بررسی بازنمایی تصویر مخدوش زنانه در سریال دل
- توضیحات
- نوشته شده توسط نرگس جهانبخش
- دسته: یادداشت
- منتشر شده در 1399-02-05 11:58
با وجود اینکه سالهای سال است حداقل از سوی زنان پژوهشگر مطالعات مختلفی در حوزه جنسیت و مولفههای گوناگون انجام میشود، همچنان باز هم تصویر مخدوش و ناکارآمدی اغلب در سریالها و فیلمهای سینمایی از زنان جامعه مشاهده میکنیم. سازندگان اغلب این فیلمها با این گرایش که نگاه جنسیتی و مردسالار در جامعه حاکم است و قابل کتمان نیست از این مسئله و تصویر وحشتناکی که از زن ارائه میدهند فرار رو به جلو خواهند کرد؛ اما متاسفانه خود تصویرگر ظواهر و عواطف آشفته، مستلزم تکیه به جنس مرد و ناپایداری شخصیت زن هستند. نمونه بارز آن سریال «دل» ساخته منوچهر هادی است که در زیر میخواهیم تصویری که از زنان در این سریال بازنمایی شده را مورد بررسی قرار دهیم.
برای ابتدای این بررسی زنان را به دو دسته تقسیم خواهیم کرد. زنان مادر-همسر که تصویری از زنان نسل پیشین به شمار میروند که نمونههای آن توران (نسرین مقانلو) و ناهید (افسانه بایگان) هستند و دختران نسل بعدی که تقریبا میتوان هر 4 نفر را در سن عقل و دهه چهارم زندگی دانست: رستا (ساره بیات)، آوا (یکتا ناصر)، رابی (مهراوه شریفی نیا) و مرسده (لیلا زارع).
نمونههای مادر-همسر با وجود داشتن تفاوتهای بسیار با یکدیگر ولی هر دو از بحران جنسیتی رنج میبرند. توران به ظاهر فرد تصمیم گیرنده در تمام امورات خانه و شرکت است. همه چیز باید طبق میل او پیش برود، اما آیا چنین شخصیتی در یک وضعیت پایدار قرار دارد؟ کنشها و نقشهای ارتباطی او با غیرهمجنس یا همجنس خود چگونه است؟ توران از یک سو هر گونه عنادی نسبت به رستا عروس خود میورزد و او را به دلیل نقش طبقه اجتماعی و اقتصادی مناسب خانواده خود نمیداند و از سوی دیگر خواهرزاده خودش رابی را میخواهد به عقد پسرش درآورد. تا به اینجا تنها زنِ به ظاهر قدرتمند در مقابل نقش مردان، نقش بسیار کلیشهی مادر پولداری را بازی میکند که آبش با عروسش در یک جوی نمیرود. آن هم عروسی که تحصیلکرده، هنرمند و حتی دارای خانوادهای از قشر مرفه است. عروسی که روی پای خودش نیز ایستاده و در شرکت آنها طراحی میکند، اما مادر او را کارمند خود میداند. در عمل نگاه جنسیتی خالقان اثر به زن سبب میشود همین زن به ظاهر قدرتمند نگاه جنسیتی سنتی داشته باشد و بدتر از آن همانطور که تکرار شد به ظاهر قدرتمند چرا که همسرش اتابک (بیژن امکانیان) در پی انتقام است و نیمی از راه را هم رفته است.
نوع دیگر مادر-همسر ناهید است. ناهید زن بیوهای با یک دختر خردسال بوده که در چتر حمایتی مردی به نام خسرو (سعید راد) با دخترش رستا قرار گرفته است. پس از گذشت سالها هنوز هم ناهید از خسرو به دلیل بزرگ کردن دخترش آوا سپاسگزار است و مرد حتی این ابراز سپاسگزاری را نیز بیپاسخ و به طور واضح بین دختر خودش رستا و آوا فرق بسیار میگذارد؛ باز هم ناهید به خودش اجازه نمیدهد سوالی بپرسد. با وجود لبریز شدن کاسه صبر ناهید از رستا سیلی به صورت آوا میزند. پس ناهید نمونهای از زنهای سنتی خانهداری است که نگاه جنسیتی به خود را پذیرفته و از سوی دیگر خود را نیازمند جنسیت متضاد میداند.
مردانگی و زنانگی که در طی جریان جامعهپذیری شکل میگیرد، به تمایزات و تفاوتهای گوناگون بین زنان و مردان منجر خواهد شد. این تفاوتهای جنسیتی پیامدهایی را به دنبال دارد که میتوان در جامعه و مولفههای مختلف آن را بررسی کرد. در سریال دل اما تفاوتی میان نقشهای جنسیتی و نقشپذیری جنسیتی میان زنان وجود ندارد. زنان همگی از ضعفهای مختلف رنج میبرند و هیچ ثبات و پایداری از آنها مشاهده نمیشود. نقشپذیری آنها در اجتماع نیز معنا ندارد. حتی اگر زنی چون آوا در نقشپذیری شغلیاش موفق است در ابعاد دیگر شخصیتی بسیار ضعیف است و هوشمندی شغلی را به باج خواهی برای وابستگی خواهرش به آرش (حامد بهداد) تقلیل میدهد. با توجه به اینکه متوجه شدیم تصویر زن خانهدار و زن صاحب قدرت برای فیلمساز تفاوتی ندارد همین نگاه در 4 شخصیت اصلی زن دیگر نیز همین است.
