اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نیمه‎ی دیگر ماه مارس / بازخوانی یک فیلم پس از برخی وقایع سیاسی در آمریکا

 

جورج کلونی در ides of march 

برای ساخت نیمه ماه مارس در هالیوود چه کسی را می توان جایگزین جورج کلونی متصور شد؟ تصاویری که بازداشتش در اعتراض خیابانیِ مقابل سفارت سودان در واشنگتن را خبر می‎داد با فاصله زیادی از حضورش روی فرش قرمز کداک تیه‎تر ثبت نشد. برای بو ویلیمون با نمایشنامه شمال فارگوت و گرنت هسلو  نمی‎دانم تا چه اندازه باید از فیلمنامه سهم قائل شد؟ اما بدون تردید اجرای کلونی این حق را به او می‎دهد تا پیش از نام کارگردان، عنوان فیلمی از جورج کلونی را به کار برد. نیمه ماه مارس پیرنگی متفاوت از قالب سینمای هم گونه‎اش دارد. اگر تماشاگر، تنها با انتظاراتی که تجربه‎های دیگر از این گونه سینما برایش فراهم می‎آورد با آن مواجه شود؛ نمی‎تواند درک کاملی از آن داشته باشد. شرح روایت تکراری قربانیان بی‎نام و کم نشان معادلات قدرت را خود کلونی هم پیش از این در شب بخیر و موفق باشید 2005 گفته بود. در نیمه ماه مارس دیگر قرار نیست عنوان ضدقهرمان را برای تکمیل اجزاء روایت کلاسیک، نهاد قدرت داشته باشد. این بار مردم و یا همان مالکان رای در تعریف دموکراسی در نقش قطب منفی ِ پیش برنده روایت از بین  سیاست‎پیشگان قربانی می‎گیرند. در زنجیره‎ی علی و معلولی، قراردادهای اخلاقی جامعه است که این بار موقعیت بحرانی داستان را موجب می‎شود. فرماندار موریس (جورج کلونی) حاضر به مصالحه پست کلیدی کابینه‎اش با سناتوری که می‎تواند با رأی و لابی خود انتخاب او را تضمین کند نیست. پُل (فیلیپ سیمور هافمن) در کار خود وفاداری را یگانه معیار غیر قابل تخطی می‎داند و تنها امکان مایرز (رایان گاسلینگ)  برای تغییر موقعیتی که گرفتارش آمده تعریفی از اخلاقیات است که اقبال عامه را دارد.

 

برای رئیس جمهور شدن، حق داری جنگ راه بندازی یا دروغ بگی، حق داری فریب بدی یا کشورت را ورشکست کنی؛ تنها قانون در سیاست این‎که به زنت خیانت نکنی.*

فرماندار موریس را در هیچ قابی از فیلم در کنار جمع هوادارانش نمی‎بینید. در میتینگ‎ها اغلب دکوپاژ او را با نمای نقطه نظر حضار نشان می‎دهد تا تماشاگر هم همواره در جایگاه ناظر او باشد. کلونی هم در اجرایش هراس از قضاوت جمع را تأکید می‎کند؛ موریس در سخنرانی‎هایش با مکث‎های گاه به گاه یا با نگاه به جایگاه دستیارانش در سن منتظر تائید آن‎هاست و یا خیره و کنجکاو به واکنش جمع.

در میزانسن‎های سه نفره با دستیارانش، پل و مایرز هم موریس همواره با زاویه نسبت به پل و در مقابل مایرز قرار می‎گیرد. در تنها نمای دونفره با همسرش هم از زبان او ایده‎های مایرز را می‎شنود. انگار نباید هیچ نقطه اتکایی داشته باشد.

