروند و او چیپس و ماءالشعیر تعارف میکند! شاید این مسئله علاقه فیلمنامه نویس و کارگردان از فیلمهای پلیسی غربی است. سام قریبیان در ابتدا فیلمنامه را برای ساخت در سینمای آمریکا نوشته و پس از به سرانجام نرسیدن به ایران میآید و پدرش آن را کارگردانی میکند.
اشکال فیلمنامه در منطق روایی فیلم و سیر اتفاقات و همچنین ضعف شخصیتپردازی ار مشکلات اساسی گناهکاران است. علت خیانت القایی (کوروش تهامی) به همسرش (نسرین مقانلو) مشخص نیست. تنها نماینده تیپی است که خیانت کرده و هیچ مشخصه دیگری وجود ندارد یا رهنما (شقایق فراهانی) دوست آسمان که تنها تیپی از دوست حسودی است و یا رستورانداری چون رضا رویگری که همه نوع خلافی انجام میدهد. از طرفی دیگر با کشف معمای فیلم توسط تماشاگر بخشی از جذابیت خود را از دست میدهد.
شخصیت ترسیم شده از پلیس شکل واقعی از پلیس ایرانی ندارد و پلیسها نیز هیچ شخصیت پردازی ندارند. تدین که به هیچوجه برای مخاطب معرفی نمیشود و از روانگر هم همان مسئله عشق برجسته میشود. دیگر پلیسها نیز وجودشان، اعمالشان و گزینشهایشان بسیار عجیب غریب است. به خصوص دو نقش همایون ارشادی و دکتر قطب الدین صادقی.
در نهایت باید به کارگردانی این فیلم اشاره داشت که اثری خوش ساخت را قریبیان تصویر کرده است. فیلم در مجموع با وجود ضعف های خود، اثری متعلق به سینمای بنده است و در گونه سینمایی پلیسی و حادثهای جای میگیرد که میتوانست با پرهیز از برخی شتابزدگیها، علاقههای بیمنطق به سینمای پلیسی غرب، به کل حذف سکانسهای ترکیه و کار بیشتر بر روی فیلمنامه معقولتر باشد.