نگاهی به الکساندر در کارنامه کاری الیور استون
- توضیحات
- نوشته شده توسط مهدی میرقادی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-07-04 15:45
حکایت عجیب الکساندر Alexander در کارنامه کاری الیور استون به غریبی فضای فیلمهای تکنیکی قاتلین بالفطره Natural Burn Killer و دور برگردان U Turn با سایر آثارش میباشد. ابتدا کمی در مورد فیلم الکساندر و ترسیم این شخصیت تاریخی در فیلم توضیح میدهیم و سپس به سراغ دلایل ساخت این فیلم از سوی مرد عجیب هالیوود میرویم تا علل را واکاوی کنیم که 1- الکساندر چه میخواهد بگوید و 2- چرا استون الکساندر را ساخت؟
روزی که الکساندر را مشاهده کردم –اوایل سال 2005- الکساندر چیزی بیشتر از بازیهای خوب کالین فارل و آنجلینا جولی نداشت و به این فکر میکردم که چرا الیور استون که آثاری مانند جیافکی و سهگانه جنگ ویتنام را در کارنامه دارد باید به سراغ فیلمی برود که با هدف ارج نهادن مقام الکساندر و مردمان مقدونیه، مردمان آسیا خصوصا ایران را اینچنین تحقیر کند؟! کمی حس ناسیونالیستی در من باعث شد با فیلم آنچنان ارتباط برقرار نکنم اما سال 2009 با تماشای فیلم دبلیو W از الیور استون همه چیز برایم روشن شد و وقتی برای پروندهی الیور استون قرار شد فیلمی را انتخاب کنم الکساندر را برگزیدم و اما شرح ماوقع ...
فیلم با یک فضاسازی فوقالعاده از مرگ باشکوه الکساندر مقدونی فاتح ایران آغاز میشود. الکساندر در بابل در کنار دوستانش در حال مرگ طوری به تصویر کشیده شده که انگار قدرتهای ماورائی داشته است. فیلم به نقل بطلمیوس قطع میشود که با صفات اعجاب آوری الکساندر را توصیف میکند
بطلمیوس (آنتونی هاپکینز): آیا کسی بهتر از الکساندر وجود دارد؟ ... البته که نه؛ ما اونو میپرستیم. اون رو بهتر از چیزی که بوده توصیف میکنیم.
تا این لحظه هیچ تصویری از الکساندر مشاهده نکردهایم و با چنین توصیفاتی شاید انتظار داشته باشیم با بازیگری روبرو شویم که بتواند چنین صفاتی را در خود جمع کند تا الکساندر را باورپذیر کند. کالین فارل قطعا آن شخص نمیتوانست باشد و دلیل نپذیرفتن او در این نقش هم این است که همه انتظار داشتند شخصی با جثه بزرگتر از فارل این نقش را ایفا کند تا الکساندر باشکوهتر جلوه کند؛ البته که بنده عقیده دارم فارل تمام سعی خود را کرده و بازی تحسین برانگیزی را به نمایش میگذارد. الکساندر وارث فیلیپ دائم الخمر تمام سعی خود را میکند تا نامش بر طارق فتوحات قرار گیرد. او کاردان و یکی از بهترین شاگردان ارسطو است که سعی دارد جهان را به تصرف درآورد و آنقدر پیش رود تا نامش از آشیل هم پراوازهتر شود. الکساندر در آرزوی فتح بابل با لشکر داریوش سوم روبرو میشود و آنها را تار و مار میکند و عجب آنکه ایرانیان نه تنها هیچ از پیش نمیبرند؛ بلکه درایتی ندارند و بربر –البته این توضیح ضروری است که در فیلم بربر به معنای بیگانه به کار رفته است و مردمان تمام سرزمینها را بربر خطاب میکردند- خوانده میشوند. الکساندر پیش میرود و پیش میرود تا اینکه بالاخره اطرافیانش متوجه میشوند او به دلیل خودخواهی، غرور و غرق شدن در غرایز حیوانی؛ درایت سابق را ندارد و این نارضایتیها سبب میشود او ضعیف شده و در جنگ دوم با هندیان شکست سختی بخورد و در بازگشت به بابل جان سپارد.
