نقد فیلم کوپال ساخته کاظم ملایی؛ شکارچی شکار شده
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1395-11-17 01:30
«کوپال» یکی از فیلم های خوب اما مهجور این دوره از جشنواره است که در میان نام های پُرهیاهو نه توجهی به تماشایش شده و نه نقد و یادداشتی دربارهاش می توان یافت؛ اما اندازه فیلم تجربی و خوش فکرانه «کوپال» به میزانی ارزشی دارد که بتوان دربارهاش قلم را به جریان درآورد و از فیلمی نوشت که روایت شکارچی شکار شده در زندان خویش است. دکتر احمد کوپال به عنوان شخصیتی که تمامی پایههای قدرت و ثروت را در اختیار داشته و برای خود قلعهای با نشان کوپال ساخته و همه اشیای پیرامونش را منقش به نامش ساخته است در اتفاقی کاملا تصادفی چنان در پیله حقارت افتاده و در قصر باشکوهش محبوس میافتد که حتی مجبور به این شده تا گندیدههای پیرامونش را هم بخورد. درباره فیلم «کوپال» ساده اندیشی محض است که از دریچه «فیلمی محیط زیستی» به آن نگریسته شود چرا که سویههای فلسفی و نشانههای روانکاوانهای که در شخصیت احمد کوپال میتوان یافت، راهی برای تامل در خصوص روانهایی درگیر در چرخه فردگرایی میسازد و این که چگونه «زوال» در مسیر انحطاط اخلاقی به تدریج شکل یافته و همچون ویروسی به درون آدمی نفوذ میکند.
پیش از این از کاظم ملایی فیلمساز آوانگارد سینمای کوتاه آثاری چون «دیلیت» و «منها» را دیده بودم که در پی پرداختی مینیمالیستی و رویهای ابزورد بوده است، اما در «کوپال» محافظه کاری فیلمساز به نسبت آثار کوتاهش در فرم روایی را دیدم که در پی داستان گویی است، هر چند باز هم نسبت به آثار دیگر سینمای ایران میتوان رگههای بازیگوشی را در زبان بصری فیلم «کوپال» یافت. ملایی در «کوپال» مردی را به تصویر میکشد که شکارچی است و عاشق آکنده سازی حیوانات و نگهداری آنها می باشد و تنها همدمش هم سگی با نام «هایکو» است و به دلیل همین چینش نامتعارف فکری کوپال است که «فیروزه»؛ همسرش او را ترک میکند.
به لحاظ سینمایی باید عنوان کرد که مخاطرات آثاری چون «کوپال» به دلیل فضا و شخصیتی محدود راهی به جز رسیدن به فرم و فضای متنوع و متفاوت روایی پیش روی فیلمساز قرار نمیدهد و ملایی هم با واقف بودن به مساله ریتم و تمپوی اثر به سراغ دوربینهای متعدد رفته تا از زوایا و مناظر گوناگون درام را به پیش ببرد؛ چنان که بخشی از تصاویر از منظر دوربینهای مدار بسته روایت شده و فیلمساز با استفاده از دوربین «گوپرو» که متصل به «هایکو» میشود، سعی در تغییر و توازن ریتم روایی فیلم خود داشته است. از سویی بخش از روایت فیلم از نگاه سگ بیان شده و فیلمساز با استفاده از راوی دانای کل تلاش خود را برای دوری از هر گونه رکود به کار برده است. مسیری دشوار از روایتی سینمایی در فضایی محدود که ساختش ریسکی بالا میطلبد، با این حال آثار ارزنده ای از سینمای جهان مانند Buried»، «Iron Doors و «Phone Booth» در فضا و موقعیت و شخصیتی محدود ساخته شدند.
فیلم «کوپال» نقد تنازع بقاء از منظر داروین است و فیلمساز به دور از هرگونه کلیشههای رایج و شعارگرایی از طریق زبان بصری و از طریق تقابل موقعیت کوپالِ در تنگنامانده با تصاویر مستند «راز بقا» در این مسیر حرکت می کند. انزوای انسانی که به دنبال شکوه زندگی در قصر جاه طلبی اش بوده و به تدریج در جهان غارتگر مدرن تبدیل به هیولایی کشنده میشود و انتخاب درست لوون هفتوان در نقش احمد کوپال به این مسیر تبلوری نزدیکتر ساخته است. پخش موسیقی متال در کنار به سُخره گرفتن جولان مادی گرایی و از طریق پخش تصاویر تبلیغاتی کوکاکولا نمایشی از اضمحلال روح بشر در جهان متظاهر به خوشبختی است. کاظم ملایی اگر چه می توانست به پرورش موقعیت هایی دشوارتر و تازه تر برای شخصیت اصلی خود بپردازد و خلاقیت بیشتری در طراحی و پیشبرد درام صورت دهد اما با این حال «کوپال»؛ اثری متفکرانه از ماهیت به یغمارفته وجود آدمی است.
دیدگاهها
کاملا موافقم به نظر من ایراد فیلم کاستی در جنبه دراماتیک فیلم بود...
به نظرم اگر کسی فیلم 127 ساعت را دیده باشد و بعد فیلم کوپال را ببیند انرا اقتباس یا ترجمه ای ناموفق از ان فیلم میداند. متاسفانه به لحاظ ساختاری بسیار شباهت در فیلمنامه ها به چشم میخورد. جایی که مقاصد تجاری از ساخت فیلم به صورتی فربه در فیلم به چشم می اید. تبلیغ نخ نمایی مثل زرین در-لوازم خانگی و گوشی سامسونگ-کوکاکولا و احتمالا یک برند ساخت ماشین الات به نام کوپال و ... که من باتوجه به تخصص در رابطه با تبلیغات تجاری این مسئله را هم زیاد مسمر ثمر نمیدانم پس از دردسترس قرار گرفتن فیلم میتوان ما به اذا های خوبی از موارد ذکر شده را به صورت مصداقی ذکر کرد.
البته ویژگی هایی مثبت در اثر حتمن بوده که به انها اشاره نکردم.