اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نگاهی به فیلم ضد گلوله / تفاوتی که کلیشه باقی ماند

 

 مهدی هاشمی در ضد گلوله

ساخت فیلم‎هایی نظیر ضد گلوله که تلفیقی از سینمای جنگ و کمدی است، پیش از این هم در فیلم‎های لیلی با من است و اخراجی ها دیده شده بود؛ اما هدف این نوشته مقایسه این اثر با آثار مشابه قبلی نیست، بلکه بررسی قابلیت‎ها و ارزش‎های خودِ اثر مذکور است.

 

ضد گلوله داستان مرد مسنی به نام سلیم است که در کار تکثیر نوارهای غیرمجاز موسیقی است، تا این‎که یک روز در حال تحویل نوارها لو رفته و فرار می‎کند، اما در این بین از حال می‎رود و او را به بیمارستان منتقل می‎کنند. وقتی به هوش می‎آید دکتر به او می‎گوید که توموری پیش رونده در سر دارد و تا دو ماه بیشتر زنده نخواهد ماند. از طرفی چون تحت تعقیب ماموران کمیته است تصمیم می‎گیرد عازم جبهه شود تا با شهادت خود لااقل سعادت همسر و فرزندانش را در این دنیا و آخرت بخرد.

مقدمه داستان خیلی خوب معرفی شده و شخصیت‎ها به خوبی شناسانده می‎شوند و این مقدمه، انگیزه کافی را برای پرتاب داستان به نقطه عطف اولیه به وجود می‎آورد. سلیم چون در حال مرگ است و هم‎چنین می‎خواهد افتخاری برای خانواده‎اش باشد، تصمیم می‎گیرد عازم جبهه شود. قرار گرفتن سلیم در میدان جنگ بحران اولیه‎ی داستان را شکل می‎دهد. انگیزه ی سلیم ایجاب می‎کند که بخواهد هر چه سریع‎تر شهید شود، پس اصرار او برای رساندن خود به خط مقدم توجیه می‎شود. همه چیز تا این‎جای داستان خوب پیش می‎رود ، اما باید دید آیا این تلاش‎ها که کنش اصلی داستان را تشکیل می‎دهند قدرت لازم برای پیشبرد درام را دارد یا نه؟

دو سوم انتهایی فیلم که شامل قرار گرفتن سلیم در جبهه بوده و درواقع مسیر اصلی درام را تشکیل می دهد، فقط در حد برخوردهای شناخته شده و قابل پیش‎بینی سلیم با تیپ آشنای جنگ و هم‎چنین یک سری اتفاقات پیش و پا افتاده و دم دستی که مدام در طول داستان تکرار می شوند، باقی مانده است. مانند غش کردن سلیم در میدان جنگ و بردن او به بیمارستان و بازگشتن دوباره‎ی او به خط، که در چند صحنه تکرار شده است. بنابراین فیلمنامه برای فرار از این بی‎رمقی به وجود آمده، دست به دامن یک سری تکیه کلام‎ها و صحنه‎های کمدی می‎شود نظیر صحنه مواجهه‎ی سلیم با نیروهای عراقی که در حال شلیک به اجساد شهدای ایرانی هستند و از کشتن او به دلیل شباهتش به پدر یکی از سربازان عراقی منصرف می‎شوند و هم‎چنین صحنه خداحافظی سلیم با فرخ و خانواده‎اش و خیلی خوب از آب درآمده است، اما در بیشتر موارد در حد تکیه کلام‎های تکراری باقی مانده است که اکثرا شامل جر و بحث‎های فرخ با سلیم، مونولوگ‎های پرویز و بد و بیراه گفتن‎های او به نیروهای عراقی و هم‎چنین الاغ گفتن‎های مکرر او و یا با افزودن داستان‎های فرعی مانند قصه پرویز و هم‎چنین پنهان کردن برادری او با نائب، درصدد است تا بار دراماتیک موضوع و گره افکنی آن را افزایش دهد؛ متاسفانه این داستان ها هم قدرت کافی برای پرورش داستان و پیشبرد هدفمند آن را ندارد. می‎دانیم تمام رفتارها و اعمال حتی بی‎نظم و بی قاعده باید دارای یک منحنی حرکتی و یک هدف مشخص باشد. در صورتی که در این داستان نه در مسیر بیرونی و نه در مسیر درونی اتفاق خاصی رخ نمی‎دهد. در نیمه انتهایی و طی گفت‎وگوی دو نفره سلیم با پرویز به نظر می‎رسد که تحولی درونی در سلیم ایجاد شده است، اما پایان‎بندی داستان و بازگشت او به همان کار تکثیر آهنگ‎های غیرمجاز البته در بیست سال بعد خلاف این مسئله را می‎رساند، درواقع گویی هیچ اتفاق موثر و مهمی در زندگی او رخ نداده است تا بستر را برای تغییر او فراهم کند .

مهدی هاشمی ضد گلوله

سینمای جنگ که در کشور ما با سینمای دفاع مقدس شناخته شده است در ابتدا به شکل ژانر حادثه ای ظهور کرد، ولی با گذشت زمان و ورود افراد جدید و جبهه دیده به سینما، شکل دیگری به خود گرفت که با باورهای ایدئولوژیک گره می‎خورد. حال اگر دوباره به ضد گلوله برگردیم خواهیم دید که این فیلم با اینکه خود را در بستر سینمای جنگ معرفی می کند اما قادر نیست به این سینما ادای دین کند و هیچ یک از فاکتورهای این سینما که در فیلم های نامبرده شده قبلی – لیلی با من است یا اخراجی‎ها– کاملا مشهود بود، در آن دیده نمی‎شود، به شکل پا در هوا میان ژانرهای گوناگون معلق مانده است و نمی‎تواند جایگاه محکمی برای خود پیدا کند. بنابراین از این نظر ضد گلوله نمی‎تواند به قابلیت‎هایی که سینمای جنگ طالب آن است، برسد .و در پایان بار ارزشی لازم را به بیننده القا نمی‎کند حال چه از جنبه مثبت چه از جنبه منفی قادر به ارضای انتظارات مخاطب خود نیز نیست.

با علم به این قضیه که باید پرده به پرده داستان تنش را زیاد و کم کند تا این‎که نقطه اوج پایانی بیننده را کاملا تخلیه کند، اما این مورد در ضد گلوله در نظر گرفته نشده و اتفاقات به وجود آمده کنش لازم برای پیشروی موضوع را نداشته و کشش دراماتیک داستان را رفته رفته تحلیل می‎برد و نقطه اوج پرده آخر که درواقع بزرگ‎ترین پرش تخیل است دچار افت شدید می‎شود و بدون گره‎گشایی منطقی باقی می‎ماند. درواقع می توان گفت ضد گلوله ایده‎ی خوبی دارد ولی عدم پرورش مناسب، آن را تا حد کلیشه پایین آورده است.

گذشته از همه‎ی این مسائل نمی توان بازی زیبا و قدرتمند مهدی هاشمی را دید و سخنی از آن به میان نیاورد ، که در این بازار سرد فیلم‎های سینمایی نقطه امید و گرمابخش سالن‎های سینما بوده و ما را امیدوار روی صندلی سینما تا پایان فیلم نگه می‎دارد.

 

 

درباره نویسنده :
نیوشا ستاری
نام نویسنده: نیوشا ستاری

کارشناس ارشد ادبیات نمایشی (دانشگاه هنر تهران)

گذراندن دو دوره فیلمنامه نویسی در حوزه هنری تهران

همکاری با بخش فرهنگ و هنر روزنامه شرق

همکاری با آکادمی هنر از فروردین 91


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما