معنای زندگی: نگاهی به نمایش خانهی کاغذی
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر سیدمحمد صدرالغروی
- دسته: یادداشت تئاتر
- منتشر شده در 1389-04-20 13:17
خانهی کاغذی نمایشی درباره ی زن و شوهری است که پس از سی سال زندگی مشترک، در شب سالگرد ازدواج خود به این نتیجه میرسند که همدیگر را تحمل کردهاند. آنها دلیل بودن کنار هم را، دو فرزند خود میدانند اما متوجه آن میشوند که در زندگی فرزندان با همسرانشان نیز جدایی افتاده است.
نویسندهی نمایشنامه، حمیدرضا نعیمی، معنای زندگی را در قالبی اجتماعی بیان کرده است. قالب اجتماعیای که نه تنها شخصیتهای نمایش را بلکه هر انسان دیگری را نیز میتواند در بر گیرد. هر کس در هر قشر و مکان، که این مسأله از دید جهان شمول نویسنده نمایشنامه خانهی کاغذی نشأت می گیرد.
شخصیتهای نمایش خانهی کاغذی با طرح جملاتی چون: «وقتی همه مصرف کنن، خوشبخت میشن» یا «آدما قادرن در سه شماره بچه دار شن و مصرف کنن»، تلفیقی از نا همگونیها و عنصرهای متضاد زندگی را در مصرفزدگی جامعهی انسانی انعکاس میدهند. فرآیندی که محروم سازی انسانها از زندگی را به دنبال دارد. اغراق موجود در توصیف چنین زندگیای در خانهی کاغذی، بیان نمادین شرایط بسیار سخت زندگی آدمهای داستان است که نویسنده از طریق آن به هجوآمیز بودن زندگی روزمره انسان امروز تأکید میکند و طنز موجود در آن، نقشی موثر در شکلگیری اتفاقها دارد و در رساندن مفاهیم مستقر در متن یاری میرساند.
در نمایش خانهی کاغذی، کارگردان، مهدی برومند، دربارهی جهان واقعاً موجود، به صورت حقیقی و بیپرده سخن میگوید و زمانی که آن را به جهان آرمانی خود پیوند میزند، تصویری رمانتیک از آن ارائه میکند: «قصههای مادر بزرگ چه خوب تموم میشه». اما آن هنگام که چنین جهانی، به هر دلیلی، در پشت سر باقی میماند و از میان میرود، حس اندوه سر بر میآورد و نوستالژی رقم میخورد: «حتی خوشبختی هم نمیتونه معنی زندگی باشه»، و این اشارتی است که نظر نویسندهی نمایشنامه در آن مستتر گشته است. بنا بر توضیح فوق، نمایش خانهی کاغذی برداشتی رمانتیک از شرایط اجتماعی است.
برومند با استفاده هوشمندانه از عناصری سمبلیک در اجرا چون خاموش و روشن شدن نور، نمایش را با تمام محدودیتهای اجتماعی موجود، به خوبی پیش میبرد. رویکردی که در طراحی صحنه، لباس، چهرهپردازی و حتی پوستر و بروشور نمایش خانهی کاغذی به خوبی استفاده شده است. نماد چنین شیوهای را میتوان در صحنهای که پدر «سعید زندی» مشغول پک زدن به سیگار است یافت که عمق تفکر را به بیننده انتقال میدهد و تآثیر اندوه اندیشناکاش را روی تماشاگر میگذارد.
خانهی کاغذی نمایشی مفهومگراست و اندیشهی نویسنده و کارگردان پیرامون معنای زندگی، به طرق مختلف در آن بیان شده است اما کلید رمز موفقیت این نمایش در دیالوگها، مونولوگها و بسط دادن آن به جایگاه فیزیکی شخصیتها است. مسألهای که با بازی خوب سعید زندی «پدر»، طیبه قاسمپور «مادر»، جواد قاسمی «پسر» و نسیم نوری «دختر» همراه شده است و نقش آفرینی ایشان نمایشی قابل باور همگام با حضور اندیشه و احساس را خلق کرده است.
غافل گیرترین نقش آفرینی از آن سعید زندی «پدر» است. او به شکل جالبی در نمایش حل شده و بازی تحسین برانگیزی را به اجرا میگذارد و از صدا و چهرهاش برای آن چیزی که نقش از او میخواهد، به خوبی استفاده میکند. بازی درخشان او با نگاه، سکوت، ایستادن و راه رفتن اش بیننده را به وجد می آورد و یکی از بهترین نقش آفرینی های چند سال اخیر را در تئاتر ایران به یادگار می گذارد.