به بهانه درگذشت هادی شفائیه بنیانگزار رشته دانشگاهی عکاسی در ایران
- توضیحات
- نوشته شده توسط حسین سربخشیان (بیبیسی)
- دسته: یادداشت سایر هنرها
- منتشر شده در 1397-06-10 13:59
"او چنان از نظم و انضباط بالایی در کارش برخوردار بود که گویی از حرفه دیگرش یعنی پزشکی به عاریت گرفته بود. شفاییه در حرفه اش خاص بود و همیشه معتقد بود اول باید مبانی را درست یاد بگیرید و بعد به دنبال ساختارشکنی باشید."
این ها را جاسم غضبانپور یکی از اولین دانش آموختگان رشته عکاسی و از عکاسان حرفه ای ایران درباره هادی شفائیه می گوید. غضپانپور در زمستان ۱۳۶۲ همزمان با بازگشایی دانشگاهها بعد از انقلاب فرهنگی از اولین دانشجویان دانشگاه هنر در رشته عکاسی بود که هادی شفاییه بنیانگذار آن بود .
این نظم، وسواس، دقت و تخصص چنان در شخصیت شفاییه در هم تنیده بود که وقتی در سال ۱۳۶۷ تصمیم به ترک ایران گرفت، از میان هزاران نگاتیوی که در طول سالها عکاسی کرده بود، تنها تعدادی از نگاتیوهایش را در جعبه ای به ابعاد ۱۳ در ۱۸ سانتی متری با خود به آمریکا برد و مابقی نگاتیوهای خود را از دم تیغ قیچی گذراند.
وقتی در آستانه نودمین سالگرد تولدش در اوهایو آمریکا از او پرسیدم چرا آن گنجینه عظیم به چنین سرنوشتی دچار شد گفت: "بیش از اندازه وسواس داشتم تا عکسهای چاپ شده از نگاتیوها را خودم انجام دهم و بعد از خروج از ایران کسی را نمی شناختم تا بتواند آنچه من می پسندم را چاپ کند، لذا تصمیم گرفتم خیالم را برای همیشه راحت کرده و آنها را از بین ببرم. و برای اینکارم هم اصلا پشیمان نیستم."
سوزان دختر آقای شفاییه می گوید مادرش یکی از مخالفان از بین بردن نگاتیوهای پدرش بود اما کاری برای حفظ آنها از دستش بر نیامد.
هادی شفائیه چندین بار از محمدرضا پهلوی نیز در زمان سلطنتش عکاسی کرد. خودش می گفت عکسهای یکی از جلسات عکسبرداری از محمدرضا شاه هیچگاه منتشر نشدند.
"وقتی قرار بود برای بار دوم از شاه عکاسی کنم به علت کمبود وقت باید کار عکسبرداری را سریعتر انجام می دادم. در آن جلسه شاه با لباس نظامی حاضر بود و من بعد از گرفتن چند عکس در برابر نشان عقابی که در اتاق بود، کارم را تمام کردم، اما بعدها فرمانده نیروی هوایی متوجه شده بود که نشان روی لباس شاه توسط خیاط به اشتباه دوخته شده بود و همین باعث شد عکسهای من هیچگاه به صورت وسیع پخش نشوند."
تنها از آن مجموعه عکاسی شده توسط شفاییه یک عکس روی اسکناس بیست ریالی دوران پهلوی منتشر شد. شاید اولین دوره های مستند و ثبت شده از آموزش عکاسی در ایران مربوط به برنامه های آموزش عکاسی به زبان ساده باشد که هادی شفاییه در دهه چهل خورشیدی در تلویزیون برگزار می کرد.
او همچنین به تالیف مقالات آموزشی در مجله هنر و مردم درباره عکاسی رو آورد تا بتواند مخاطبان خود را با فن و هنر عکاسی آشنا کند.
دکتر شفاییه از سال ۱۳۴۹ به تدریس عکاسی در دانشکده هنرهای زیبا مشغول بود. او بعد از انقلاب سال ۵۷ و با بازگشایی مجدد دانشگاههای ایران بعد از انقلاب فرهنگی با دعوت وزارت علوم برنامه ریزی و تدریس دوره لیسانس رشته عکاسی را عهده دار شد. آنطور که خود اذعان داشت بالاخره در سال ۱۳۶۲ برنامه درسی رشته عکاسی به تصویب شورای فرهنگی انقلاب رسید و اولین دوره دانشجویان در رشته لیسانس در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران پذیرفته شدند. به این ترتیب حدود یک قرن و نیم بعد از ورود عکاسی به ایران این رشته به صورت آکادمیک در دانشگاهها تدریس شد.
شفائیه همچنین با عکاسی از اشیای عتیقه برجای مانده از تمدن ایرانی که توسط باستان شناسان در حفاریهای مختلف بدست آمده و برخی از آنها متعلق به مجموعه داران خصوصی بودند، نمایشگاهی شامل ۱۵۰ عکس با عنوان "رد پای اعصار در سوئیس و ایران" بر پا کرد.
کریم امامی در سال ۱۹۶۵ در کیهان اینترنشنال با اشاره به اینکه شفائیه یک دهه است که داروسازی را کنار گذاشته و خودش را وقف عکاسی کرده گفته بود: "هادی شفائیه در طی ۸ سال بیش از ۳۰۰۰ اشیا تاریخی را عکاسی کرده است که گنجینه ای برای ایران بشمار می رود."
هادی شفاییه فرزند شفیع شفاییه از خانواده ای که همگی داروساز بودند، در سال ۱۳۰۲ در شهر تبریز متولد شد. او اگرچه رشته داروسازی را به سنت خانواده در ترکیه فراگرفت اما هیچگاه داروساز نشد. هادی اولین عکس خود را در سن ده سالگی گرفت و به عکاسی علاقه مند شد و این رشته را بصورت حرفه ای دنبال کرد.
عمده عکسهای بر جای مانده از او پرتره افراد مختلف از جمله شعرا، نویسندگان و سیاسیون را شامل می شوند. پرتره ها را در استودیو هادی واقع در مکانی روبروی پارک دانشجو می گرفت؛ آتلیهای که در اوایل دهه سی شمسی توسط آقای شفاییه تاسیس شد. مشتریان آتلیه باید با وقت قبلی از ۹ تا ۱۲ و از ۴ تا ۷ عصر برای گرفتن عکس به آتلیه هادی می رفتند.
شفائیه به قدری وسواس داشت که همه کارهای فنی، هنری و حتی نظافت آتلیه اش را خود به عهده داشت و هیچ وقت شاگرد نگرفت. آتلیه او برای کیفیت کارش گران ترین آتلیه تهران لقب گرفته بود؛ وقتی ساکو عکاس دربار ۱۲ تومان می گرفت، مشتریان برای شفائیه ۹۰ تومان می پرداختند.
آنطور که نیما پسر آقای شفائیه می گوید اوکه از نارسایی مزمن قلبی رنج میبرد، هفتم شهریور ماه در بیست و دومین سالگرد مرگ همسرش حمیده نطقی در سن ۹۵ سالگی فوت کرد. قرار است جسد او در کنار همسرش در شهر کلمبوس ایالت اوهایو به خاک سپرده شود.