چند نقل قول از جف کونز؛ به مناسبت 61 ساله شدن هنرمند

 

 بخش تجسمی آکادمی هنر-«یا باید از او متنفر باشید و یا بپرستیدش!» به راستی که دیگر راهی جز این برای مواجهه با جایگاه جف کونز در هنر معاصر جهان وجود ندارد. وبسایت آرت نت به مناسبت 61امین سالگرد تولد جف کونز، چند نقل قول به یادماندنی از او را منتشر کرده است.

 

در باب آیرونی:

"ممکن است بینندگان آثار من در اولین مواجهه نوعی از آیرونی را تشخیص بدهند. می خواهم اعتراف کنم که من چنین چیزی را قبول ندارم. به کار بردن آیرونی در اثر هنری، تفکر انتقادی بیش از حدی می طلبد که من فاقد آن هستم" (جف کونز 1993). 

 

در باب شهوت:

"من به قدرت شهوت باور دارم. من به رابطه جنسی ایمان دارم. من به بقای گونه ها ایمان دارم". (جف کونز 2009)

 

در باب مایکل جکسون:

"مایکل مسیح معاصر ماست. به مجسمه ای که من از شمایلش ساخته ام نگاه کنید. مانند پی یتا است. این شبیه سازی البته که عامدانه بوده است. من مایکل را طوری ساخته ام که مخاطبان اثر باورشان بشود که او مسیح معاصر ماست!" (جف کونز 2012)

 

در باب تجارت: 

"من عاشق گالری ها هستم. آنجا محل عرضه شدن هنر است. جایی که در آن اقتصاد با اخلاقیات پیوند می خورد. جهان تجارت جز این ایجاب نمی کند". (جف کونز 1986)

 

در باب مضرات هنر: 

"من هنرمندان بسیاری را دیده ام که هنرشان چیزی جز نفرت پراکنی و ایجاد یاس و ناامیدی و خفقان نیست. من با این شیوه از بازنمایی کردن مخالفم. این شبیه چیزی مثل سواستفاده کردن است. وظیفه هنر نشان دادن چنین چیزهایی نیست". (جف کونز 2009)

 

در مورد زندگی هنری درخشان خودش:

"شما نمی توانید تفاوتی بین زندگی و هنر من قائل شوید. زندگی من عین هنر من است. من همانطوری که در زندگی شخصیم توانایی انجام هر کاری را دارم در هنرم نیز این توانایی را در خودم می بینم". (جف کونز 1993)

 

در مورد قانون دوم ترمودینامیک: 

"من مدام در ذهنم جامعه ای را تجسم می کنم که در آن مردم خونشان آبی رنگ است. این چنین افرادی آنتروپی این جامعه ی آرمانی محسوب می شوند. من عاشق چنین ایده هایی هستم. ایده هایی که با بی نظمی ها عجین شده اند. هنر چیزی جز بی نظمی ها نیست". (جف کونز 1987)

 

در باب خطر کالاهای لوکس:

"فکر کنم یک اشتباه بزرگ در مورد کارهای من وجود دارد. منظورم در اینجا نسبتی است که برخی از مردم بین آن ها و کالاهای شیک برقرار می کنند. چندی قبل مردی از من پرسید که آیا می توانم در قبال دریافتی دستمزدی هنگفت مغازه کتابفروشی او را لوکس تر نشان دهم؟ خب! من چه جوابی جز تاسف خوردن بر حال خودم می توانستم داشته باشم؟! من هرگز دوست ندارم که برای شخص دیگری کار کنم. هر اثر هنری که زیبا و پر جلوه است لزوماً لوکس نیست". (جف کونز 2009)

 

در باب واژه کیچ: 

"هنگامی که چنین وازه هایی را در مورد آثار خودم می شنوم، احساس می کنم با گوجه فرنگی گندیده مورد حمله قرار گرفته ام. استعمال شدن این واژه ها به نظر من همردیف با تبعیض نژادی است. این واژه ها چیزی جز ابتذال زبانی نیستند. کسی که چنین واژه هایی را برای توصیف کردن یک اثر هنری به کار می برد، خود مبتذل ترین انسان ها است!". (جف کونز 2009)