صد فیلم معناگرای تاریخ سینما [فیلمهایی در باب الهیات، مذهب، مسئلهی ایمان و اخلاق] (بخش یک از سه)
- توضیحات
1. مصائب ژاندارک (The Passion of Joan of Arc) / کارل تئودور درایر
دیدن مصائب ژاندارک همچون نگاهی اجمالی و سریع است به روحِ یک قدیس در طول محاکمهی یک ساعتهاش. فیلم بیشک چیزی فراتر از یک درامپردازی است، چیزی فراتر از یک بایوپیک(اثر بیوگرافی)، چیزی فراتر از یک مستند: آن یک پرترهی معنویست، تقریباً یک پرترهی مرموز از یک روح شبه-مسیحوار که در درون رنجهای مسیح بار گذاشته شده است.
2. آندری روبلف (Andrei Rublev) / آندری تارکوفسکی
در روحانیت مسیحیت شرق، شمایلها گاه همچون پنجرههایی توصیف میشوند که رو به بهشت باز میشوند. آنها حتی وقتی وقایع زمانی را ترسیم میکنند رویکرد سبکیاشان میخواهد واقعیات متعال را برانگیزد. از این نظر هنر متعال هم موضوع و هم روش آندره روبلف تارکوفسکی است. فیلم به زندگی یک راهب قرن پانزدهمی میپردازد که شمایل نگار بزرگ روسیه بود.
3. کلام (Ordet) / کارل تئودور درایر
کلام حقیقتاً در مورد ایمان است. در مورد اسرار و تناقضات و زیبایی اعتقاد. اما برخلاف اکثر فیلمها، کلام این موضوع را با شکاکیت و احترام بررسی میکند و البته وادارمان میکند از باورهای خودمان فاصله بگیریم تا ایمان حقیقی را تجربه کنیم. رها از سابقهی فرهنگی و تعصبات.
4. ده فرمان (The Decalogue) / کریستف کیشلوفسکی
معنای حقیقی زندگی چیست؟ کیشلوفسکی میپرسد چرا صبحها از خواب بیدار شویم؟ سیاست این را پاسخ نمیگوید. ده فرمان؛ سریال ده قسمتی کیشلوفسکی که آن را در سالهای مرگ حکومت شوروی و در لهستان ساخته، نیز به این پرسش پاسخ نمیدهد. بلکه آن را با جدیتِ یک تلاش سینمایی مطرح میکند.
5. ناگهان بالتازار (Au Hasard Balthazar) / روبر برسون
برسون، با سبکی دقیق که گاه برای آماتورها آزاردهنده است، از سرنخهای احساسی رایج پرهیز میکند. تدوین او خوب و موثر است و بر لحظه های خاصی تاکید نمیکند. مجبور میشویم توجه شدیدی به خرج دهیم و خودمان تصمیم بگیریم که کدام کلمات و ژست ها مهم بودند. اما قاب بندی ش خیلی ظریف است. میخواهد به دلالتهای شگرف جزئیات به ظاهر معمولی بپردازد. او به نمایش جزئیات ایمان دارد.
6. راهی برای ساختن فردا (Make Way For Tomorrow) / لئو مک کری
لئو مک کری را بیشتر به دلیل تمام آن کمدیهایی میشناسند که او با حضور برادران مارکس ساخت. اما مککری جز ساختنِ این جفنگها دراماتیست بزرگی بود که چند فیلمِ دپرشنِ اساسی ساخت. راهی برای ساختن فردا فیلمی است که احتمالاً داستان توکیوی یاساجیرو ازو را تحت تاثیر خود قرار داده است.
7. انجیل به روایت متی (The Gospel According to Matthew) / پیر پائولو پازولینی
بسیاری از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما با مضمون ایمان و مذهب را هنرمندانی خداناباور و به اصطلاح کافر ساختهاند! نمونهی انجیل به روایت متی یکی از همین موارد است. فیلمی که از صافی ایدئولوژی پازولینی مارکسیست بیرون آمده است. مسیحی که پازولینی در فیلمش ساخته البته ارتباط چندانی به پیامبر معجزه گر قوم یهود ندارد. او بیشتر یک مبارز طبقاتیست. یک پرولتر انقلابی. که قوماش را به برانگیختگی اجتماعی ترغیب مینماید.
