بررسی مؤلفه های اجتماعی فیلم هفت دقیقه تا پاییز:
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1389-05-03 18:47
در نگاه خیره اش، نابودی ام مشهود بود*
فیلم هفت دقیقه تا پاییز دست مایهای رئالیستی و رویکردی انتقادی به مشکلات اجتماعی دارد. این مسائل در انواع و اقسام مختلف در این فیلم به نمایش گذاشته شده است.
کارگردان با شیوهای مناسب، ناپایداری قشر متوسط جامعه را با تأکید بر معضلات اقتصادی این قشر همگام با وضعیت زنان در ایران به تصویر میکشد.
به تصویر کشیدن محیط اجتماعی، از مشخصههای فیلمهایی است که کارگردانان آنها نگرش جامعه شناختی به انسان دارند، تصویری که علیرضا امینی در هفت دقیقه تا پاییز اندک اندک آن را نشان می دهد و این ترکیب، نوعی پیش آگاهی از موقعیت به مخاطب میدهد.
بخش اعظم فیلم بر محور تأثیرگذاری موضوع مرگ بر شخصیتها و روایت این تأثیرات بر زندگی و روان افرادی است که ایشان با مشکلات اقتصادی همیشه دست به گریبانند و بی مهری اجتماع را نیز با پوست و گوشت خود احساس می کنند. تمام این مصائب در شخصیت های داستان آن گاه که قرار از کف می دهند، به خوبی تبلور پیدا میکنند.
کارگردان در تصویرسازی صحنهها و فضای فیلم خوب عمل کرده است و به طور نمونه در ابتدای سکانس خود کشی، نور لرزان فندک نشان تردید و بیثباتی شخصیت فرهاد «حامد بهداد» در فیلم است و کارگردان با استفاده از شیء و رفتارهای نمادین، حال و وضعیت شخصیتهای داستان را به خوبی در صحنهها بیان می کند.
این انتقال حس و حال در شخصیتها با بازی خوب هدیه تهرانی «میترا»، محسن تنابنده «نیما»، خاطره اسدی «مریم» و حامد بهداد «فرهاد»، اثر گذاری فیلم هفت دقیقه تا پاییز را افزایش می دهد و باعث همذاتپنداری تماشاگر با شخصیتهای فیلم می شود و این انتقال حس و حال بیش از همه در چهره ی میترا «هدیه تهرانی» نمود پیدا میکند. گویی: در نگاه خیره اش، نابودی ام مشهود بود.
این پرداخت تلخ واقعیت است که نمی توان فیلم هفت دقیقه تا پاییز را دید و از تراژدی مرگ و نگاه جنسی به زنان در جامعه تکان نخورد. با این ویژگی که کارگردان توانسته است با پرداخت رئالیستی، حس تراژیک فیلم را به بیننده منتقل کند و وی را همراه و هم دل شخصیتهای فیلم بسازد.
یکی دیگر از عوامل مهم در پیش برد فیلم هفت دقیقه تا پاییز جدل است. عرصه ی این عامل در فیلم بسیار گسترده است و از ساده ترین و شخصی ترین تا پیچیدهترین و عامترین شکل را شامل میشود. شخصیتهای اصلی فیلم در عین این که جدالی درونی را با خود پیش میبرند، در جدال با شخصیت های دیگر و اجتماع هم شرکت دارند.
در جدال درونی، بن بست ها، مشکلات، دغدغه ها و ... از هر نوع که باشد درونی شده و عرصه ی بروز آن ها درون شخصیت ها است. در جدال بیرونی، درگیری فرد با شخص و اشخاص دیگر و هم چنین اجتماع و شرایط اجتماعی است و خارج از ذهن او انجام می شود. هفت دقیقه تا پاییز نمونه ی موفق ترکیب این دو نوع جدال و کشمکش در درون و بیرون شخصیت های فیلم است.
از دیگر مسائل قابل بررسی در فیلم هفت دقیقه تا پاییز، شیوهی پایانبندی آن است. در این شیوه پرداخت پایانبندی در ارتباط درونی با دیگر عناصر صورت می گیرد و پایان بندی همچون مکملی در داستان عمل کرده و در اصل محل تجلی داستان میشود که با درک آن، پرتوی بر کلیت و عناصر فیلم انداخته شود.
در مجموع علیرضا امینی در هفت دقیقه تا پاییز نگاهی کاملاً واقعی به انسان و مسایل اش میاندازد و در آن علل اجتماعی را به گونهای اگزیستانسیالیستی به تصویر میکشد که ایجاد رابطهی باور پذیر متن فیلم و مخاطبین را به ارمغان میآورد.
* عنوان مقاله ای از اسلاوُی ژیژک: در نگاه رعب آور او، نابودی ام مشهود بود که در آن دو اصطلاح نگاه (gaze) و صدا (voice) را در فیلم های هیچکاک بررسی می کند.
در همین رابطه ببینید
گالری تصاویر «هفت دقیقه تا پاییز»
در همین رابطه بخوانید
بازیهای طلایی / ملودرامی تقریبا کلیشهای