نقد فیلم شیر Lion به کارگردانی گرت دیویس؛ ستاره سرگردان هند
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای سایر کشورها
- منتشر شده در 1395-12-07 00:40
فیلم تصویر غیرقابل تحملی از کودکی شکننده و تنها در فضای خالی وسیع به ما نشان میدهد. مخاطب از قابی با خطرات ناشی از ساخت انبوه فیگور از دست رفته توسط خودمان در مرکز تصویر روبهرو میشود. از لحظهای که کارگردان گرت دیویس دوربیناش را به بالای یک ایستگاه راه آهن متروک میبرد و سارو (با بازی به یاد ماندنی سانی پاوار) پنج ساله را به تصویر میکشد ما در گیر حس و حال قصه میشویم.
دیویس اولین تجربه کارگردانی خود را در مجموعه تلویزیونی «بالای دریاچه» Top of the Lake اعتماد به نفس خود را نشان داد. این اقتباس از داستان حقیقی سارو بریرلی -داستان بچه کوچکی را روایت میکند که پس از گمشدن توسط خانوادهای استرالیایی پذیرفته میشود. او پس از 25 سال ردی از خانوادهاش را با استفاده از گوگل ارث دنبال میکند- مشکلاتی در مورد ضربآهنگ و موسیقی دارد؛ ولی این چیز مهمی نیست زیرا که پایان بندی غم انگیز آن همه را می پوشاند و پاک میکند.
سارو وقتی به همراه برادرش برای کار به یک ایستگاه شبانه میرود، بر نیمکتی خوابش میبرد. وقتی بیدار میشود، تنهاست. جستوجوی برادرش پس از ساعتها او را به یک قطار خالی میرساند و او مجدد به خواب کوتاهی میرود وقتی که بیدار میشود، او خود را در یک قطاری مشاهده میکند که با سرعت در حال حرکت است و 1600 کیلومتر از خانه به سمت کلکته دور شده است. زبان هندی به بنگالی تغییر کرده است، با این اوصاف او به سرعت قوانین بقا را از تماشای دیگر کودکان خیابانی میآموزد. یکی از آنها به آرامی در حال عبور یک تکه مقوا برای خواب به او میدهد. اگرچه بچه ها از یکدیگر توسط پلیس جدا میشوند، سارو برگشت به جمع کارتن خوابهایی که کارتنهای خود را باید به صورت منظم زیر بغل خود حمل کنند و تک و تنها جایی را بیابند. این جزییات شرح داده شده تند و تلخ هستند.
دو پتل پس از چند سال در یک اثر درخور دیگر نشان میدهد کاریزمای رسیدن به یک ستاره را دارد و بزرگسالی سارو را به خوبی بازی میکند. در ایفای نقشاش آن عشق جداافتادگی از خانواده و جراحتی که از زندگی یک کودک تاسمانیایی در فضای خارج از خانه باقی مانده، دیده میشود. نیکول کیدمن نیز یکی از بهترین نقش آفرینیهای خود در حرفهاش را در نقش سو مادر سو و برادر خواندهاش مانتوش ایفا کرده است.
جستوجوی سارو، آغازی از شیرینی تصویر هندی و فلاش بکی پروستی (منظور رجعت به گذشتهای است که مارسل پروست در رمان در جست و جوی زمان از دست رفته استفاده کرده بود) است. وقتی هر دو شخصیت اصلی کنار گذاشته میشوند فیلم در پایان بخش دوم وارد یک برزخ میشود. این برزخ با موتیف پیانو به صورت فزایندهای آغاز و به یک فضای محبوس و ساکت تبدیل میشود. پیشرفت کند فیلم خیلی زود کنار گذاشته میشود و فیلم در برجستگی عاطفی نقطه اوج برداشت ما از فیلم است.