مشارکت درکمیسیون فرهنگی
- توضیحات
- دسته: یادداشت سایر هنرها
- منتشر شده در 1395-03-23 14:54
خبر این بود، چهار نفر از نمایندگان برای کمیسیون فرهنگی مجلس ثبتنام کردهاند. شاید اگر عکسالعمل بهموقع تعدادی از سینماگران در یکی از خبرگزاریها نبود، خودِ خبر چندان توجه کسی را جلب نمیکرد و جامعه فرهنگی نیز از کنار آن با بیتفاوتی میگذشت؛ ولی با کمی دقت و توجه به تعداد نماینده کاندیداشده برای کمیسیونهای اقتصادی، سیاسی و... چنین خبری بهطور طبیعی باید برای اهالی فرهنگ و کسانیکه دغدغه فرهنگی دارند، سؤالاتی مهم و اساسی مطرح کند. ظاهرا این شرایط مشارکت برای کمیسیون فرهنگی چیزه تازهای نیست و دوره قبل هم کموبیش وضع به همین منوال بوده است؛ اما آنچه در این مقطع حساسیت قضیه را بالا میبرد، مسائل متعددی است که ویژگی خاصی به موضوع بخشیده است.
نخست اینکه باید به این سؤال جواب داده شود که اهالی رسانه در همه اشکالش در حوزه فرهنگی جامعه هستند یا نه؟ اگر جواب آری است، با توجه به اینکه در این دوره اکثریت نمایندگان راهیافته به مجلس را افراد ناشناخته یا کمتر شناختهشده تشکیل میدهند، کدام طبقه جامعه و چه لایهای از مردم باعث معرفی آنان و رأیآوردنشان شدهاند؟ واضح است که روی سخن با کدام دسته راهیافته به مجلس است. چگونه است که قبل از انتخابشدن نمایندگان، حساسیت به مسائل فرهنگی و کسب وجهه اجتماعی، ازجمله ملزومات معرفیشدن است؛ ولی وقتی نوبت به حضور مؤثر در عرصه تصمیمگیریهای فرهنگی فرا میرسد، شاهد چنین رویکرد سردی از جانب نمایندگان هستیم!؟ بهراستی اگر نمایندگان محترم میدانستند و ایمان داشتند که برای رسیدن به یک توسعه سیاسی و اقتصادی پایدار با زیرساختهای محکم و دائمی که نوسانات پیشبینیناپذیر تصمیمگیریها نتواند صدمات فلجکنندهای به آن وارد کند، جز از راه توسعه فرهنگی مفرّ دیگری ندارد و حاضر بودند که برای آن قدری حوصله و تحمل کنند و با فاصلهگرفتن از منافع آنی خود و حوزههای انتخابیهشان نگاهی بلندمدتتر به مسئولیت بر گردنشان بیندیشند، باز هم شاهد اینگونه مشارکت کمتعداد در کمیسیون فرهنگی مجلس بودیم!؟ آیا فقط این افراد عرصه فرهنگ و هنر هستند که باید با خوندلخوردن، بیپولی، تحمل ترس از آینده، ترس از بیماری و بیپناهی و... همچنان بر عهد خود با جامعه پایدار بمانند و ذرهذره آبرو بسازند تا در شرایط ویژه دیگران از آنان کسب آبرو کنند!؟ اگر در مجلس تعداد نمایندگان فرهنگیاش این مقدار است که وای بر مجلس و وای بر جامعهای که حساسیتهای فرهنگی نمایندگانش در این سطح است. عزیزان نمایندهای که در صف طولانی کمیسیون سیاست خارجی نوبت گرفتهاند، آیا بر این اصل امروزی و مدرن سیاست خارجی واقف هستند که چهارمین رکن مهم سیاست خارجی، دیپلماسی و تا آنجا مهم است که عدهای از متفکران آن را مهمترین میدانند و تولیدکننده مواد و متریال این بخش طبقه فرهنگی و هنرمندان این عرصه هستند و اگر محصولات این لایه اجتماعی نباشد، آنان رکنی اساسی و امتیازی مهم را در ارتباط با دیگر کشورها از دست میدهند و سبدشان خالی میماند!؟
آیا این خانمها و آقایان میدانند در دورههای قبل، نبود کمیسیونهای فرهنگی قوی و متخصص که بتوانند از حقوق این قشر دفاع و محافظت کنند، چه لطماتی به این تولیدکنندگان فرهنگ وارد کرد؟ یک نمونه آن تصویبنکردن تبصره نیم درصد بودجه عمرانی بود که میتوانست بخش عظیمی از مشکلات اقتصادی جامعه هنری را برطرف کند و بنا به گفته خود نمایندگان آن دوره نبود کمیسیون قوی و دفاع مؤثر، لایحه مربوطه را از قید کلمه «باید» بینصیب گذارد. امید است نمایندگان مربوطه به وسیله تعامل با قشر فرهنگی و استفاده از افراد صاحباندیشه و دلسوز دارای ایده در این بخش بتوانند حرکت فرهنگی را سر و شکل دهند و تداوم بخشند. در خبرها دیدم که ممکن است رئیس مجلس، ازجمله شرکتکنندگان کمیسیون فرهنگی باشد. این اقدام میتواند هم به توانایی این کمسیون بیفزاید و هم دیگر نمایندگان را تشویق به کاندیداشدن در این کمسیون کند. سخن آخر با انجمنهای فرهنگی و هنری است که خوشبختانه امروزه تعدادشان کم هم نیست. لطفا قدری بیشتر به اخبار مربوط به حوزه فرهنگ دقت کنید.