امیلی می اسمیت و تئوریهای فمنیستی در باب جسمانیت
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: اخبار نقاشی
- منتشر شده در 1395-08-19 12:23
در رمان ۱۹۹۵ کریستوفر پریست، «حیثیت»، دانشمند مشهور نیکولا تسلا وارد ماجرایی میشود و دستگاهی میسازد که کاربرد آن انتقال از راه دور فیزیکی اشیا، برای استفاده در نمایشهای صحنهای یک شعبده باز است. اما دستگاه دچار نقص است و صرفا تنها یک نسخهی دوم از هر چیز یا فردی که درون آن قرار میگیرد، میسازد. «دختران تسلای» امیلی می اسمیت میتوانستند این موجودات باشند، این ابداعاتی که یک هستی حقیقی را در جهانی موازی تکثیر میکنند.
در این کارها، که همه آکنده از شوخطبعی بصری و طنز سیاه هستند، هنرمند تجربیات پیشینش از پرترههای ویرانشهری را، با ترکیب کردن تئوریهای فمنیستی در مورد جسمانیت، بر زمینهای آیندهنگرانه و تقریبا علمی_تخیلی گسترش میدهد. به همان روشی که تسلا یک فرد با ویژگیهای مشابه اما پیشینهای تهی خلق میکند، اسمیت بدن زنانه را به عنوان بستری نانوشته عرضه میکند، برای چیزهای جدیدی که روی آن حک شود. او بدن زن را به طور کلی جایی برای تجسم فرهنگی و تصویری میبیند؛ از فرهنگ بصری تا تاریخ هنر و تبلیغات، مباحث متعدد هستند و زدودن آنها کاری دشوار. با اینحال، نقاشیهای اسمیت به چهارچوبهای جنسیتی و نگاه مردانه میپردازد، و هر دو را منسوخ و باطل میکند.
در میان نقاشیهای حاضر در نمایشگاه، برخی «مادام ایکس» یا «پیکرههای ناپایدار» نام دارند، و با مجموعهی بزرگتر قبلی هنرمند در ارتباطند، که جسمانیت زن و حضور واقعی نمایان او را مورد پرسش قرار میداد. با مجموعهی جدید پرترههایش، اسمیت موفق میشود این نظامهای نشانهای را تغییر داده و در شکل جدیدی ارائه دهد. شخصیتهای او در مکانهای به شدت زیبایی جا داده شدهاند، فضاهای نرم ملایمی که واقعا حس بی مکانی را القا میکنند. در دوران پسا دیجیتال ما که تصاویر سوژهها را تخت و یکنواخت میکنند، اسمیت با استقبال از این گرایش آن را به حد نهایت میرساند؛ پیکرههای نرم و تخت بر سطوح تخت، انفصال زیرکانهای ایجاد میکنند و ساخت فیزیکی و اجتماعی سوژهها را آشکار مینمایند، که در اینجا پیکرههای زنانهی هایپر سکشوال هستند.
در گفتگویی در مورد کارش، اسمیت لایههای عمیقتری را مطرح میکند: «میکوشم چیز جدیدی بر این نظامهای نشانهای حک کنم_ مثل اینکه چگونه نمای نزدیکی از یک چهرهی زیبا، نظام نشانهای آشنایی برای فروش لوازم آرایش، آبجو، بیمه، و یا هر محصولی است که فکرش را بکنید. اما در جهان خودم دوست دارم از آن نشانه برای ایجاد مجالی برای پرداختن به درونیات، روانشناسی و ذهنیت استفاده کنم، و اگر بخواهم صادقانه بگویم آنچنان که من موضوع را میبینم، دورنیات، ذهنیت و روانشناسی زنان کاملا به عنوان یک زبان بصری در فرهنگ غربی غایب است.» علیرغم پرداخت پر زرقوبرق کارها که انعکاس پاپ آرت است، نمایشگاه حسی تاریک و کمی شوم دارد. لایههای متعدد نقاشیهای رنگ روغنی دقیق او، لایههای معنایی متعددی را نیز نشان میدهند. وقتی اسمیت آب را نقاشی میکند، به راستی آب است، اما همچنین استعارهای برای خود رنگ است؛ همانگونه که شخصیت نمادین اصلی او که یک جاروی دسته بلند است، میتواند استعارهای برای هر نوعی از تجلیات فیزیکی باشد. بنابراین کاری نظیر «موج سرکش» نه تنها بازی و استفاده از اثر «موج بزرگ کاناگاوا» از هوکوسای(۱۸۳۰) است، بلکه همچنین اظهار نظری رک و عجیب در مورد روابط جنسیتی است. در از میان بردن مراتب میان امور متعالی و پست، اسمیت شاهکاری را محقق میکند، همچنان که ابعاد جدیدی از امکانات شناختی را میگشاید. امیلی می اسمیت (متولد ۱۹۷۹ آستین، تگزاس) در بروکلین نیویورک زندگی و کار میکند. او لیسانسش را از دانشگاه تگزاس و فوق لیسانس را از دانشگاه کلمبیای نیویورک دریافت کرده است.