پیش از ربودن و تجاوز، رستا بازی گنگی دارد. نه صحبتهایش محکم و توام با اراده است نه هنر او در طراحی را مخاطب میبیند. تصویر پیشین از رستا؛ گنگ، بیحال، بیتفاوت و همراه با صدایی نارساست. او در مقابل هر چیزی اراده از خود نشان نمیدهد. در مقابلِ مهران (مهدی کوشکی) عاشق پیشین خودش احساس ضعف میکند. در مقابل خانهای که از پیش برایش آرش فراهم کرده احساس بیتفاوتی دارد. خوشحالی در چهره او دیده نمیشود و اگر بگذاریم به حساب اینکه نظرش در آن خانه و وسایل گرفته نشده، سخت در اشتباهیم زیرا شبی برادر نوجوانش به او میگوید خانه را ترک کن –بدون هیچ ایستادگی در مقابل یک مرد آن هم بسیار کوچک کوتاه میآید- با تاکسی مقابل آن خانه قرار میگیرد و خاطرات را برای خودش زنده میکند. اینکه یک زن پس از تجاوز نقش ناپایداری در چنین جامعهای داشته باشد کاملا مشخص است؛ اما فیلمساز به هیچ وجه قصد تغییر این نگاه جنسیتی را ندارد و به آن مداوم دامن میزند. حتی زمانی که رستا تصمیم به خودکشی دارد با یک جمله از سوی یک مرد دیگر منصرف میشود. با وجود داشتن تحصیلات و امروزی بودن هیچ معیار هویتی نویسنده و فیلمساز بین زنان قائل نیستند و نگاه تحقیرآمیزی به آنها دارند.
آوا خواهر رستا نقش یاری رسان رستا را دارد و این همه اصرار او برای ازدواج رستا و آرش مشخص نیست. ابتدا روند داستان و فضاسازی به گونهای است که او خود عاشق آرش است، اما در نهایت اصرار بیش از حدش برای خورد شدن مقابل خواهر، پدر و آرش برای ازدواج این دو نفر عجیب غریب است. حتی رستا نیز رفتار درستی با خواهرش آوا ندارد. او خواهر خواندهاش را به هیچ وجه محرم خود نمیداند. آوا نیز نقش ضعیف تر را همچون مادرش در مقابل خسرو و رستا پذیرفته است.
شاید مرسده تنها شخصیتی باشد که در فصل اول سریال حتی با وجود ورودش به زندگی یک مرد متاهل شخصیت پایداری دارد. او شوهر سارقش (بهرام افشاری) که دست روی او بلند میکرده را به ماموران انتظامی لو داده و سعی بر فرار از زندگی بدش با یک مرد داشته، طلاق غیابی گرفته و به دنبال زندگی جدیدی بوده است. زن به دنبال معیارهای هویتی است، اما رفته رفته نگاه تحقیرآمیز فیلمساز باز میگردد. مرسده هم به یک مرد ولو مردی که دزدکی به او سر بزند نیاز دارد. پول معیاری است که مرسده به مرد متاهل مسنتر پاسخ مثبت دهد. با بازگشت شوهرش باز هم مرسده به همان زندگی سابق تن میدهد و شاید باید منتظر راه نجاتی از سوی اتابک باشیم. خود زن حاضر است برای رو در رو نشدن اتابک و شوهر سابقش خودکشی کند.
اما شاید تحقیرآمیزترین نگاه به شخصیت زن در شخصیت رابی وجود داشته باشد. رابی از کودکی عاشق آرش است و آرش او را تنها یک خواهر و همراه میدیده است. رابی برای رسیدن به آرش به قول خودش همه کار میکند. زندگی جدید و خوبش را بهم میزند. برای ماندن در خانه دوران کودکی از آرش نظر میخواهد! سکانس بسیار تحقیرآمیز به پای رستا و آرش افتادن برای عشق و بدتر از همه سکانس نکبت بار خورد کردن یک زن جایی که آرش از مادرش میخواهد رابی را تا شب بیرون بیاندازد از نمونههای دیگر در مقابل شخصیت رابی است. رابی میخواهد با چمدانش به ویلای لواسان خانواده برود که آرش با حرکت دست بسیار تحقیرآمیزش -انگار که به حیوان دست آموزش میگوید- به داخل برگردد و اجازه میدهد آنجا بماند.
بیشک نگاه مردسالارانه در جامعه ما با وجود پیشرفتهای مختلف همچنان وجود دارد، اما آیا یک فیلم میتواند به جای بازنمایی درست از نگاه به زن، قدرت و پایداری یک زن تصویر زن را به این حجم له کند. سریال دل سریال مردان ساکت، آرام و زنان لگد مال شده است. مردانی چون آرش که مظهر خوبی هستند یا مردانی چون خسرو که یکهبزن آرام گرفتهای است که به هیچ وجه به تحقیر دخترش در مقابل تجاوز فکر نمیکند. آیا تصویر زنان تحصیل کرده، مادر، خانه دار، هنرمند و ... با یکدیگر متفاوت نیست؟ همه نه تنها مورد ظلم واقع شدهاند، بلکه ظلم پذیر نیز هستند! اگر چنین سریالی در یک کشور دیگر که نهادهای حمایت زنانش به درستی کار میکردند ساخته میشد با انتقادهای فراوانی روبهرو میشد.