پوستر فیلم نیمه ماه مارسدشواری موقعیت موریس در مقابل رأی دهندگانش وقتی کامل می‎شود که داستان، شرح رابطه‎اش را تنها محدود به گفته مالی (اوان ریچل‎وود) می‎کند. نقلی که برای تماشاگر که شاهد چگونه شکل گرفتن رابطه مالی و مایرز هم بوده می‎تواند مورد تردید قرار گیرد. این نکته را نیز به یاد داشته باشیم که  با توجه به تمهید روایت برای سکانس کلینک سقط جنین، در پایان روشن نمی‎شود که مرگ مالی خودکشی بوده و یا نتیجه سهوی سوء مصرف داروها؛ حتی اگر خودکشی بوده، تماس‎های بی پاسخش به مایرز پس از این‎که تهدیدهای او برای موریس را شنیده، چقدر در انگیزه‎اش نقش داشته؟

تنها پارامتر معلوم این معادله این است که در مناسبات اخلاقی جماعت رای دهنده تن ندادن موریس به معامله بر سر راهبرد سیاست خارجه کشورش در برابر  حاشیه‎های مجهول رابطه‎اش با یکی از زیر دستانش فاقد ارزش است و در این بین صفحه خبرنگار نیویورک تایمز (ماریسا تومی) هم متغیری است که به خواستش تنها می‎تواند با هریک از پارامترها فاکتور گرفته شود و نه بیشتر.
جدا از پیرنگ،  توالی داستان هم در نیمه ماه مارس برای شکل یافتن مضمون کارکرد می‎یابد.
تدوین متوالی و قطع جلسات مردمی موریس به لابی‎های حاشیه‎ای و شکل گرفتن نقطه عطف‎های روایت در این لابی‎ها ابتدا به تماشاگر این ذهنیت را می‎دهد که مسیر و پیشروی کمپین را این لابی‎هاست که مشخص می‎کند؛ نه گفته‎ها و جدل هایی که حول ایده‎های متفاوت فرماندار موریس با سناتور رقیبش شکل می‎گیرد. با چنین تعابیری می‎شود به راحتی نیمه ماه مارس را در همان مضمون تکراری بی اثر بودن پرسش‎ها و مطالبات نهادهای مدنی در ساختار سیاسی و نظم حاکم خلاصه کرد. ولی روایت کلونی از نیمه ماه مارس پیش از این میل به طرح این پرسش دارد که برای خود جماعت رأی دهنده گزاره‎های سیاسی و معیشتی که تصور مطالبه‎اش را دارد در مقابل غریزه‎اش برای جست‎وجو و قضاوت درباره نازل‎ترین قسمت‎ها از روزمرگی سیاسیون چقدر جایگاه دارد؟ نیاز به تفکیک جغرافیا مخاطب هم نیست اگر مدل‎هایی نظیر رسوایی جنسی برای تجربه ما از انتخابات کاربرد ندارد با مدل‎های دیگر، از جمله داستان‎های علی بابا و چهل دزد بغداد و کاربردهای انتخاباتیش بیش از این‎ها ماَنوس هستیم.


برای شرح چگونگی ساختار یافتن اجزاء روایت نیمه ماه مارس باید این ویژگی آن را هم به درستی دید که ما در هیچ موقعیتی از داستان با روایت ذهنی شخصیت‎ها همراه نمی‎شویم. قرار نیست قضاوت ما با همراه شدن با شخصیت‎ها شکل یابد؛ باید بیاموزیم که در ارزیابی یک عمل سیاسی، عامل و انگیزه نباید اثری داشته باشد.

فارغ از همه ان‎چه گفته شد؛ بازخوانی ارجاعات نیمه ماه مارس از چند انتخابات اخیر ایالات متحده  جذابیتی مضاعف دارد برای مخاطب مماس با جریان این انتخابات. اما در اغلب ان‎چه در این‎جا برای فیلم گفته می‎شود این بازخوانی تنها محدود می‎شود به کشف ارجاع به رسوایی بیل کلینتون و یا مقایسه‎ای که بین قد جان کری و جورج بوش می‎شد!

چرا اذعان نمی کنیم که توده انبوه مردم که چشم به نفع شخصی‎شان داشتند در این پس روی دخیل بودند و در فرایند آن مخرج مشترکشان را به فروکاستن اخلاق به نازل‎ترین سطحش رساندند؟ و این انبوه مردمان خویشکام ثبات زندگی و معیارهای حداقلی آن را به نازل‎ترین سطح رساندند و آن هم با فدا کردن انبوهی دیگر از مردمان، که البته شمارشان کمتر بود؟**

 


 

* دیالوگی از فیلم

** نامه یوزف برودسکی به واسلاوهاول ترجمه خشایار دیهمی مهرنامه ش 18

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما