نقد فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» / در ستایش از ژانر
- توضیحات
- نوشته شده توسط ترجمه شده از سایت راجر ایبرت
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1394-11-04 23:11
«مکس دیوانه: جاده خشم» جورج میلر نه تنها مل گیبسون را بدل به یک ستاره کرد بلکه با فضاسازی غریباش چهرهی جهان پساآخرالزمانی در سینما را به تصویر کشید. چهرهای که در فیلم پرهیجان جورج میلر به شدت سرگرم کننده و هیجان انگیز مینمود. حالا مدمکس پس از سی سال بازگشته تا تصاویر پیشینی حک شده بر اذهان طرفداران بیشمارش را تشدید کند. در فیلم جدید مد مکس تام هاردی جایگزین مل گیبسون منزوی شده است. انتخابی که به نظر میرسد یکی از بهترین انتخابهای سال بوده است.
اما داستان فیلم در آینده اتفاق می افتد. جایی که منابع طبیعی در حال نابودی هستند و زمین در حال تبدیل شدن به بیابانی بی انتهاست که نسل بشر را به ورطه نابودی کشانده است. در این دوران، هرج و مرج به اوج خود رسیده و گروه های وحشی حکمفرمای منطقه شدهاند. مکس(تام هاردی) یکی از قربانیان وحشیگری این افراد است که پس از دست دادن خانوادهاش توسط گروهی موسوم به بچههای جنگ دستگیر شده است. گروهی که به رهبری پادشاه جوئی (هیو کیز - بیرن) اداره می شود. مکس پس از دستگیری به عنوان بانک خون برای یکی از اعضای گروه بچههای جنگ به نام نوکس ( نیکلاس هولت ) انتخاب می شود و به این دلیل انتظار آن را میکشد که زندگانیاش به پایان برسد. اما با طغیان زنی به نام فیریوسا (چارلیز ترون) ورق به نفع مکس برمیگردد.
در هر صورت این قسمت از «مکس دیوانه» در بخش داستانی دارای پیشرفتهای قابل توجهی نسبت به نسخه دههی هشتاد میلادی است. جورج میلر که در سالهای اخیر تجربیات ارزشمندی در عرصه سینما کسب کرده و حتی برندهی جایزه اسکار برای انیمیشن «پاهای شاد» شده، در نگارش داستان و روابط شخصیتهای داستاناش با یکدیگر یک قدم به جلو گذاشته است. آن گونه که این بار میتوان جزئیات بیشتری را در پرداخت آنان مشاهده نمود. در این بازسازی، زجر و درماندگی مکس بیش از گذشته قابل لمس است و در مجموع روابط انسانی در فیلم در مقایسه با نسخه کلاسیک، یک سر و گردن بالاتر است.
اما نکتهای که «مکس دیوانه: جاده خشم» را به اثری متفاوت از بلک باسترهای رایج هالیوود مبدل میکند، پرداخت صحنههای اکشن و ضرباهنگ اجرای آن است. «مکس دیوانه» اکشنی دیوانه وار است که قد و قامتی خارج از قواعد ژانر اکشن دارد. اکشنی که گویا هرگز از حرکت کردن باز نمیایستد زیرا جورج میلر در بازسازی دنیای آخرالزمانی اش، به شما اجازه نمیدهد که لحظهای از چشم برداشتن از پرده دست بردارید.
از سویی دیگر در «مکس دیوانه: جاده خشم» مخاطب با خشونتی عریان و افسار گسیخته مواجه است که برخلاف بسیاری از آثار خشن هالیوود در سالهای اخیر، منزجر کننده نیستند بلکه با حال و هوایی فانتزی و کمیک وار، به مخاطب عرضه می شوند. البته ممکن است خشونت به کار گرفته شده در «مکس دیوانه» بسیار پر رنگ و قابل توجه به نظر برسد. تا جایی که احتمالا تا به امروز کمتر با این غلظت به تصویر کشیده شده است، اما شاید این فیلم از معدود دفعاتی در تاریخ سینمای اکشن است که این خشونت افراطی، پرداخت شده و با توجه به محتوای داستان در اختیار تماشاگر قرار می گیرد و از چارچوب داستان و شخصیت پردازی خارج نمی گردد. و این به واقع مهمترین مزیت فیلم میلر نیز محسوب میشود. فیلمی که به گونهای دیگر در ستایش از ژانر اکشن سینما است. چون چیزی هم جز اکشن برای ارزانی داشتن به مخاطبانش ندارد. اگر بخواهیم صرفا به از این زاویه فیلم را ببینیم، قطعاً با یک فیلم به شدت تاثیرگذار ژنریک طرف خواهیم بود.