اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

فرصتی دوباره/نگاهی به فیلم «زمینی دیگر» ساخته مایک کاهیل

 

فیلم another earth

خلاصه داستان: رودا دختر جوان عاشق علم نجوم است. او بعد از این‌که در حالتی نیمه هوشیار در حالی‌که خبر کشف سیاره‌ای شبیه زمین او را مسرور کرده ناخواسته سبب یک تصادف مرگبار می‌شود.

تصادفی که در آن یک پسر کوچک و یک زن حامله را به کام مرگ می‌کشاند و مرد آن خانواده را به کما. رودا بعد از این حادثه به چهار سال حبس محکوم می‌شود بعد از گذراندن دوران محکومیتش با روانی رنجور و فسرده به زندگی باز می‌گردد. در حالی‌که آن سیاره هم‌چون ماه در آسمان زمین حضور همیشگیش را تثبیت کرده است.

 

خسته از این حدود ساده و پیچ در پیچ

همیشه در خیالم هست

انسانی دیگر

زمینی دیگر

 

موضوع تامل برانگیز فیلم (که شاید به همین دلیل ضعف‌های تکنیکال فیلم چندان به چشم نیاید) پتانسیل افتادن در گرداب‌های سانتی‌مانتالیستی و یا ملودرام‌های پایان خوش happy end را دارد اما به نظر می‌رسد کارگردان مایک کاهیل درک کرده که نباید موضوعی چون پایان شکنجه‌های روحی ناشی از عذاب وجدان را با شروع و عمیق شدن یک رابطه‌ی دراماتیک به سرانجامی خوش برساند و همین روند است که گوشزد می‌کند  رابطه‌ی ایجاد شده بین رودا و مرد افسرده را پایانی رمانتیک نیست.

فیلم با روندی آرام و تصاویری گیرا، از یکسو ستایش نامه‌ای  است از زمین و حتی با دید جهان‌شمول‌تر ستایشی است از جهان هستی و کائنات (همان استعاره جان گرفتن سیاره مشتری با سریع‌تر شدن زمان در ابتدای شروع فیلم ) و هم نمایشی از سرگشتگی آدمی در تقابل با گذشته‌اش .

another earth posterشباهت مضمونی فیلم در مقیاسی کوچک‌تر با سولاریس Solaris شاهکار تارکوفسکی قابل توجه است گویا این فیلم می‌تواند آغازی باشد بر همان فیلم. کریس کلوین افسرده سولاریس که همیشه در رویایش همسر از دست رفته‌اش را می‌بیند و با خاطرات او زندگی می‌کند، در آستانه سفر به مکانی است که در آن خاطرات دوباره جان می‌گیرند و او در مواجهه با خاطره جان گرفته همسرش دچار نوعی دیگری از پریشانی احوال می‌شود؛ اما کارگردان  در زمینی دیگر تعمداً قصد ورود به دنیای ماورائی را ندارد و به نوعی در همان نقطه آغازین سولاریس و دلایل انگیزشی سفر، توقف می‌کند. در این‌جا زمین دیگر قرار نیست مصداقی از انعکاس خاطره‌ها باشد که فاقد هویت واقعی آن‌ها است؛ بلکه زندگی دوگانه‌ای‌ است که جریان دارد:

 

-اگه خودت رو اونجا دیدی بهش چی میگی؟

--میگم میای یه دست بازی کنیم.تو اگه خودت رو دیدی چی می‌گی؟

-مطمئنم هیچی نمی‌تونم بگم.

 

فرصتی که شاید زمینی دیگر بتواند در دنیای موازی موجود، برای جبران اشتباه در اختیار شخصیت‌ها قرار دهد؛ اما زندگی جاری در زمینی دیگر پارادوکسی غریب را نشان می‌دهد پس خود دیگر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

از سوی دیگر خود زمین دیگر، منطقه‌ی ممنوعه استاکر Stalker دیگر شاهکار تارکوفسکی را تداعی می‌کند. استاکر آن فیلم در منطقه‌ی ممنوعه به دنبال معجزه‌ای می‌گردد و رودا هم زمین دیگر را مکانی برای وقوع معجزه می‌پندارد .معجزه‌ای که شاید بتوان زندگی نابود شده مرد فیلم را به او دوباره بازگرداند چون تلاش زمینی او برای اظهار ندامت و پشیمانی همراه با نزدیک شدن به مرد و التیام دردهایش گرچه به ظاهر جانی دوباره به او می‌دهد، اما سنگینی بار گناه رودا را نمی‌تواند کم کند و مرد که دانشمند فیلم استاکر را تداعی می‌کند، به دلیل ماهیت غیر مادی معجزه امیدی برای دستیابی به آن ندارد و حتی با نگاهی تمسخر آمیز سفر به زمینی دیگر را می‌نگرد. او تنها از دید تلسکوپش نگاهی کاملاً مادی به ساحل سیاره می‌اندازد.

ماجرای مرد فیلم از دیگر نظر شباهت زیادی به داستان کوتاهی از خولیو کورتاسار دارد. پدری مهربان که در حادثه‌ای فرزندش را از دست می‌دهد و دچار افسردگی ویرانگری می‌شود و مادر خانواده که نا‌امیدانه دست به ساخت ماشینی متافیزیکی می‌زند تا بتواند با سفری در زمان پدر و فرزند مرده‌اش را دوباره به هم برساند تا راز نهفته فرزند را بشنود؛ اما مرد زمینی دیگر هنوز با بوی پیراهن فرزندش خاطره او را به یاد می‌آورد. وقتی که تنها اثر مادی باقی مانده از او توسط رودا شسته می‌شود گویا قسمت عمده‌ای از زندگیش را دوباره از دست داده است.

