اهل هوا در تهرانِ جنگزده؛ نقد فیلم زیر سایه ساختهی بابک انوری
- توضیحات
- نوشته شده توسط پژمان الماسینیا
- دسته: یادداشت سینمای اروپا
- منتشر شده در 1395-09-01 13:53
بالاخره فیلمی دیدیم که در خارج از کشور ساخته شده، حالوُهوای ایران -اینبار دههی ۱۳۶۰ و برههی موشکباران تهران- را در حدّ وسعاش بازسازی کرده است ولی بوی گندِ انزجار -اقلاً بهشکلی آزارنده- از آن بیرون نمیزند. درحقیقت، «زیر سایه» (Under the Shadow) یک هارور کمهزینه است نه فیلمی ضدایرانی؛ جنگ و تهرانِ بمبارانشده در «زیر سایه»، بستری است برای تعریف کردن داستانی ترسناک.
از حق نگذریم در «زیر سایه»، از بستر مورد اشاره -حتیالمقدور- خوب استفاده شده بهگونهایکه در به منصهی ظهور رسانیدنِ اتمسفری هراسآلود مؤثر واقع افتاده است. همسری که بالاجبار به مناطق جنگی اعزام میشود، موشکی که پشتِبام را ویران میکند، همسایههایی که یکی پس از دیگری از آپارتمان میروند... همه و همه، شاهدمثالهایی بر ادعای پیشگفته هستند.
«در بحبوحهی حملات هوایی عراق به تهران، شیده (با بازی نرگس رشیدی) دانشجوی سابق رشتهی پزشکی -که حالا همسر ایرج (با بازی بابی نادری) و مادر درسا (با بازی آوین منشادی) است- از ادامهی تحصیل منع میشود. ایرج -که خود پزشک است- علیرغم میل شیده، چارهای ندارد بهجز اینکه همسر و فرزند خردسالاش را تنها بگذارد و برای خدمت عازم جبهه شود. تنهاییِ اجباری شیده و درسا، شدت گرفتن بمبارانها، تخلیهی تدریجی آپارتمان توسط سایر مستأجرها، پریشاناحوالی درسا و وقوع اتفاقاتی باورنکردنی دست به دستِ هم میدهند تا خانه، تبدیل به چهاردیواریای ناامن برای این مادر و دختر شود...»
بهدلیلِ اینکه اکثر قریب بهاتفاق دقایق فیلم در آپارتمانِ محل سکونت شیده و دخترش سپری میشود، طبیعتاً ناتوانی اکیپ سازندهی «زیر سایه» در به تصویر کشیدنِ فضای تهرانِ جنگزده چندان توی ذوقِ مخاطب ایرانیِای که آن دوران را درک کرده است نیز نمیزند؛ با این حال گهگاه رؤیتِ اسباببازیها، وسائل و پوشش امروزی کار سختی نیست.
«زیر سایه» خیلی زود وارد فاز وحشتآورش نمیشود؛ بهنحویکه بینندهی بیاطلاع از ژانر فیلم را شاید -تا مقطعی- دچار این اشتباه کند که با ورژنی جدید از ساختههای دههی هفتادیِ تهمینه میلانی -فیلمی از جنس "دو زن" و "نیمهی پنهان"- طرف شده و قرار است تا انتها، شاهد مصائب زن جوانی متضرر از پسلرزههای انقلاب فرهنگی باشد!
نرگس رشیدی در نقش اصلی، از عهدهی باورپذیر از کار درآوردنِ شیدهی تکافتاده و زخمخوردهای که در دههی شصتِ شمسی روزگار میگذراند، برآمده است و خبرِ بهتر اینکه برخلاف آوین منشادی -دختربچهای که نقش درسا را بازی میکند و اغلب بازیگرهای فیلمهای اینچنینی- خوشبختانه رشیدی فارسی را هم بدون لهجه حرف میزند!
بهطور کلی میدانیم که در بیشترِ فیلمهای ارزان و کمریختوُپاشِ سینمای هراس، بازیگران تراز اول را بهکار نمیگیرند؛ بنابراین از نرگس رشیدی نیز انتظار حضوری عجیبوُغریب و خارقالعاده -مثلاً در اندازههای بازیِ خانم پنلوپه کروز در "ویکی کریستینا بارسلونا" (Vicky Cristina Barcelona) [ساختهی وودی آلن/ ۲۰۰۸]- نداریم و نقشآفرینیِ او را در «زیر سایه» قابل قبول مییابیم.
اما بیشترین توفیق بابک انوری در «زیر سایه»، به خلق سکانسهای ترسناک فیلم مربوط میشود. جنهای «زیر سایه» مضحک نیستند؛ علیالخصوص نوع مؤنثاش که طی صحنهی پشتِ در گذاشتن مادر، عرق سرد بر تن تماشاگر مینشاند. چنانچه بنا باشد نقاط ضعف گلدرشتِ «زیر سایه» را برشمرم؛ علاوه بر کاستیهای آکسسوار و یکدست نبودنِ -البته قابل اغماضِ- بازیها، بایستی افسوس خورد بر اینکه «زیر سایه» از فقدان باند صدایی کارشده -در حدّی که از یک فیلمترسناک توقع میرود، داشته باشد- رنج میبرد. کاش صدای «زیر سایه» در برابر تصویرش کم نمیآورد.