شرارت و خونسردی / نگاهی به فیلم رامپارت Rampart
- توضیحات
- نوشته شده توسط مهدی میرقادی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1391-02-13 01:15
برخی از بازیگران به این دلیل که در فیلمهای مختلف نقشهای متفاوتی را ایفا کردهاند و نقشهایشان شبیه یکدیگر نیست به خود میبالند.
عده دیگری نیز هستند که به عنوان بازیگر کلیشه یک نقش شناخته میشوند و وقتی از کلیشه خود خارج میشوند منتقدان یا مخاطب عام و حتی خودشان خوشحال هستند که نقش متفاوت دیگری به آنها پیشنهاد شده است. میخواهم به دستهی دیگری اشاره کنم که هیچکدام نیست و برخی به اشتباه آنها را کلیشه میدانند. وودی هارلسون در فیلم رامپارت (2012) -Rampart یکی از شاخههای دپارتمان پلیس لس آنجلس- هم چنین ویژگی دارد. جزء دسته وسط قرار میگیرد.
چقدر تا به حال به این فکر کردهایم که ای کاش باز هم فلان بازیگر را در همان نقش ببینیم. نقش دوستداشتنی که با آن زندگی کردهایم و این فرصت برایمان پیش نیامده است. رابرت دنیرو را هم مانند هارلسون میدانم. ابایی ندارد اگر برخی نقشهایش شبیه یکدیگر باشد. دنیرویی که در فیلمهای کمدی سلطان کمدی و مافرشتهها نیستیم بازی کرده یا دنیرویی که در رفقای خوب، کازینو، این را تحلیلش کن و آن را تحلیلش کن بازی کرده است برخی ویژگیهایی ثابتی را برای ما زنده میکند که آنها را بسیار دوست داریم. او حتی یک سکانس بینظیر دربارانداز مارلون براندو را که ما نتوانستیم مشابهش را ببینیم در مقابل آیینه در شاهکار گاو خشمگین بازی میکند تا ما این لذت را از او تجربه کنیم. بازگردیم سراغ هارلسون و اینکه بازی دوستداشتنی او در نقش میکی در قاتلین بالفطره را میتوان به نوعی در رامپارت مشاهده کرد. شرارتی که هارلسون در ایفای نقش دیو براون از خود نشان میدهد شبیه نقش دوست داشتنی میکی است. کسی که کافی است تا پای در جایی گذارد و کلی شرارت به میان آید.
رامپارت با سکانس آغازینش به ما نشان میدهد که دیو براون هیچ ابایی از به کار بردن الفاظ زشت کنار همکارانش ندارد. همکار زنش را تحقیر میکند. خود را در جایگاه پدرانهای قرار میدهد که باید تربیت کننده بوده و نبوده. خونسردی و شرارت دو جزء اصلی نقش دیو براون است که در سال 1999 به عنوان یک پلیس فاسد اخلاقی شناخته میشود. خونسردی و شرارتی که در بازی هارلسون موج میزند. البته نباید فراموش شود که فیلم ما را وارد یک تعلیق بزرگ میکند. ابتدا شرارتی از دیو را نشان میدهد سپس خانواده را طوری به تصویر میکشد که مخاطب اعمال عجیب غریب دیو را بر پایه بیتوجهی خانواده گذارد. دیوی که خانوادهاش و دخترش را دوست داشته است. دیوی که به عنوان پلیس تجاوزکار تنها به دلیل کشتن یک متجاوز به دختران شناخته میشود و دلیل کشتن او را هم داشتن دو دختر میداند. فیلم به صورتی پیش میرود که مخاطب کمی بپذیرد دیو آنقدر هم آدم بدی نیست. او شرور نیست بلکه تنها در مقابل شرارتها شرور میشود. دیو میخواهد جلوی فساد را بگیرد.
شخصیت دیو نوعی پرداخته شده که پس از این تعلیق ویران شده نشان داده شود. پلیسی که هیچ راهی ندارد جز اینکه ادامه دهد. دستگاه اداری که خود آنقدر فساد دارد که با دیو هم کنار بیاید. نژاد پرستی او، کشتن بدون توجه و جمله آغازین او که درسهایی که قبل از پلیس شدن میدهند را باید دور ریخت همه جزئی از شرارتهایش بودهاند. او شخص متجاوز را شاید به دلیل اینکه دختر دارد نکشته و تنها به دلیل یافتن فرصت از سر راهش برداشته است، همانطور که دزدان یک قمارخانه را مورد هدف قرار میدهد.
رامپارت دومین اثر اُرن مورمن پس از پیامرسان The Messengerآن هم با بازی هارلسون و بن فاستر است. او برای نگارش فیلم جدیدش سراغ یکی از بهترین رمان نویسان جنایی جیمز ال روی که نیازی به تعریف ندارد رفت تا رامپارت را بنویسد. اما بزرگترین ضربه را به فیلم و بازی درخشان هارلسون فیلمنامه زده است. فیلمنامه بسیار فضای داستانی دارد. گاه فضا مستندوار میشود و تنها وقایع را باید دنبال کرد و سیستم پشت پرده رسوایی را شناخت و گاه تنها باید فضاهایی را دنبال کرد که پرداختش مانند آن شده که یک صفحه داستان را با توصیف کامل مورد مطالعه قرار میدهید. البته اگر الروی رمان آن را مینوشت و آن را میخواندیم قطعا بیشتر از این لذت میبردیم. مورمن فیلمنامه آنجا نیستم I’m Not There را هم نگاشته که آن فیلم هم بزرگترین ضربه را از فیلمنامه مستندگونه خود خورده است و داستان خوبی را دنبال نمیکنیم. در رامپارت فقط شخصیت هارلسون کامل است هیچ کس دیگری برای ما معرفی نمیشود، نمیشناسیمشان یا حداقل میتوانم بگویم ما که در لسآنجلس زندگی نکردیم آنها را درک نمیکنیم.
دادستان با بازی سیگورنی ویور فقط میاید که ما پشت پرده را کمی بشناسیم و از همانجا که دیو از او میخواهد صحبتی داشته باشند غیب میشود. شخصیت وکیل (رابین رایت پن) هم خیلی برای ما مرموز باقی میماند و او را نمیشناسیم یا بازجوی امور داخلی (آیس کوب) هم بسیار غریب است. نمیدانیم دقیقا وظیفه او چیست و نحوه بازجویی و خطگیریاش به چه نحوی است. خانواده دیو هم که در فیلم دقایق بیشتری دیده میشوند هیچ ویژگی متمایزی ندارند. رامپارت را در فضای رمان بیشتر میپسندم و در فیلم تنها هارلسون را مرد اول آن میدانم.
امتیاز منتقد به فیلم از 10 (6.7)
امتیاز مخاطبان سایت IMDB به فیلم از 10 (6.1)