تماس Contact اثر رابرت زمه‌کیس فیلم دیگری است که به نوعی شباهت‌های  مضمونی فراوانی با زمینی دیگر دارد. جودی فاستر افسرده آن فیلم در  تلاش برای ارتباط با موجودات ماورای زمینی باید سفری فضایی را آغاز کند سفری که بیشتر از آن‌که سفری مادی باشد سفری درونی و ذهنی است به عمق خاطراتش  رویارویی دوباره با پدر مرده‌اش.

اما تنها همین شباهت‌های کم و بیش مضمونی مختصر فیلم با دیگر آثار در همین حد باقی می‌ماند و اصولا" با توجه به اصل وجودی فیلم  ماهیتی دیگر به مفاهیم عنوان شده در آن آثار می‌دهد.منطقه‌ای ممنوعه که واقعا" وجود دارد، خاطراتی که تنها یک انعکاس نیست بلکه ملاقاتی واقعی است و مواجهه‌ای که تنها یک سفر خیالی و ذهنی نیست بلکه سفری است.

روی دیگر فیلم، تلاش برای رهایی از رنج است. سنگینی عذاب وجدان  که در فیلم رودا برای خلاصی از آن تعمداً دست به خود آزاری  و به نوعی خود ویرانگری می‌زند تا در قبال بازتاب اعمال مازوخیستیش به آرامش برسد. همان‌گونه که در آمیزه‌های مسیحی از آن به عنوان کفاره گناهان یاد می‌شود، اما نه نظافت دبیرستان و نه برهنه شدن در میان فضای یخزده و سرد می‌تواند در التیام آلام روحیش اثری بگذارد  و نه نظافت رایگان خانه مرد. ارتباطات او با دنیای اطرافش هم تحت تاثیر بحران‌های روحی قرار می‌گیرد. خانواده و اطرافیانش حضوری شبح‌وار پیدا می‌کنند. تنها همکار پیر نابینایش هست که می‌تواند جرقه‌هایی از امید را در او زنده کند.

زمین دیگر 

سرخپوست نابینا که دون خوان شبه قصه‌های کارلوس کاستاندا رو به یاد می‌آورد، در تنهایی رودا بدل به مرید او می‌شود و هم اوست که با وجود این‌که گوش‌ها و چشم‌هایش را برای بریدن قطع ارتباطش با دنیا با ریختن مایع سفید کننده عقیم می‌کند و این‌گونه است که  فراغت از رنگ دنیایی وجهی اثیری می‌گیرد. او با وجود نقص بدنی تنها کسی است که می‌تواند با رودا ارتباط برقرار کند. صحنه زیبای دیدار رودا و پیرمرد در بیمارستان که تنها راه ارتباطی‌شان لمس دست‌هایشان است. او با هجی و نوشتن کلمات بر کف دستان پیرمرد نوید روی دادن معجزه‌ای را می‌دهد. معجزه‌ای که در انتها به گونه‌ای دیگر رخ می‌دهد.‏

استفاده کارگردان از نریشن و در حالت کلی‌تر اصوات نیز هوشمندانه است. به این ترتیب است که گوینده نه چندان مودب برنامه رادیویی (فلاو) در پاره‌ای از مواقع سعی می‌کند سنگینی بار صحنه را کاهش دهد و یا یک صدای بیگانه هم‌چون یک پژواک روحی توصیه‌هایی را به تماشاگر فیلم در قبال پدیده نوظهور می‌دهد که شاید نتوان آن‌ها را از زبان رودا و دیگران به زبان آورد. جریاناتی چون احتمال تصرف هر کدام از دو زمین توسط دیگری و یا چگونگی سفر به آن‌جا با توجه به شرایط کامل بی‌وزنی و یا تاثیرات مخرب اشعه کیهانی، همه و همه به صورت نریشن یا تکه های خبری بیان می‌شود تا چندان تداخلی با مفهوم عظیمتری که فیلم قصد دارد به آن دست یابد نداشته باشد.

تاثیر اصوات را می‌توان در دیالوگی دلنشین مابین مرد و رودا دریافت. ماجرایی که رودا برای مرد از صدای مداومی که فضانوردی تنها در فضای نامتنهاهی می‌شنود و بعد چگونگی فرایند تبدیل آن به یک نوع آوای دلنشین و در انتها تبدیل کردن همان آوا به هیچ به نوعی سیری است که او می‌داند اما نمی‌تواند در عمل بتواند به آن دست یابد و مرد که می‌تواند، از یک وسیله ساده اره مانند (کنایه ای از هیچ) آوایی دلنشین را برای رودا می‌نوازد.

در انتها اشاره به سکانس زیبایی که فرماندار برای اولین بار ارتباطی صوتی با زمین دیگر برقرار می‌کند و در می‌یابد کسی که با او گفت‌وگو می‌کند خودش است، سکانسی است غریب که تحقق رویایی را نوید می‌دهد. رویایی که به قول مارسل پروست «حقیقتش برتر از حقیقت موجود است.»

 

نمره منتقد به فیلم از 10 (7.5)‏

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

دیدگاه‌ها  

+1 #3 shayan 1397-10-27 23:29
ممنون بابت نقد ریز بینانتون
نقل قول کردن
+3 #2 Guest 1390-09-22 02:22
این فیلم ایده نویی داشت و فکر کنم خیلی کم خرج با توجه به ساختش دراومده بود. ممنون از توجه به این فیلم
نقل قول کردن
+3 #1 Guest 1390-09-21 03:18
چرا راجب چنین فیلمی جایی دیگه ننوشتن! ممنون که معرفیش کردید باید جالب باشه
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما