«عزیز آمریکایی» آندرهآ آرنولد / پایینتر از حد انتظار
- توضیحات
- نوشته شده توسط پیتر بردشاو(گاردین) ترجمه بهروز صادقی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1395-02-29 12:33
آندرهآ آرنولد فیلمساز متفکر انگلیسی بعد از ساختن درامهایی رئالیستی چون «جادهی سرخ» و «تُنگ ماهی» و درام تاریخی «بلندیهای بادگیر» امسال با «عزیز آمریکایی» در بخش مسابقهی جشنواره کن شرکت کرده است. عزیز آمریکایی در نگاه اول فیلمی شبیه به آثار گاس ون سنت و هارمونی کورین است. آرنولد برای اولین بار تصمیم گرفته که تا فیلمی جادهای بسازد. البته این بار نه در بریتانیا که در ایالات متحده.
ابتدا باید بگویم که فیلم یک بازی درخشان از شیا لابوف بازیگر آمریکایی سری پرفروش «تغییرشکلدهندگان» دارد. او در فیلم در نقش جیک ظاهر شده است. جیک مدیر یک مجلهی جوانانه است که کل آمریکا را برای پخش کردن آن با یک ماشین اسپورت طی میکند. جالب اینجاست که او به همراه اعضای مجلهاش سفر میکند-البته با این تفاوت که آنها سوار ون هستند- آنها در مسیر هر روزهاشان به منازل مختلف میروند تا که بتوانند مجلهاشان را بفروشند یا احیاناً اعانهای برای چاپ مجلهاشان بگیرند. همه ی فروشندهها سوار ون میشوند اما جیک با ماشین اسپرت همراه دوست دختر خشنش است که رئیس واقعی است. او پول را مدیریت میکند، قبضها را پرداخت مینماید و به سردی کسانی که نتوانند مجله بفروشند را تحقیر میکند. جیک به مشتریها میگوید که میخواهد در رشتهی سیاست تحصیل کند و شلوار تیره ای به تن دارد که میگویند او را شبیه دانلد ترامپ کرده. یک روز در بیرون از یک سوپرمارکت جیک با یک دختر نوجوان (استار) با بازی ساشا لین آشنا میشود. استار به او میگوید که دو دختر و مادرش را ترک کرده است و اواره است. ادامهی فیلم شرح پیوستن ساشا به گروه جیک و سفرهایشان است.
همان طوری که خود آرنولد نیز در جلسهی مطبوعاتی بعد از اکران فیلمش در جشنواره گفت؛ فیلم او تصویر بسیار جدیدی از طبقهی دست پائین آمریکایی را به ما نشان میدهد. آرنولد در این جلسه گفت که از دیدن شدت فقر در برخی از نقاط ایالات متحده شوکه شده است. چون اصلا انتظار چنین وضعیت معیشتیای را در قطب اول اقتصاد جهان نداشته است. باید اذعان کنم که آرنولد دارد راست میگوید. فیلم او هر چند ظاهری سرخوشانه و جوانانه دارد، اما بسیار تلخ مینمایاند. به واقع او بهترین ژانر را برای ساختن یک فیلم اجتماعی هشداردهنده انتخاب کرده است. همهی کاراکترهای فیلم او از نسلی هستند که در آینده تاریخ آمریکا را به پیش خواهند برد.
به نظرم تنها ضعف فیلم آرنولد طولانی بودن بیش از حد زمان فیلم است. فیلم در خوشبینانه ترین حالت می تواند بیست دقیقه کوتاه تر از زمان حاضر باشد. به نظرم آرنولد برای تشدید شدن فضای انتقادی فیلمش باید اندکی از مدت زمان آن بکاهد. چون در هر صورت او قصد داشته است که تا فیلمی اجتماعی بسازد. خسته شدن مخاطب میتواند برای فیلم آرنولد یک سم باشد. این البته مشخصههای همهی فیلمهای آرنولد هم هست. من بالشخصه با اینکه «تنگ ماهی» را بسیار دوست داشتم، اما هرگز تماشای دوبارهی آن را توصیه نمیکنم!
در هر صورت به گمانم فیلم جدید آرنولد برخلاف دو فیلم قبلیاش و به ویژه «جادهی سرخ» فیلم متوسطی است. هر چند به نظرم میتواند از نقطه نظر کارگردانی یکی از گزینههای کسب جایزه باشد. فیلم فیلمبرداری چشم نوازی دارد. و همچنین یک بازی بسیار درخشان از شیا لابوف که تا اینجای کار به همراه آدام درایور بهترین بازیهای کن هستند.