سه نگاه به آرت بازل هنک کنگ از هنرمندانی چون لویی بورژوا، جولیو لی پارک و دیوید آلتمج
- توضیحات
- نوشته شده توسط جانل زارا
- دسته: یادداشت سایر هنرها
- منتشر شده در 1398-01-13 04:10
در فضای محدود و متراکم از جمعیت جزیره هنک کنگ دیگر جایی برای ساخت و ساز نمانده است. در دیگر شهرها گالریها کنار هم ردیف شدهاند، اما اینجا با کلان شهری از ساختمانهای بلند و عمودی طرف هستیم که گالریها در برجها قرار دارند و خریداران باید از پلهکانهای عمودی یا آسانسورها فوق سریع خودشان را به گالریها برسانند.
در مرکز، منطقه تجاری شهر در شمال جزیره، تعداد گالریهایی که سهم ویژهای از تراز اقتصادی دارند سال به سال رو به افزایش است. گاگوزین در ساختمان پِدِر که در 2011 تاسیس شد و پِیس در نزدیکی ساختمان سرگرمی که در 2014 افتتاح شد عهده دار این رویداد هستند و به آنها گالریهای تازه تکمیل شده اچ کویینز، هاسر و ویرث، ورنر و ساختمان شماره 2 پِیس را نیز اضافه کنید. سال جدید در این آرت بازل لوی گُروی نیز به آنها در ساختمان سنت جرج ملحق شد تا در فضای خوبی در آسیای شرقی میزبان این رویداد مهم باشند.
کنار هم قرار گرفتن این گالریها سبب میشود در یک بعدازظهر به راحتی بتوانید از بخشی از آرت بازل هنک کنگ به راحتی دیدن کنید. در زیر با سه هنرمندی آشنا میشویم که برای اولین بار در چنین رویدادی معرفی شدهاند.
1- دیوید آلتمج: "مرد ارتعاشی" The Vibrating Man در گالری مکعب سفید
احتمالا این مردی دارای عنوان بوده که تکثیر شده در چیدمان به صورت مجسمهای که بخشی از آن ترکیده در طبقه دوم گالری قرار گرفته است. ویژگیهای آن تحت تاثیر کوبیسم به طور فزایندهای در بالاتنه تکثیر شده است. چشمهای تکثیر شده، کریستالهای انبوه بر روی پوست، سیگارهای چندتایی، دود مبهمی که بیرون داده میشود و به آنها تجزیه بدن و دست و پایی که در دیوار گالری قرار گرفته است را اضافه کنید همه به نوعی وضعیت دهشتناک جهان معاصر است.
2- جولیو لی پارک: "نور – آینه" در گالری پروتین
تلفنهای همراه، نقاشیها و تصاویر پروژکت شده روی سقف آرایهی چشمگیری از رسانههای مختلف را به وجود میآورد و هنرمند ستایش شده برای کشفی از رنگ، حرکت و نور ما را غرق در فضای چندرسانهای میکند. طبق بازخورد در اینستاگرام میتوان گفت این یکی از محبوبترین نمایشگاههای برگزار شده در این رویداد است که آن اعوجاج را به دل راه راههای منحنی شکل آیینهای برده است.
3- لویی بورژوا: "صدای من، مرا احیا میکند" در گالری هاسر و ویرث
احساسات ناخوشایندی را که بورژوا به هنرمندی بیان کرده را میتوان در این عبارت خلاصه کرد: تنش مفرط. روی کاغذ بر هر طرفش به وسیله اثر انگشت خونین ردی ایجاد شده است. در چنین مراکزی که اغلب به دنبال مدیوم هایی چون نقاشی، طراحی و حتی کمتر مجسمه هستند اما چنین هولوگرامی از تصاویر و نوستالژیهای خانوادگی زیر نور شدید قرمز توجه را بسیار جلب میکند. بسیار واقع گرایانه همچون بازویی که مشت شده و چنگ زده رگهایش برجسته باشد بر روی گوی شیشهای حک شده اند.