8. پسر (The Son) / برادران داردن
نجاری که کارش آموزش دادن به نوجوانان بزهکار است یک روز با قاتل تنها دخترش مواجه میشود. او اکنون باید به قاتل دخترش نجاری یاد بدهد. پسر فیلمی در باب بخشش، مهربانی و رستگاریست. فیلمی که بسیار بیشتر از آنکه شما فکرش را بکنید درگیر الهیات، مذهب و مسئلهی ایمان است.
9. زیستن (Ikiru) / آکیرا کوروساوا
ایکیرو انفجار افسردگی هستیگرایانه است. تمام فیلم پر از دلتنگیهای اخلاقی است. ما در این فیلم در قلمروی آلبر کامو قرار داریم. نه تنها کاموی افسانه سیزیف، بلکه کاموی انسان طاغی. شخصی که از جهان خارج بدور مانده و با حقیقت مرگ نزدیک خود روبرو شدهاست. پس نقطه مرگ، مقصد است؛ بگذارید آنرا لرزه عریان رفتن به سمت تاریکی بنامیم. اینجاست که، بودن یا نبودن، و یا هر چیز دیگری.
10. ضیافتِ بابت (Babette's Feast) / گابریل آکسل
ضیافت بابت فیلمی نیست که به واسطه گذشت ایام رنگ و بوی کهنگی بگیرد. اساساً آثار شاخصی مثل این فیلم که به سرشت آدمی و به رحمت خداوندی میپردازند آن چنان از منابع زیباییشناختی در هنگام ساخت بهره میگیرند که گویی اثری برای تمام ایام تولید شده است. در ضیافت بابت سرانجام جسم میشکند و روح آزاد میشود. پاپ فرانسیس میگوید که ضیافت بابت فیلم محبوبش است.
11. آینه (The Mirror) / آندری تارکوفسکی
در آینه، تارکوفسکی به جای استفاده از داستان و شخصیت، مخاطب را دعوت میکند به سفری که در آن تاثیر عاطفی تصاویر مهمتر است از معنای حقیقی آنها. بدیهی است که ابزارهای معمول تفسیر و فهم فیلم در مورد آینه به کار نمی آیند. چون فیلم کاملاً در درون یک فضای رویاگون ساخته شده است. برخی فیلم را حدیث نفس سازندهاش میدانند.
12. طلوع: ترانهی دو انسان (Sunrise: A Song of Two Humans) / اف. دبلیو مورنائو
مورنائوی آلمانی در سالهای پایانی دهه 20 میلادی به هالیوود آمد تا داستان درخشان زن و شوهری را بسازد که درگیر لحظات بسیار تلخ ازدواج هستند. زنی اغواگر از این نقطه ضعف استفاده میکند تا مرد را متقاعد کند که باید زنش را بکشد، مزرعه را بفروشد، و با او فرار کند. در این بین مرد را میبینیم که کم کم بدل به هیولا میشود. فیلم همچنین لحظات کمیکی دارد. این در حالی است که پایان فیلم همراه با تعلیق است.
13. مُهر هفتم (The Seventh Seal) / اینگمار برگمان
فیلم کلاسیک اینگمار برگمان، محتوایی وجودی و شاعرانه دارد و آرام و تلخ، فیلمدوستان را سالها است که تحت تاثیر قرار داده و دانشجویان را گیج کرده است. تعداد زیادی تقلید تمسخرآمیز از آن ساخته شده و نیم قرن است مؤمنان و منکران را به چالش کشیده. تماشا کردن درام قرون وسطایی برگمان در باب روح دشوار است، تجربهای که نمیتوان فراموشاش کرد. هنوز کههنوز است سکانس بازی شطرنج بین شوالیهی فیلم با فرشتهی مرگ بر سر زندگی شوالیه یکی از ماندگارترین سکانسهای تاریخ سینماست.
