سری سازی در هالیوود
- توضیحات
- نوشته شده توسط مهدی میرقادی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-02-04 14:47
هالیوود پس از بحرانی که در دهه شصت میلادی پشتسر گذاشت، در دهه بعدی با تمام قوا بازگشت و اینبار سعی کردند جایی هزینه کنند که از بازگشت سرمایهاشان مطمئن باشند. آنها فیلمهای بزرگی را در دهه هفتاد روانه پرده نقرهای کردند و بیشک با ظهور شاگردان کورمن یعنی؛ د پالما، اسکورسیزی، لوکاس، اسپیلبرگ، کامرون و کاپولا این دهه به دههای فراموش نشدنی بدل شد. اما دهه هشتاد وضعیتی دیگر داشت. کارگردانان فوق در این دهه به سمت کارهای مختلفی رفتند و به خواستههای استودیوها بیشتر تن دادند تا جریان روشنفکری دیگری از جشنواره ساندنس سر برآورد که سینمای مستقل آمریکا را به اوج رساند. دستپرورده این جریان دیوید لینچ، جیم جارموش، برادران کوئن و تنی چند از کارگردانان دیگر بود که در آغاز دهه نود موجبات ظهور تارانتینو و رودریگز را رقم زدند.
سینمای آمریکا تجارب و پستی و بلندیهای مختلفی را تجربه کرده و زمان آن رسیده بود که استودیوها از کاشتههای خود برداشت کنند. با نگاهی به لیست 30 افتتاحیه موفق سینما همه چیز روشن میشود. از سی فیلم موفق در گیشه آمریکا تنها 3 فیلم هستند که از سری یک مجموعه محسوب نمیشوند. با چنین وضعی مشخص است که مدیران کمپانیها آن چه را در دهههای قبلی کاشتند در دهه آغازین قرن بیست و یکم میلادی برداشتند. بازگشت سرمایه و سرمایهگذاری روی فیلمها دیگر به دغدغه در هالیوود بدل نمیشود چون هر کمپانی در چنته خود حق ساخت یک یا چندین دنباله را دارد که هر وقت خواست مخاطبین انبوه را به سالنهای سنیما بکشاند. این سریسازیها هم اغلب ریشه در ادبیات دارد. اقتباس از رمانهای معروف و امتحان پس دادهای که علاقمندان آنها حال در تصویر به نظاره قصه خواهند نشست. هر کمپانی گوی سبقت را در خرید حق ساخت داستانی سریالی از یک دیگر میرباید. در همین اواخر کمپانی «سومیت اینترتینمنت» با خرید حق ساخت داستانهای گرگ و میش نوشته استفانی مایرز در سال تأسیسش، خود را بر زبانها انداخت و سال بعد به بهترین نحو از سیستم ستارهسازی استفاده کرد و با دو جوان کاری کرد که یک شبه ره صد ساله روند. سومیت با هزینه 37 میلیون دلاری برای قسمت اول گرگ و میش قریب به 400 میلیون دلار کسب کرد و در قسمت بعدی آن در یک سال بعد فیلمشان تنها در سه روز 142 میلیون دلار فروخت تا لقب سومین افتتاحیه موفق تاریخ سینما را به خود اختصاص دهد. در ادبیات هم به لیست ده داستان پر فروش که نگاه بیاندازید همین داستان و داستانهای هری پاتر را در اوج مشاهده خواهید کرد. رفتن به چنین سمتی نتیجهای از پیش رقم خورده را حاصل خواهد کرد.