اما در مورد آن توضیح دهم که چرا با گذشت زمان حسم نسبت به الکساندر عوض شده است. جورج بوش به دلیل جنگهای عراق و افغانستان مانند پدرش نتوانست در پایان کار محبوبیت سابق را نزد مردم کشورش داشته باشد و استون یکی از مخالفین سرسخت او به شمار میرفت. با این وجود در فیلم دبلیو، استون چه تصویری از بوش نشان میدهد؟ او را یکسره در تمام خصایص تیره نشان میدهد یا اینکه از دستهای قدرت میهراسد و او را در مقام رئیس جمهوری دلخواه به تصویر میکشد؟! هیچکدام. ابتدا همان که بوده و در انتها او را سیبل انتقادات میکند. بوش شخصی است که زندگی را به عیش و نوش میگذراند و پس از اتفاقات خانوادگی تصمیم میگیرد روی پای خودش بایستد و بدون کمک پدرش به تمام موفقیتها دست یابد. تا اینجای کار استون از بوش یک شمایل دوستداشتنی هالیوودی میسازد و وقتی نوبت به ریاست جمهوری او میرسد پرده از فجایع مختلفی برمیدارد. آن زمان بود که متوجه شدم استون در مورد الکساندر هم چنین عمل کرده است.
در الکساندر که شخصیت الکساندر هر آنچه خوبان همه دارند یکجا دارد و بزرگتر از آشیل و تمام افسانهها به نظر میرسد در نیمه دوم فیلم، ورق برایش برمیگردد. شخصیتی بسیار متزلزلی دارد که به نوعی هم از منظر روانکاوی در سایه عقاید مادرش قرار گرفته است. الکساندر از جوانی تمایلاتی به همجنس دارد و همسری برمیگزیند و در کنارش با همجنسان در همان بالین وقت میگذراند شریکان جنسی همجنسش کم از شریکان جنسی غیرهمجنس ندارد. زمانی پدرش را به دلیل شرب خمر و ترسو بودن نهی میکرد و حال خود گرفتار خمر است. به همه چیز مشکوک است و دست به قتل نزدیکانش میزند آنقدر در ریا، غرور و نخوت میتازد تا از روی زین زمین میخورد. اگر روی دیگر را نگاه کنیم دیگر این سؤال برایمان پیش نمیآید که چرا استون یک شخصیتی را تا اساطیر ارج نهاده است و اگر کمی دلایل ساخت این پروژه را واکاوی کنیم شاید علت روشن شود.
فیلم الکساندر با هزینه سنگین 155 میلیون دلاری توسط الیور استونی ساخته شد که اگر شخص دیگری بر صندلی آن تکیه میزد دو الی سه برابر این رقم خرج میشد. این فیلم در امریکا 38 میلیون دلار بیشتر نفروخت و باز هم یک پروژه حماسی تاریخی با شکست سنگین روبرو شد. استون در کارنامه کاری خود کارهای مختلفی و تحسین شدهای داشت اما سالها بود بنا بر دغدغههای سیاسیاش از فضای سینما دور بود. او 5 سال بود هیچ فیلم سینمایی نساخته و فیلم قبلیش هم منتقدان را راضی نکرده بود. بازگشت کمی برایش سخت بود تا اینکه با چنین پروژه سنگینی سراغش امدند. پشت این فیلم از برادران وارنر تهیه کنندهای به نام جیانی نوناری قرار گرفت که سعی بر اعمال سلیقه در فیلم داشت. نوناری عقیده داشت باید الکساندر را هر چه بهتر و یک نماد جلوه دهند که فروش خوبی در کشورهای غربی داشته باشد. استون کاری را پذیرفت که با انجام آن بسیار بیگانه بود پس لحن هجو به فیلمش داد. از سویی تصاویر خصوصا صحنه مرگ الکساندر و صحنه نبرد او به همراه اسبش با فیلهای عظیمالجثه را چنان به تصویر درآورد که نه تنها از خاطر نوناری و تماشاگران نرود و از سویی دیگر مضامین کاملا پارادوکس بودند. همان کاری که چند سال بعد با آزادی کامل در ساخت دبلیو انجام داد. ابتدا تماشاگر عام و خاص را شیفته الکساندر کرد و سپس کاری کرد که از آن الکساندر بزرگ(!) چیزی جز یک هوسباز، خائن به مردم، شخصیتی پر از تفرعن و نخوت باقی نماند. شاید این نکته برایتان جالب باشد که نوناری که شکست این پروژه را مشاهده کرد چند سال بعد دست به تهیه فیلم 300 زد و در گیشه به لطف کارگردانی درخشان زاک اشنایدر بسیار موفق عمل کرد. حال با گذر چند سال و ساخت فیلمهای 300 و دبلیو توانستم بار دیگر کشف کنم که استون باز هم سیستم استودیوها را پس زد. در شرایط سخت آن سالها که مستندهای سیاسیاش را با هزینه شخصی میساخت پروژهای را قبول کرد که باب میلش نبود اما حاضر به ساخت چهرهای تیره از مردمان سایر کشورها نشد که نانوری و امثال او میخواستند. حاضر نشد ایرانیها را مردمانی بدهیبت مانند 300 به تصویر کشد هر چند از سویی مجبور بود نظر استودیو را هم جلب کند.
امتیاز از 10 (6.5)