معرفی 10 اثر مشهور غربی از آثار موزهی هنرهای معاصر تهران (بخش پایانی)
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1395-10-04 15:00
6. سی یِنا، نارنجی و سیاه روی قهوهای تیره (۱۹۶۲م.)
– مارک روتکو (۱۹۰۳- ۱۹۷۰م.)
– رنگ روغنی روی بوم
– ۱۹۶۲م.
– ۵/۱۷۶. ۵/۱۹۳ سانتیمتر
در اکسپرسیونیسم انتزاعی، نقّاشانی داریم که سبک آنان را از «نقّاشان کُنشی» مثل جسکون پولاک که در همین رده قرار میگیرند، جدا میکند. در این سبک، سطوح رنگی وسیع، بدون ساختار صوری خاص، در کنار هم قرار میگیرند و بدینسان، معنای بیکرانگی وصفناپذیری را بیان میکنند. یکی از نمایندگان برجسته و آمریکایی این گرایش، که بعداً «نقّاشی گسترهی رنگی» نامیده شد، مارک روتکو است. روتکو که از یک خانوادهی یهودیالاصل روسیزاده شده بود، از دوران کودکی، به همراه خانواده به نیویورک مهاجرت کرد.
جنبهی متفکرانهی اکسپرسیونیسم انتزاعی، آنگونه که در کار راتکو نمود مییابد، در انتزاع پسانقّاشانه به اوج خود میرسد. این هنرمندان با رنگگذاری در سطوح تخت یا آغشتن بوم با رنگمادهی رقیق به نحوی که رد و نشانهای آن محو شود، از هر گونه اثر دست و قلم نقّاش دوری میجویند. آنان بیشتر به ارزش ذاتی رنگ علاقه دارند و پیام فرمال [صوری] نقاشیهایشان را به استفادهی حداقلِ عناصر بنیادی تقلیل میدهند. کارهای روتکو، کارهایی رازآمیز (میستیک) است. قیمت این اثر راتکو، چیزی مابین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار ارزشگذاری شده است.
7. آرمیدن دو نفر بر تخت، در حضور دیگران (۱۹۶۸م.)
– فرانسیس بیکن (۱۹۰۹- ۱۹۹۲م.)
– رنگ روغن روی بوم
– ۱۹۶۸م.
– ۱۹۸. ۵/۱۴۷ سانتیمتر
در نقاشیهای بیکن، پیکر آدمی تکّهتکّه نیست، بلکه پیکرها رو به زوال، نامعلوم و از شکل افتادهاند. از درون این پیکرها که با قلمضربههای سیّال و موزون نقاشی شدهاند یک جزء منفرد و هولناک (مانند دهانی گشوده به فریاد) بیرون میزند و با سماجتی بیشفقت دلهرهی یک «خود» در حال فروپاشی را به معرض دید میگذارد. بیکن لذّت از رنج را به شکلی بیمارگونه و مازوخیستی به تصویر میکشد.
تابلوی سه لتهای «آرمیدن دو نفر بر تخت، در حضور دیگران» اثری است که در ردهی آثار اکسپرسیونیستیِ بیکن، این نقّاش ایرلندی قرار میگیرد. این تابلو، دو مرد را به تصویر میکشد که روی تختی آرمیدهاند و دو مرد دیگر در دو طرف تخت نشسته و نظّارهگر. آن نمودِ همجنسگرایانهی مشهود در این اثر هنری، نمایش آن را در سالهای پس از انقلاب بسیار دشوار کرده است.
در لتهای کناری، دو نفر ناظر نقّاشی شدهاند که فرم بدنشان بازتاب یکدیگر است. ناظر سمت چپ برهنه و ناظر سمت راست با پوشش کامل است. در لت میانی دو مرد برهنه و با صبغهی همجنسگرایانه بر تختی آرمیدهاند. فرم بدن آنها تقریباً شبیه یکدیگر است. در لت سمت چپ پرندهای از درون جعبهای در حال پرواز به سوی تخت است. ناظر ممکن است نشاندهندهی جرج دایر، معشوق بیکن باشد که در سال ۱۹۷۱م. در اثر مصرف دارو و مشروبات الکلی در دستشویی هتلی در پاریس درگذشت. لت میانی، چهرهی دو مرد را با ویژگیهای ظاهری همگون بر تخت نشان میدهد. تخت قابل تشخیص است.
در سال ۲۰۰۵م. علیرضا سمیعآذر مدیر آن زمان موزه، این نقّاشی سه لتی را به نمایش گذاشت. محافظ موزه متوجّه شد که در این نقّاشی مردان برهنهی آرمیده به تصویر درآمدهاند. این محافظ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گزارش داد و آنها دستور دادند تا نقّاشی پایین کشیده شود. سمیعآذر درخواست حکم کتبی کرد تا به این ترتیب کمی زمان بخرد تا سفیر انگلستان و دیگر مقاماتی که آن شب برای افتتاحیه دعوت بودند بتوانند اثر بیکن را ببینند.
سمیعآذر خود در اینباره میگوید: «به آنها گفتم، نگاه کنید اینها فیگور مرد هستند و زن نیستند. نقّاشی انتزاعی است و ناپسند نیست. این فیگورها ممکن است با هم برادر باشند. آنها گفتند میدانیم که همجنسگرا هستند و در تخت دراز کشیدهاند. این میتواند برای ما دردسر درست کند» دستور کتبی وزارت ارشاد پس از ورود مهمانها رسید و آنها توانستند تابلوی سه لتی را کامل مشاهده کنند ولی در هنگام خروج یک لت از تابلو برداشته شده و میخ آن به دیوار باقی مانده بود. اخیراً بنیاد موناکو ۱۰۳ میلیون یورو (۱۱۰. ۷ میلیون دلار) برای خرید تابلوی سه لتی بیکن پیشنهاد داده است.
8. کازار- فوژ (۱۹۶۶- ۱۹۷۳م.)
– ویکتور وازارلی (۱۹۰۶- ۱۹۹۷م.)
– رنگ روغن روی بوم
– ۱۹۶۶- ۱۹۷۳م.
– ۱۵۰. ۱۵۰ سانتیمتر
ویکتور وازارلی نقّاش مجارستانی با تکیه بر اصالت عقل در ساختار فرمها و رنگها و با استفادهی هرچه بهتر از قوّهی تخیّل، به نوعی بیان هنری متعادل دست یافت. او در سال ۱۹۰۸م. در مجارستان متولّد شد. بسیاری از صاحبنظران، اعتراف کردهاند که شیوه کار او بسیار منضبط، طاقتفرسا و دارای محاسباتی بهشدت دقیق و ریاضیگونه است. وازارلی معتقد بود: «کنتراست شدید سیاه و سفید، حرکت رنگهای مکمّل، جذابیت خطوط موزون، ترکیب تغییرات ساختاری و جنبشنماییهای بصری عوامل حجمی، اینها تماماً پدیدههای فیزیکی را تشکیل میدهند که هدف آنها، ایجاد شگفتی نیست، بلکه میخواهند شخص را تحریک نموده و نوعی لذّت را منتقل نمایند.»
آثار وازارلی، مخاطب خود را وادار به تفسیر هر چه صحیحتر و بهتر امّا در عین حال شخصی میکنند. آثار این هنرمند، گرچه به خاطر جنبههای دکوراتیو آنها ظاهراً بسیار دستیافتنی و قابل فهم است، اما همواره، نوعی ایهام و ابهام در لابهلای عناصر بصری آنها به چشم میخورد. وازارلی به نحوی مرز میان نقّاشی و مجسمهسازی را از میان برداشت.
در بیانیههای وازارلی و از آن بالاتر خودِ آثارش، حرکت- الحاق عامل زمان- به عنوان یکی از مهمترین نوآوریهای هنر معاصر ستوده شده است. آثار وازارلی، حرکتی دیداری دارند. حرکتی ناشی از حرکت خود بینندگان، یا با استفاده از اصول خاصی در ترکیببندی که توهّم حرکت را ایجاد میکرد. پیشگامان این گرایش هنری، که مجله تایم در سال ۱۹۶۴م. به این گرایش هنری، اصطلاح «اُپ آرت» را به کار برد، در میانشان نام ویکتور وازارلی نیز به چشم میخورد.
9. مرد در حال قدم زدن
– آلبر تو جاکومتّی (۱۹۰۱- ۱۹۶۶م.)
– برنز
– ؟
– ۵/۱۸۲ سانتیمتر
جنبش سوررئالیست، آخرین نفسهایش را مدیون دو نفر است: یکی مارسل دوشان و دیگری آلبر تو جاکومتّی که در سال ۱۹۳۰م. به این جنبش پیوست. در میان هنرمندانی که در آثارشان، بحران وجودی مردم اروپا با نوعی بیواسطگی استثنایی بیان میشود، جاکومتّی از جایگاهی خاص برخوردار است. آثار اولیهی این هنرمند سوئیسی که در سال ۱۹۲۲م. وارد پاریس میشود، تأثیر پریمیتیویسم [بدویگرایی] را منعکس میکنند و به هنر کهن عصر نوسنگی و مجسمههای آفریقایی گرایش دارند. جاکومتّی پس از پیوستن به سوررئالیستها (۱۹۳۰م.)، با یک سلسله مجسمه که در آنها تجربهی سحرآمیز اشیا، نخستین بار در شکلی سهبُعدی و خودْسامان پدیدار میشود توجه جهانیان را به خود جلب میکند. در اواخر دههی ۱۹۳۰م. سیر تحول هنری او دستخوش تغییری اساسی میشود که به جدایی وی از جنبش سورئالیسم میانجامد. اگرچه آثار اولیهی جاکومتّی نشاندهندهی ایدهها و ابداعات متنوع و لذت تجربهپردازی است. او اینک با وسواسی کمنظیر به مضمون پیکر انسان میپردازد.
این تحول پس از جنگ جهانی دوم به اوج خود میرسد. پیکرهای بلند و باریک و بیانگر که فرم نحیف آنها هر چه بیشتر از مادیت دور و به معنویت نزدیک میشود بر حسب جنسیتشان بر دو گونهاند: زنان ساکن و مردان راه رونده. این پیکرهای نشانهایِ ساده شده را گویی فضای بیکران احاطه کرده است. آنها به احساس تهدید و خلاء زمانه بیانی پرمعنا میدهند. جاکومتّی بر خلاف پیکاسو و بسیاری از هنرمندان دیگر، متهم نمیکند. جاکومتی شک را نه چونان حالتی موقتی و رفع شده، بلکه حالتی ثابت و حتی به مثابهی معنا و لازمهی کارش میپذیرد. سطحِ پیکرههای جاکومتّی زمخت و مرزشان مبهم است؛ اما جای ایستادن یا سمت و سوی گام برداشتنِ آنها کاملاً مشخص و تعریف شده است. آنها از سویی بیانگر تجربهی عدم قطعیتاند و از دیگر سو، نماد و مظهر قطعیت. ترکهای، شق و رَق، نمایان، فروتن و در عین حال چالشبرانگیز، با حالتی قاطع و عاری از هرگونه ابهام.
در فوریهی ۲۰۱۰م. نمونهی مشابهی از این مجسمهی جاکومتّی در حراجی در لندن به قیمت ۳/۱۰۴ میلیون دلار (۶۵ میلیون پوند) به فروش رفت که بیشترین مبلغ پرداختی برای یک اثر هنری تا آن زمان بود. کمیاب بودن کارهای جاکومتّی از دلایل بالا رفتن قیمت این مجسمه دانسته میشود.
10. گابریل با پیراهن باز (۱۹۰۷م.)
– پییر آگوست رنوآر (۱۸۴۱- ۱۹۱۹م.)
– رنگ روغن روی بوم
– ۱۹۰۷م.
– ۵۳. ۶۵ سانتیمتر
رنوآر از جایی به بعد در حیات هنریاش به امپرسیونیستها روی آورد، و البته دوباره پس از مدتی به آنها پشت کرد. تابلوی «گابریل با پیراهن باز» در ردهی آثار امپرسیونیستی رنوآر قرار میگیرد. او پس از پیوستن به امپرسیونیستها در سالهای اوایل دههی ۱۸۸۰م. در کارهایش از رنگهای روشن و شاد و تند استفاده کرد، و بیشتر به نقّاشی از اندامهای خوشتراش زنان و کودکان شاد و مناظر سرسبز و دلانگیز روی آورده بود. پس از ازدواجاش تصاویر بسیاری از زندگی خانوادگیاش، همسر و بچههایش و پرستارشان در حال انجام کارهای عادی روزمره کشید.
تابلوی «گابریل با پیراهن باز»، در همین رده از کارهای رنوآر قرار میگیرد. رنوآر، آفرینشِ این اثر را در سالهای متأخّر عمرش به پایان برد. این اثر به علّتِ عریان بودن سینههای زنی که گفته میشود در خانهی رنوآر پیشخدمت بوده، بعد از انقلاب دیگر هیچگاه به نمایش عمومی در نیامده است. این در حالی است که یکبار یکی از مقامات شورای عالی انقلاب فرهنگی با سرسختی از معاوضهی نقّاشی رنوآر مخالفت کرده بود. او گفته بود: «این نقّاشی رنوآر بسیار نفیس است. آن را از دست ندهید.»