بهتر است به اکران سال 2011 با یکدیگر نگاهی بیاندازیم که موجبات این یادداشت را رقم زدند. 17 فیلم تا پایان سال اکران خواهند شد که جزء دنبالههای سینمایی محسوب میشوند و مشخص نیست چند عدد از فیلمهایی که در سال جاری بر روی پرده خواهند رفت فیلم آغازین یک زنجیره خواهند بود. اشتیاق به سری سازی روز به روز افزایش خواهد یافت و شاید با چنین وضعی در سالهای آتی شاهد این باشیم که دنبالهها به 30 فیلم در سال هم برسند. این دنبالهها عبارتند از: الوین 3 (مایک میچل)، بچههای جاسوس 4 (Spy Kids 4: All the Time in the World (in 3D) / رابرت رودریگز)، جیغ 4 (Scream 4 / وس کریون)، حماسه گرگ و میش 3: سقوط ناگهانی – قسمت اول (The Twilight Saga: Breaking Dawn (Part Two) / بیل کاندون)، جنب و جوش غیرعادی 3 (Paranormal Activity 3 / کتی فثرسون)، خماری 2 (The Hangover: Part 2 / تاد فیلیپس)، دزدان کارئیب 4 ( / Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides (3D)راب مارشال)، سریع و آتشین 5 (Fast Five / جاستین لین)، کانگفو پاندا 2 (Kung Fu Panda 2 / جنیفر یو)، مأموریت غیرممکن – پروتکل روح (بِرَد بِرد)، مردان ایکس: مرحله ویژه (X-Men:First Class / متئو وان)، ماشینها 2 (Cars 2 / جان لاستر و برد لوئیس)، مبدلها: تاریکی ماه (Transformers: Dark of the Moon / مایکل بی)، مقصد نهایی 5 (Final Destination 5 / استیون کوئیل)، هری پاتر و هدایای مرگ: قسمت دوم (Harry Potter and the Deathly Hallows (Part Two in 3D) / دیوید یاتس)، هپیفیت 2 (Happy Feet 2 in 3D / جورج میلر)
نظرسنجی را در سایت در این مورد قرار دادهایم که «شما در انتظار دیدن کدام دنباله هستید؟». از بین 17 دنباله دوازده دنبالهای که حدس میزدیم از نظر شما مهمتر است جدا کرده و در نظرسنجی قرار دادیم. لطفا در نظرسنجی شرکت کنید تا بتوانیم سطحی از سلیقه مخاطبین این دنبالهها در کشورمان را داشته باشیم. از بین 17 دنباله سه فیلم انیمیشن هستند. هر سه فیلم قسمت دومِ قسمتهایی هستند که یکی از آنها برنده اسکار و دو تای دیگر کاندید بهترین انیمیشن در آکادمی بودهاند. اغلب دنبالها ماحصل همین چند سال هستند. مثلا ظرف یک یا دو سال گذشته قسمت قبلی آنها را دیدهایم و در این بین تنها چهار فیلم از این قاعده مستثنی هستند. اولی سری موفق جیغ به کارگردانی وس کریون میباشد که قسمت اول آن سال 1996 بر پرده سینما رفت و با وجود هزینه 14 میلیون دلاری 173 میلیون دلار بازدهی مالی داشت. این سری در قسمتهای دوم و سوم گرچه همچنان بیش از 5 برابر هزینهی خود را بازدهی مالی داشتند اما در سال 2000 به دلیل نقدهای منفی متوقف شد. کریون پس از یازده سال بار دیگر قسمتی از این سری را به پرده نقرهای آورده است که این فیلم در حال حاضر بر پرده سینماهای جهان رفته و نظرات مثبت منتقدان را به خود جلب کرده است. اما سری دیگر بچههای جاسوس ساخته رابرت رودریگز است که از سال 2001 تا 2003 سه قسمت از آن را روانه سینماها کرد. برای همه جای تعجب داشت که یکی از مستقلترین کارگردانان سینمای جهان بالاخره به خواسته استودیوها تن داد البته با توجه به نوع فیلم هزینه 35 میلیون دلاری برای آن باز هم نشان دهنده این بود که رودریگز هر فیلمی را با پایینترین قیمت میتواند بسازد. این اولین فیلم پرخرج رودریگز بود که هر سه فیلم با وجود هزینه 100 میلیون دلاری قریب به 500 میلیون دلار فروختند. رودریگز به دلیل دغدغه خاصی که نسبت به ساخت فیلمهایی برای کودکان دارد دست به ساخت چنین سری زد که در بین فیلمهای ماجراجویانه که برای کودکان ساخته شده است جزء موفقها محسوب میشود. سری سوم مربوط به انیمیشن برنده اسکار یعنی هپی فیت میباشد که از هر نظر موفق بود و پس از 5 سال وارنرها بار دیگر تصمیم گرفتهاند جورج میلر قسمت دیگری از آن را ارائه کند. سری آخر، سری مأموریت غیرممکن میباشد که هر قسمت را کارگردان دیگری ساخته است. دو قسمت اول بسیار موفق بودند و هر دو کارگردانان خبرهای چون دِ پالما و جان وو را پشت خود میدیدند اما قسمت سوم نتوانست تعریف و تمجیدهای دو قسمت قبلی را نثار آبرامز و کمپانی پارامونت کند تا پس از 5 سال پارامونت تصمیم بر کارگردانی براد برد -کارگردان راتاتویی- برای قسمت چهارم گیرد.
به شخصه در انتظار دیدن فیلم کمدی خماری 2 و بچههای جاسوس 4 هستم. قسمت اول خماری، یکی از دیدنیترین کمدیهای ساخته شده ظرف چند سال اخیر بود که توانست جایزه بهترین کمدی مراسم گلدن گلوب را هم نصیب خود کند. این فیلم از سفر به لاس وگاس و تمامی مواردی که مخاطبان انتظار داشتند آشنایی زدایی کرد و بدون نشان دادن سالنهای رقص، دیسکوها و کازینوهای این شهر داستانی بسیار جذاب را به تصویر کشید. در سوی دیگر سینمای آمریکا کمتر به فیلمهایی غیر از انیمیشن برای کودکان میپردازد که تماشای بچههای جاسوس آن هم از سوی یکی از بهترین کارگردانان سینما غنیمت است.
دیدگاهها