گزارش اختصاصی و شماره 1 «آکادمی هنر» از «دومین همایش ملی نقد ادبی ایران: نشانهشناسی ادبیات»
- توضیحات
- دسته: سمینار
- منتشر شده در 1390-12-18 01:45
سمیه کریمینژاد*
مراسم افتتاحیه دومین همایش ملی نقد ادبی ایران با نام «نشانهشناسی ادبیات» پنجشنبه 11 اسفندماه 1390 در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
پس از تلاوت چند از آیات قرآن کریم و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، پروفسور محمود فتوحی سخن خود را با بیان موضوع همایش آغاز کردند و به معرفی مقالات پرداختند، در واقع ایشان مقالات را به دو دسته نظری و کاربردی تقسیم کردند و به ضرورتها اشاره داشتند:
1- پرداختن بیشتر به مطالعات تئوریک در این حوزهها 2- چشماندازهای افقی که به کار نگارش تاریخ ِفرهنگ، نگارش تاریخِ ادبیات، نگارش ِتاریخ زیبایی شناختی و هر مقولهای که بخواهیم مطالعه کنیم بیاید و بدون داشتن این چشماندازهای افقی و تاریخی نقد ها ناکام میمانند.
دکتر فتوحی استاد دانشگاه فردوسی مشهد در انتهای سخنانشان از زحمات دکتر شعیری دبیر علمی همایش تقدیر و تشکر کردند.
پس از سخنان دکتر فتوحی پیام دکتر حمیدرضا شاه آبادی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دومین همایش ملی نقد ادبی ایران توسط نماینده ایشان قرائت شد. در ادامه دکتر حمیدرضا شعیری دبیر علمی همایش در باب نشانهشناسی چکیده اندیشهاشان در چکیده مقالات را بیان کردند. ایشان به این نکته اشاره داشتند که نشانهشناسان در یک دهه اخیر قدمهای خوبی را برداشتند و امروز در جایگاهی که ایستادهایم در این حوزه جای حرف دارد و همچنین ابراز امیدواری کردند که همت دوستان متعهد این راه که کار خود را آغاز کرده است تداوم پیدا کند .و در ادامه سه سنت مهم در علم نشانهشناسی را یادآور شدند.
قرائت پیام رئیس انجمن جهانی نشانهشناسی پروفسور اییرو تاراستی استاد دانشگاه هلسینکی فنلاند توسط دکتر فرزان سجودی دانشیار دانشگاه هنر تهران پس از پخش تصویر او ترجمه شد. قرائت پیام پروفسور ژاک فونتنی رئیس مرکز تحقیقات نشانه-معناشناسی فرانسه توسط دکتر شعیری دانشیار دانشگاه تربیت مدرس قرائت شد.
پس از مراسم افتتاحیه نشستها به دو دسته تقسیم شدند که بخشی از آنها در سالن شماره 1: سالن علامه جعفری که افتتاحیه نیز در آن برگزار میشد و بخشی دیگر در سالن شماره 2: استاد شکویی که بنده سالن شماره 2 را پوشش دادهام و گزارش سالن شماره 1 را میتوانید از گزارش دکتر محمد هاتفی که به زودی منتشر خواهد شد دنبال کنید.
نشست اول
مدیران نشست: دکتر محمود فتوحی و دکتر فرزان سجودی
موضوع نشست اول: روایتشناسی
مقاله اول به نام "سبک شناسی روایت در داستانهای صادق چوبک" توسط دکتر حسین رضویان در سالن استاد شکوئی ساعت 10:15 ارائه شد
در ابتدا ایشان اشاره کردند که مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتریشان است، سپس انگاره سبکشناسی روایت سیمپسون را که دارای 6 مشخصه سبکی است توضیح دادند و در ادامه به این نکته اشاره کردند که این 6 عنصر تجزیه پذیر هستند. در سبک شناسی نوین از کلماتی مانند خوب، عالی، نازل، سست استفاده نمیشود.
در این مقاله الگوی سیمپسون به عنوان پایه نظری تحقیق در نظر گرفته شده و بر اساس این تئوری سه داستان کوتاه چوبک بررسی شده است که در ارائه، ایشان شش عنصر الگوی سیمپسون را بر روی داستان"چشم شیشه ای توضیح دادند و در انتها به بیان نتیجه حاصل از پژوهش خود پرداختند. نتیجه کلی تحقیقشان این بود که با الگوی سیمپسون سبک یک داستان و نویسنده را تعیین کرد.
بعد از اتمام ارائه چند سوال از سوی حضار مطرح شد و درانتها دکتر فتوحی نیز به بیان مطالبی در راستای این مقاله پرداختند.
مقاله دوم به نام "تحلیل نشانهشناختی شش روایت از حکایت "طوطی و بازرگان" توسط نرجس نیکانفر ساعت 10:40 ارئه شد
در این مقاله سعی بر آن بوده که چگونگی سیر نشانهها را در گذر زمان و با توجه به سبک متفاوت نویسندگان مورد تحلیل قرار گیرد که میتوان گفت تاکید بیشتر بر مثنوی میباشد. نویسنده به 4 هدف اصلی که در این مقاله دنبال شده است اشاره کرد: 1- مطالعه حکایت طوطی و بازرگان با رویکرد نشانهشناسی 2- کشف و تحلیل نمادها و نشانههای موجود در حکایت 3- دستیابی به شگردهای خاص مولانا در خلق این حکایت از طریق مقایسه آن با ماخذهای پیشین و پی بردن به مبحث احتمالی مولانا در نقل این حکایت. سپس به تعریفی اجمالی از رویکرد نشانهشناسی پرداختند. در ادامه ایشان 6 داستان مورد بررسی را به 3 دسته تقسیم کرده و برای هر دسته به صورت جداگانه درونمایه اصلی حکایت و گرایش نشانهها را باز گو کردند و در انتهای ارائه نتیجه پژوهش خود را که به شرح زیل میباشد بیان کردند. نتیجه: سیر نشانهها در این روایات نشان میدهد که این حکایت در گذر زمان از صورت حکایت به قصهای تمثیلی و رمزی بدل شده است. در پایان این ارائه سوالی از سوی حضار مطرح نشد.
مقاله سوم به نام «سوژه در نقش "من" دستوری: بررسی روایت خود در اورلانو نوشته ویرجینیا ولف به عنوان یک زندگینامه» توسط آذین عشقی ساعت 11:25 ارائه شد.
در ابتدا عشقی به تعریف سوژه از دیدگاه پساساختگرا و پست مدرنیست پرداخت سپس به مفهوم زبان از دیدگاه سوسور و باتلر اشاره کرد و نظریه اجرایی باتلر را به عنوان پایه تئوری کار خود معرفی کرد.
او هدف مقاله را اینگونه بیان کرد: بررسی شکلگیری "من" اورلادو از طریق و چارچوب ساختار زبانی داستان. در ادامه عشقی به این نکته اشاره کرد که نویسندگان این مقاله "اورلاندو" را به عنوان بیوگرافی یا زندگینامه تلقی کردهاند و در انتها نتیجه کار خود را اینگونه بیان کرد که در طول زندگی نامه، روایت خودِ حقیقی و تلاش برای شرح آن با بی معنایی و شکست روبرو خواهد شد.
در انتهای ارائه سوالی از جانب حضار مطرح گردید و دکتر فتوحی نیز به ذکر این نکته پرداخت که ربط زیادی بین این مقاله و نشانهشناسی در مقاله مشاهده نشد.
نشست دوم:
مدیران نشست: دکتر فرزان سجودی و دکتر بهروز محمودی بختیاری
موضوع نشست: نشانه شناسی بینارشتهای
مقاله اول به نام «ادبیات و سینما: مطالعهی بینامتنی شعر الیوت و فیلم سینمایی "کتاب ایلای"» توسط ونوس ترابی ساعت 12:10ارئه شد
در ابتدای سمینار ترابی به تعریف مطالعات بینامتنی پرداخت و اشاره کرد که از مطالعه بینامتنی به دنبال یک کهن الگو هستیم که در این دو اثر کهن الگو سفر میباشد که ما به دنبال آن هستیم. سپس به معرفی فیلم کتاب ایلای و شعر سفر مجای پرداخت و به این نکته اشاره کرد که مضمون هر دو به هم نزدیک است
طبق گفتههای ارائه دهنده مقاله در طول این مقاله نویسندگان در تلاشند که همسانیها و تفاوتهای بینامتنی این دو متن نوشتاری و دیداری را از دیدگاه نشانهشناسی نشان دهند. در ادامه نشانههای مشترک در فیلم و شعر را بررسی کرد و در این زمینه شاهدهایی را از متن و فیلم به حضار نشان داد. نشانههای بررسی شده عبارتند از: آب، نوستالژی، وسوسه، حیوانات، پاکیزگی، ندای درون و کتاب که از همه مهمتر است چون اصل داستان در فیلم بحث بر سر کتاب انجیل است. او در انتها به بیان نتیجهگیری از کار خود پرداخت.
در انتهای این ارائه سوالی از طرف حضار مطرح نشد.
مقاله دوم به نام «بررسی و تحلیل رویکردهای بینارشتهای زبان شناسی، مطالعات فرهنگی و هنر در پژوهش های ادبی» توسط فرزانه علوی زاده ساعت 12:35 0ارائه شد.
علویزاده در ابتدا تعریفی از "رشته" ارائه داد و اینکه اصطلاح میان رشتهای اولین بار در سال 1930 توسط اعضای شورای پژوهش اجتماعی بیان شده است. او در ادامه به این نکته اشاره کرد که با مطالعات میان رشتهای میتوان از تنگ نظریها و یک سویهپردازیها در رشتهها فراتر رود. سپس ادبیات را به عنوان رهیافت میان رشتهای بیان کرد و به تعامل گسترده ادبیات با اصطلاحات، مفاهیم و موضوعات رشته های زبان شناسی، مطالعات فرهنگی و هنر اشاره داشت.
در واقع ماهیت یک تحقیق مشخص کننده گزینش حوزههایی است که باید در کنار ادبیات قرار بگیرند و اشاره کرد که برخی از حوزه مطالعات ادبی به دلیل ماهیت و ویژگیهایشان نیاز به کابردهای حوزه میان رشتهای را بیشتر دارند مثلا نقد ادبی یک حوزه بینارشتهای است که از علوم گوناگون استفاده میکند. علویزاده در ادامه به بررسی ادبیات تطبیقی پرداختند و آن را به عنوان یک حوضه بینارشتهای مطرح کرد و به معرفی پژوهشگران این حوزه مبادرت ورزید.
در ادامه به مبحث ادبیات و زبان شناسی، زبان شناسی و شعر، نشانهشناسی زبانی و ادبیات، سبک شناسی به مثابه حوزه بینا رشتهای و ادبیات و هنرها پرداخت. علویزاده در انتها اشاره داشت که تاکید بر استفاده از رویکرد میان رشتهای در برخی از حوزههای پژوهشهای ادبی به معنای از بین بردن استقلال روشی و تضعیف ماهیت مستقل ادبیات نیست بلکه به معنای یافتن شیوهای است برای ایجاد پل ارتباطی در بهرهگیری از دستاورد های سایر علوم در حوزه مطالعات ادبی و غنا بخشیدن به مطالعات ادبی.
در انتهای این ارائه سوالی از سوی حضار مطرح نشد.
مقاله سوم به نام «بررسی نقادانه گفتمان های مسلط سفر نامه ها و نقاشی های غریبان درباره شرق» توسط لاله آتشی ساعت 13:05ارائه شد
در ابتدا آتشی به بیان این نکته پرداخت که چرا سفرنامه و چرا نقاشی و در ادامه رویکرد خود را بینارشتهای مطرح کرد. او در این مقاله نظریههای گانتر کرس و ساختار گرایانی مانند ولادمیر پراپ را مورداستفاده قرار داده است. آتشی در ادامه به بررسی سفر نامهها و نقاشیهای غربیان از شرق را مورد بررسی قرار داد که برای روشن شدن موضوع در ارائه خود مثالهایی را برای حضار مطرح کرد.
پس از نشست دوم میهمانان برای اقامه نماز و صرف ناهار سالن را ترک کردند.