14. سه رنگ؛ آبی، سفید و قرمز (Three Colors Trilogy) / کریستف کیشلوفسکی
حالت رمز آلود فیلمهای کیشلوفسکی تلویحا به این اشاره دارد که برای ارتباط برقرار کردن با قصه لازم نیست به تجزیه و تحلیل یک به یک صحنهها پرداخت بلکه باید عمیقا از آن لذت برد. موضع کیشلوفسکی مقابل خبرنگاران و مخاطبانی که از او درباره ماهیت مجهول فیلمهایش سئوال میکنند مانند خود فیلمهایش پیچیده و معماگونه است. او میگوید در این کار هنگام بازگو کردن واقعیت، عشق همیشه در تقابل با سایر عناصر است. عشق ما را سر دوراهی مینشاند و رنج را به ارمغان میآورد. ما نمیتوانیم با آن زندگی کنیم و بدون آن هم حتی قادر به ادامه زندگی نخواهیم بود. در واقع در کار ما به ندرت می توان به یک پایان خوش دست یافت.
15. استاکر (Stalker) / آندری تارکوفسکی
?فیلم استاکر آندری تارکوفسکی در دو جهان میگذرد، اما کاملا روی زمین. نخستین صحنهی استاکر شهری بی نام را نشان میدهد که با رنگ زرد زنگار بسته فیلمبرداری شده است، آنقدر تاریک و تلخ که نمیتوان تصور کرد چیزی آنجا زنده بماند. در این شهر استاکر زندگی میکند، مردی که کارش راهنمایی کردن افراد است به سوی ناحیه ی رازآلود زایان. منطقهای که گفته میشود جایی است برای برآورده کردن آرزوها. آنجا که معجزات به وقوع میپیوندند. اما استاکر یک چیزی را نمیداند، چیزی که تارکوفسکی در پایان شگفتانگیزفیلم به ما نشان میدهد؛ معجزه واقعی نه در زایان که در خانهی اوست.
16. مگنولیا (Magnolia) / پل توماس اندرسون
در پایان مگنولیا، بسیاری از کاراکترهای فیلم رستگار میشوند. به واقع شاید یک تصادف بی معنا، یا شاید نوعی مشیت عظیم تر، آنها را به هم رسانیده و مجبورشان کرده با شکستهایشان روبرو شوند. مگنولیا خسته کننده است به خاطر ترسیم کردن بی وقفهی درهمشکستگی انسان، اما نهایتا وجود مرحمت و امید رستگاری را بشارت میدهد.
17. نور زمستانی (Winter Light) / اینگمار برگمان
اینگمار برگمان نور زمستانی را آکنده از حسی شبیه به تنهایی کرده است. در فیلم تصاویر گروتسک با استعارههای مذهبی و کلوزآپ های عجیب تلفیق شده. فیلم پنجرهای است به سوی زخمهای روحی کاراکترها، هر چند بارقههای امید هم در آن هست.
18. جویندگان (The Searchers) / جان فورد
ایتن ادواردز (جان وین) یک کهنه سرباز جنگ داخلی آمریکاست. او که خانوادهای ندارد بعد از سالها به خانه برادرش برمیگردد. چند روز بعد اعضای خانواده برادرش در حمله سرخپوستان کومانچی کشته میشوند و برادرزادهاش لورا (ویرا مایلز) توسط آنها ربوده میشود. به این ترتیب ایتن تصمیم میگیرد که به دنبال برادرزادهاش برود و به جستجوی او بپردازد. در این راه برادرزاده ناتنیاش مارتین (جفری هانتر) نیز به او کمک میکند... فیلم در لایههای زیرین درباره مذهب حرف میزند (در کنار هم قرار دادن باورهای سرخپوستها و مسیحیان) و در عین حال به زبان طنز، همه چیز را به سخره میگیرد. (نگاه کنید به شخصیت «موس» که عملکرد دلقکهای شکسپیر را در فیلم به عهده دارد). البته فیلم در طول تاریخ بارها متهم به نژادپرستی شده است. چیزی که احتمالاً به مذاق مدرنیستها خوش نیاید.
19. داستان توکیو (Tokyo Story) / یاساجیرو ازو
داستان توکیو فاقد محرکهای عاطفی و احساساتی ساختگیست. به نظر میرسد به دور از شان یک فیلم خوب است که از احساسات تماشاگر سواستفاده نماید. این فیلم نمیخواهد به زور احساسات ما را برانگیزد ولی تمایل دارد درک و آگاهی را با تماشاگر به اشتراک بگذارد و این کار را به خوبی انجام می دهد. این فیلم باعث افتخار سینماست. زیرا نشان میدهد که سینما میتواند به ما کمک کند تا گام های کوچکی در مقابله با نقص هایمان برداریم.
20. قول (La Promesse) / برادران داردن
مضمون اصلی فیلم اول برادران داردن اشاره به شرایط بحرانی زندگی مهاجران غیرقانونی و مشکلات به وجود آمده برای آنان است اما در نگاهی عمیقتر مضمون اساسی فیلم گیرافتادن پسر بین پدرش و حقیقت است.
21. بخشش های محبت آمیز (Tender Mercies) / بروس برسفورد
فیلم، اگر چه در تگزاس میگذرد، اما تاملی است در باب تجربه ها و چالشهایی که جهانشمول هستند. فیلم برسفورد تلاشهای یک مرد میانسال را روایت میکند که می خواهد بفهمد چرا حتی پس از آخرین قصدش برای ویران کردن زندگانیاش، خدا همچنان او را میبخشد. نبرد او همیشه زیبا و آرام نیست. او میگوید که نمیتواند بلافاصله تاثیرات گرویدن خود به مسیحیت را حس کند. اما لبخند میزند و شادی ای را نشان میدهد. چیزی که از آن هراسان است.
22. حواری (Apostle) / رابرت دووال
بررسی پیچیدهی شخصیتی که تناقضات بسیارش ابعاد ناسوتی و لاهوتی را ترکیب میکند، آنالیز روحانی آثار گناه و مرحمت. فیلم حواری به کارگردانی رابرت دووال، همه این ویژگیها را دارد.
23. خاطرات کشیش روستا (The Diary of a Country Priest) / روبر برسون
این شاهکار روبر برسون، کلاس آموزشی طراحی صدا و ترکیب بصری است و بر فیلمسازان نسلهای مختلف تاثیر گذاشته است. فیلم نشان میدهد که داستان گویی سینمایی بدون تشدیدهایی که انتظار داریم چقدر دشوار است. تصاویر مناطق روستایی فرانسه شگفت است و دلالت بر این دارد که هر کس در پی تقدس باشد به راههای دشوار در سرزمینهای بی حاصل محکوم است.
24. دزدان دوچرخه (Bicycle Thieves) / ویتوریو دسیکا
روحِ فیلم حولِ بیچارگی فقرا دور میزند. آنتونیو، همچون مسیح، مردیست فقیر. در فیلم بیعدالتی هست ولی تاثیر تزکیه ای دارد. شخصیت اصلی هیچ نقص تراژیکی ندارد جز فقر، پس داستان او موازی با داستان صلیب است، ستمی وحشتناک که بر که بر یک انسان بیگناه میرود. اما در این مورد، آسیب وارد شده بر شخصیت اصلی مجبورمان میکند به این فکر کنیم که تحت شرایط مشابه چه خواهیم کرد. معمای فیلم هم همین است: آیا ما در چنین وضعیتی صلیب را تحمل میکنیم یا تصمیمهایی از سر ناچاری میگیریم؟
25. مردی برای تمام فصول (A Man For All Seasons) / فرد زینهمان
فیلمی که فرد زینه مان از نمایشنامهی رابرت بولت اقتباس کرده به چیستی یک مرد میپردازد، و این که چه چیزی از یک مرد باقی میماند اگر او هیچ مرکز تعریف کنندهای نداشته باشد. تامس مور که مرد موفق و بااستعدادی بود در اوج کارش، معقول و ناگهان از زندگی عمومی کناره گرفت، خانه و کاشانهاش را رها کرد و سرانجام زندانی شد و اعدامش کردند.
26. معجزه ساز (The Miracle Maker) / استانیسلاو سوکولوف
معجزه ساز ارزشی انکارناپذیر برای بچه ها دارد، برای معرفی اناجیل در قالبی روشن و به یاد ماندنی اما این فضائل برای هر کس که بتواند ببیند حاضر هستند.
