روياهاي هيچ و پوچ
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1389-04-30 23:24
بيداري روياها پس از فرزند خاک فيلم متفاوت ديگري است در کارنامهي کاري محمد علي باشه آهنگر. کارگردانی که می کوشد داستان و روايت جذاب و تازهاي از مقطعی از تاريخ معاصر ايران ارائه دهد که آن را از نزديک لمس کرده است.
بيداري روياها همچون فيلم پيشين کارگردان از سوژهاي در رابطه با عواقب جنگ تحميلي و جامعه ای که با اين عواقب دست و پنجه نرم می کند، بهره می برد.
فيلم راوی زندگي همسر آزاده ای است که پس از سال ها اسارت و بي خبري در گير و دار عروسي تنها فرزندش به وطن بازگشته است. اما اين بازگشت نه تنها غرورآفرين نيست بلکه با اتهام جاسوسي براي بعثی ها و منافقين در زمان اسارت همراه است .
اين بازگشت در شرايطی اتفاق ميافتد که زن با برادر شوهرش ازدواج کرده و با فرزندانشان زندگي آسوده و راحتي را می گذرانند. حال پس از بازگشت همسرپيشين، زن مجبور است بنا بر حکم شرع و قانون از همسر فعلی اش جدا شده و به زندگي اجباري با کسي تن در دهد که دره ای به اندازهي سال های عمر تنها فرزندشان ( 20 يا عددي نزديک به اين ) آن ها را از هم جدا کرده است .
کارگردان با ميزانسنهاي مناسب و قرار دادن فيلم در محيطي خشن و يک دست هم در قالب و هم در فرم کلي کوشيده است، حس تعليقي را تا پايان فيلم به بيننده القا کند تا او هم همراه با داستان به دنبال راه گريزی براي شخصيت اصلي بگردد. کارگاه شيشهگري و سکانس هاي شبانه ي بسيار، عصبانيت دروني شخصيت امين حيايي در کنار بازي در سکوت هنگامه قاضياني وآرامش موجود در همان شب تاريک و ضمخت ، همگی برهانی بر اين مدعا هستند.
اين وقايع در حالي رخ می دهد که فيلم، خود راه حلي براي گره اي که در ذهن بيننده ايجاد مي کند ندارد. فيلم نمي تواند نتيجه اي براي افرادي که درگير و گرفتار مقوله اي اين چنيني هستند بيابد. در نتيجه صورت مسئله را با حذف اسير به وطن بازگشته و از خود گذشتگي او پاک مي کند. در واقع کارگردان مخاطب سينمای دفای مقدس را که در اين روزگار اندک تر و انگشت شمار تر از هر دورة ديگری است پس از گذشت ساعتی چند، سرگردان و رها از سالن سينما بيرون می فرستد.
اما از زاويهای ديگر، بيداري روياها ميتواند بعد از شب (رسول صدر عاملي) نقطهي عطف ديگري در کارنامهي بازيگري امين حيايي باشد. اين رخداد را میتوان دريچة اميدی انگاشت تا اين هنرمند شايسته سينمای ايران اندکی بيشتر در انتخابهايش دقيق شود و راهی را بپيمايد که شايستة پيمودن آن است.
با اين حال حضور حيايي در فيلم با برخی کاستیها نيز همراه است. تلاش او برای ارائة شخصيتی متفاوت در برخي سکانسها، گيرا و باورپذير از آب درنيامده و کم و بيش شبيه نقش آفرينیها پيشين او (مثلاً شخصيت بزن بهادر او در فيلم کما) میباشد. اما در هر حال او به خوبي توانسته شخصيت انساني تلخ و شکست خورده را بازسازي کند که مجبور است در شرايط دشواري از همسرش که حقيقتاً او را دوست میدارد جدا شود .
در کنار امين حيايي پر سرو صدا، هنگامه قاضياني حضور دارد که گويي قرار است تمام ناگفته هايش را در نگاه و سکوتش بيان کند. همانند طاهرهي فيلم به همين سادگي که زندگي خود را با سکوت به ما نشان ميدهد. اما شباهت هاي طاهره با رخشانه تنها به همين سکوتها باز نميگردد و برخي رفتارهاي شخصيتي اين دو نيز شبيه به هم است تا جايي که به نظر ميرسد رخشانه ادامه دهنده طاهره ي به همين سادگي است بدون هيچ گونه تغيير در رفتار هاي ظاهري، حتي در چادر سر گرفتن.
در پايان تذکر اين نکته خالی از لطف نيست که فيلمنامهي بيداري روياها چند سالي درگير گرفتن مجوز بوده و اين امر سال گذشته محقق شده است. اما توصيه میکنم احياناً اگر فيلم نفوذي را ديدهايد که آن هم سال گذشته ساخته شده به ديدن فيلم بيداري روياها نرويد زيرا شباهت معنادار سوژهي هر دو فيلم، شما را بيش از پيش از سينمای دفاع مقدس خسته و دلسرد خواهد کرد.