گوردون گکو: پول نه میخوابد و نه خرج میشود؛ بلکه تنها در حال جابهجایی است / نگاهی به «وال استریت 1و 2» ساخته الیور استون
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-07-04 16:25
چقدر در زندگی به شانس اعتقاد دارید؟ آیا تا به حال شانس خود را امتحان کردهاید؟ دنیای هالیوود سرزمین امتحان کردن شانسها است و خارج از آثاری که ساخته شده داستانهای پشت صحنه فراوانی از تست شانسها توسط افرادی وجود داشته و خیلیها توانستند به همه چیز برسند و برخی هم از میدان به در شدند. طرحهای مختلفی از این قبیل مضامین در فیلمهای مختلفی به کارگرفته شده که شخصی با در دست داشتن یک فرمول پولدار شدن یا به قدرت رسیدن نزد صاحبان قدرت رفته و یا بلیطش زده و وارد بازی شده یا اینکه زیر پا له شده است.
باد فاکس (چارلی شین) شخصیت اصلی فیلم وال استریت Wall Street هم یکی از همان افراد است که با یافتن فرمولی قریب به 50 روز به دفتر گوردن گکو (مایکل داگلاس) زنگ میزند تا بتواند دقایقی از او وقت بگیرد. و اما فرمول او: «سهام شرکت هواپیمایی طی چند روز افت خواهد کرد و پس از یک رکود به دلیل سقوط یکی از هواپیماها دوباره اوج میگیرد.» گکو حرف باد را پیگیری میکند و از این جوان خوشش میآید؛ اما داستان از قرار دیگری است. باد شانسش زد اما این فرمول را به صورت نادرست از پدرش که در اتحادیه هواپیمایی کار میکرده به گوش گکو رسانده و حال که گکو متوجه شده یا باید از گود خارج شود یا تا انتهای شانسش بازی کند.
الیور استون فیلمهای انتقادی بسیاری دارد و یکی از رکترین کارگردانان سینمای جهان شناخته میشود اما زمانی که به سراغ مهمترین مرکز اقتصادی جهان یعنی وال استریت رفت بیشتر از اینکه در حال و هوای رسوایی اقتصاد کثیف آمریکا باشد بیشتر در حال و هوای طرح قصهای چون صورت زخمی Scarface که برای برایان د پالما نوشته بود؛ به سر میبرد. باد فاکس مانند تونی مونتانا شانسش را امتحان میکند تا به قدرت و پول برسد ولی استون در صورت زخمی فیلمنامه بینقصتری نوشته است و مثل اینکه در وال استریت تکلیفش با خودش مشخص نبوده که میخواهد یک درام در مورد تلاش یک فرد برای رسیدن به پول و قدرت را به تصویر کشد یا اینکه پرده از برخی جنایات اقتصادی بردارد.
تا به حال در مورد شخصیت باد در فیلم بحث شد؛ اما باید گفت شخصیت اصلی که استون میخواسته به تصویر کشد گکو بوده است. آکادمی اسکار هم داگلاس را برای این نقش به عنوان بهترین نقش اصلی برگزید؛ ولی دوربین استون، روایتش و خط اصلی داستان باد را به ما به عنوان شخصیت اصلی نشان میدهد. چیزی که خارج از متن، استون از فیلمش تعریف کرده یا از آن نوشتهاند به هیچوجه آن چیزی نیست که در فیلم دیده میشود. قصد استون افشای برخی از جنایات اقتصادی است که چگونه طمع مثل آفت سبب مشکلات مختلف در امورات کاری میشود و در این زمینه درام گکو را نشان دهد که از دیگران به عنوان ابزار استفاده میکند. در وال استریت ما با باد پیش میرویم موفقیتهایش را دنبال میکنیم. رسیدن به برخی از چیزهایی که میخواسته و درنهایت قرار گرفتن بر سر دوراهی انسانیت و طمع. گکو در این میان شخصیتی است که باد به عنوان یک اقتصاددان موفق انتخاب میکند وگرنه میتوانست به جای گکو شخصیتی دیگری مانند گکو را انتخاب میکرد که در وال استریت: پول هرگز نمیخوابد Money Never Sleepsدو دهه بعد متوجه میشویم کم هم نیستند.
استون پس از رکود اقتصادی کشورش که اروپا را هم درنوردید تصمیم گرفت وارد ماجرا شود و قسمت دوم این فیلم را بسازد. وال استریت: پول هرگز نمیخوابد زمانی اکران شد که تقریبا آن مشکلات مهار شده بود و اینبار استون توانست آن چیزی را که در ذهن میپرورانده به تصویر درآورد. باز هم در مرکز داستان جوان جاهطلبی به نام جیک مور (شیا لبوف) را میبینیم که نه به واسطه خدعه، بلکه با علم و تحصیلات توانسته در بورس به جایگاهی برسد و هر کسی به دنبال به دست آوردن او در سرمایهگذاری وال استریت باشد. او عاشق وینی گکو (کری مولیگان) دختر گوردون گکو شده که پدرش پس از دو دهه از زندان آزاد شده و کتاب پرفروشی را در مورد اعمال غیرقانونیاش نوشته و جیک مانند باد وجدانش پیروز نهایی است. وال استریت 2 برخلاف قسمت اول یک درام به تمام معناست و زبان تند استون این بار صاحبان قدرت اقتصاد را هم میگزد.
در قسمت اول به هیچوجه در مورد گکو شخصیتپردازی نمیشود. گکو یک تیپ از افراد طمعکار است که فقط به دنبال افزودن پول روی پول است و در دفترش نشان داده میشود و استون در قسمت دوم تازه به یادش میافتد در مورد او شخصیتپردازی را کامل کند خصایص اخلاقی، روابط عاطفی و نوع رفتارهای او در قسمت دوم مشخص میشود. خارج از مناسبات خانواده گکو و جیک چندین داستان فرعی از صاحبان قدرت اقتصادی دیده میشود. افرادی که ظرف چند روز کشوری میتوانند زمین بزنند، سیاستمداران و قدرتهای مافیایی را کنار نهند و در نهایت حرف اول سرمایه را در پشت پرده آنها زنند. در قسمت دوم اشخاصی مانند گکو بسیارند و تازه متوجه عمق فاجعه میشویم که گکو چقدر در کنار این افراد کوچکتر است و چقدر داستان قسمت اول ساده از کنار چنین رفتارهایی گذشته است. برتون جیمز (جاش برولین) یکی از همان اشخاص است که به خوبی در موردش شخصیتپردازی شده و قصد دارد با کنار زدن رئسای بزرگ خود را جانشین آنها کند؛ اما همچون باد که گکو را زمین زد اینبار جیک برتون را زمین میزند.
وال استریت نتوانست آنچنان منتقدان را راضی کند؛ اما به نظر نگارنده استون در قسمت دوم بسیار جلوتر آمده و فیلمنامه بینقصتری را نوشته و مشکل اصلی هر دو قسمت و کلا فیلمساختن در مورد وال استریت حجم بالای اطلاعات و دیالوگ است که فیلمنامهنویس باید هوشیار باشد چهطور مهمترینها را برگزیند که خدشهای بر درام وارد نشود و کارگردان با دکوپاژی قوی و تدوین در خدمتش آنها را به تصویر کشد. کاری که استون در همین مورد با جیافکی JFK کرد به هیچوجه نتوانست در مورد والاستریت انجام دهد.
وال استریت (1987) : نمره از 10 (6.7)
وال استریت: پول هرگز نمیخوابد (2010): امتیاز از 10 (7)