27. راه های افتخار (Paths of Glory) / استنلی کوبریک
نمایش این فیلم، بهخاطر ترسیم چهرهٔ منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد. در اسپانیا نیز، بهخاطر نگرش ضدجنگیاش، از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال ۱۹۸۶، درحالیکه ۱۱ سال از مرگ فرانکو میگذشت، منتشر شد. در آلمان، بهخاطر حفظ روابط با فرانسه، به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد.
28. مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies) / ایسائو تاکاهاتا
این اثر یک فیلم اقتباسی از رمانِ شبهخودزندگینامهٔ مدفن کرمهای شبتاب نوشتهٔ آکیوکی نوساکا است که با هدف عذرخواهی شخصی او از خواهرش که در جنگ جهانی دوم بر اثر سوء تغذیه جان باخت نوشته شده است. این انیمه اغلب به عنوان یک فیلم ضدجنگ شناخته میشود اما این برداشت مورد نقد برخی نقادان و کارگردان آن قرار گرفته. مدفن کرمهای شبتاب نقدهای مثبتی از ناقدان فیلم کسب کرد. راجر ایبرت از شیکاگو سان-تایمز از این فیلم به عنوان یکی از بهترین و قویترین فیلمهای جنگی در طول تاریخ یاد میکند و در سال ۲۰۰۰ میلادی آن را در فهرست بهترین فیلمهایش جای داد.
29. توتفرنگی های وحشی (Wild Strawberries) / اینگمار برگمان
در طرح روایتی بیست و چهار ساعته فیلم، اشخاصی از پنج نسل مختلف ظاهر میشوند، تا برگمان تصویری جامع و کامل از رابطههای انسانی را ارائه دهد. سفر «پروفسور بورگ» مهربان و ظاهرالصلاح به سیری درونی برای شناخت و مرور آنچه در گذشته انجام داده است، تبدیل میشود. رویاروئی «بورگ» با مرگ، تحولی در شخصیت او به وجود میآورد که هراس از نیستی را جایگزین رؤیای زندگی میکند. دقیقاً به همین دلیل فیلم با کابوس او آغاز میشود و با میل او بر خواب و رویابینی خاتمه مییابد. شوستروم بزرگ در واپسین حضور سینمائیاش، تصویری حیرتانگیز از «هراس از مرگ» را ارائه میدهد.
30. در سکوتِ عظیم (Into Great Silence) / فیلیپ گرونینگ
در سکوت عظیم چیزی کمتر از حضور خدا نیست. بسیاری از فیلمها در مورد سکوت یا غیاب خدا هستند، مثل مهر هفتم. اما این مستندی است در مورد یافتن خدا، خدایی که کسانی او را کشف میکنند که با دل و جان در پی او باشند.
31. نسلکشی در روآندا (Munyrangabo) / ایساک لی چونگ
واقعگرایانهترین فیلمی که در طول تاریخ سینما در مورد نسل کشی روآندا ساخته شده است.
32. سهگانهی آپو (The Apu Trilogy) / ساتیا جیت رای
مشهور است که چزاره زاواتینی پدر معنوی سینمای نئورئالیسم ایتالیا پس از دیدن قسمت اول سهگانهی آپو؛ پاتر پانچالی گفته بوده: "این همان سینماییست که سالها در پی ساختناش بودیم. سینمایی که در طول 90 دقیقه هیچ اتفاقی در آن نیفتد".
33. فرانچسکو؛ بندهی خدا (Francis, God's Jester) / روبرتو روسلینی
داستان این فیلم درمورد فرانچسکوی قدیس است که خود را وقف خدا کرده و همراهانش بی چون و چرا تمام آنچه را که وی بگوید میپذیرند، این فیلم شامل چند اپیزود است و داستان کشمکشهای فرانچسکو و همراهانش را نشان میدهد. فیلم در اولین نمایش خود در جشنواره ونیز توسط بینندگان مورد تشویق فراوانی قرار گرفت، اما منتقدان این فیلم را بیش از حد فرمالیستی دانستند. پیر پائولو پازولینی فرانچسکو، بندهٔ خدا را زیباترین فیلم سینمای ایتالیا دانست.
دیدگاهها