نشست سوم:
مدیرنشست: دکتر علی رضا انوشیروانی
موضوع نشست: ادبیات داستانی
مقاله اول: به نام «تحلیل زبان شناختی ساختار متن روایی"داش آکل" در چارچوب الگوی حل مسئله مایکل هوی» توسط ژیلا خانجانی در سالن استاد شکوئی ساعت 14:05ارئه شد.
ایشان ارائه خود را بدین گونه آغاز کردند: زبان شناسی متن شاخه ای از تحلیل گفتمان است که به بررسی زبان در سطح جمله و فراتر از آن می پردازد. بر اساس این، برای تشخیص ساختار درونی متون و چگونگی تولید و درک آن ها رویکردهای مختلفی ارائه شده که یکی از آنها رویکرد حل مسئله مایکل هوی است. این رویکرد دارای چهار رکن است: موقعیت، مسئله، پاسخ، چرخه مجدد و ارزیابی. در این الگو متون به صورت پرسش و پاسخ و مکالمه باز نویسی می شوند. وسپس سوال اصلی مقاله خود را اینگونه عنوان کرد: الگوی توصیف، تولید و درک متن مایکل هوی تا چه حد به متون روایی فارسی قابل تعمیم است.
در ادامه این الگو را که بر روی داستان :داش آکل" پیاده کرده بودند را برای حضار توضیح دادند و در انتها گفتند که بر اساس بررسی های انجام شده می توان گفت متن های روایی فارسی نیز در چارچوب این الگو قابل توصیف هستند.
در انتها از سوی حضار سوالی مطرح نشد.
مقاله دوم: به نام «نشانه شناسی تاریخ نگاری پسانوگرا: "اسطوره های مدرن" رولان بارت و فرا داستان تاریخ نگارانه لیندا هاچن» توسط شیما شهبازی در سالن استاد شکوئی ساعت 14:25ارئه شد.
شهبازی ابتدا به هدف مقاله خود اشاره کرد که بدین شرح بود: بررسی نشانهشناسی فراداستان تاریخ نگارانه پسانوگرا با نظر به نگرۀ "اسطورههای مدرن" رولان بارت است. نویسندگان استدلا میکنند که شاید بتوان رویکرد هاچن را بازآفرینی نظریات بارت در زمینه داستان پسانوگرا دانست. سپس به تعریف تاریخ پسانوگرا از دیدگاه لکپرا، هلن بایت و فردریک جیمسون پرداخت. در ادامه به مباحث تاریخ و گذشته در پسامدرن، نشانهشناسی تاریخ نگاری، نشانهشناسی فرهنگ عامیانه رولان بارت پرداخت و در انتها نتیجه کار خود را اینگونه بیان کرد: تاریخنگاری پسامدرن لیندا هاچن تاریخ را چون یک نظام نشانهای-فرهنگی، سرشار از نشانههایی خالی از معنای اولیه و آماده کسب معنای جدید، معرفی می کند.
مقاله سوم: به نام "نشانه داستان کلان در دو اثر ابراهیم گلستان و سرچشمه های آن در ادبیات کلاسیک ایران" توسط لیلا صادقی در سالن استاد شکوئی ساعت 14:45ارئه شد.
ابتدا ایشان ساختار خرد و کلان را ازدیدگاه ون دایک نقل کردند. ساختار خرد به اجزای اثر و زنجیرۀ جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر، که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. بر اثر تعامل میان این دو ساختار،ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود.سپس پرسش پژوهش خود را اینگونه مطرح کردند: چیستس داستان کلان و چگونگی شکل گیری آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد وکلان برای ساختن داستانی واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟
در ادامه صادقی ساختار خرد و کلان را بر روی اثر "شکار سایه" پیاده کرد و به تحلیل این اثر پرداخت. و در انتها نتیجه کار خود را اینگونه ارائه داد: تعامل بین ساختار خرد و کلان به مثابۀ لایه ای عمل می کند که ساختارهای از هم گسسته را به واسطه استفاده ابزارهای انسجامی، بینامتنی، پیرامتنی و برون متنی به هم می پیوندد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و از سوی خواننده قابل استنتاج است.