انریکو روبوستی؛ نگاه خیره/ خوانش تصویر، شمارهی هفدهم
- توضیحات
- نوشته شده توسط محسن رحمانی
- دسته: خوانش تصویر
- منتشر شده در 1394-08-26 11:47
رومیان باستان بر روی طاق های نصرت پیکره هایی با جزئیات فراوان میگذاشتند. پیکرههایی که تنها از آسمان میشد آنها را دید. اما این پیکرهها، این ابژه هنرها برای چه نگاهی خلق شده اند؟
نشانه رفتن این فضای تهی، متافیزیک را در جوهرهاش حاضر میکند. شاید تاریخ متافیزیک چیزی جز همین فضای تهی ، همین نگاه خیره نباشد. نگاهی که بدن ندارد و همواره به ما خیره شده است. از ازل تا ابد این نگاه جهان را دید میزند. نگاهی که خیره است و مدام در مداومت.
نشانه رفتن این فضای تهی، متافیزیک را در جوهرهاش حاضر میکند. شاید تاریخ متافیزیک چیزی جز همین فضای تهی ، همین نگاه خیره نباشد. نگاهی که بدن ندارد و همواره به ما خیره شده است. از ازل تا ابد این نگاه جهان را دید میزند. نگاهی که خیره است و مدام در مداومت.
انریکو روبوستی در نقاشیاش، طاق نصرت را ویران میکند تا نگاه ما به نگاه خیره، خیره شود. فیگورهایی که رنج را بر دوش میکشند و در دفرمگی محض گویی فشار هستی را تاب نمیآورند و اکنون در اضطرابی وجودی به آسمان چشم دوخته اند.
پرسشی از آن فضای تهی، از آن هیچ بزرگ. از آن نامتناهی که همواره از لوگوس تا سوژه، سایهی بلندش را بر تفکر گسترانده است. پرسش از هستی. روبوستی با دفرمگی و از ریخت افتادگی رادیکال فیگورهایش، بر فقدانی بزرگ تاکید میکند. او با متعین کردن زشتی، هسته نامتعین زیبایی را عینیت میبخشد.
ما در زشتی خیره میمانیم تا فقدان زیبایی عمیق ترین لایههای وجودمان را با رنج یگانه کند. جهان روبوستی جهان بدنهای تکیده و تنها است و در نقاشی او زندگی حقیر و انسان از ارتباط تهی است . این نگاه همزمان دو سطح را حاضر میکند. از یکسو امیدی به شدت نا امید را، امید به امکان رستگاری را نمادین میکند و از سوی دیگر این نگاه خیره را به پرسش میکشد. فضای لایتناهی را در دیالیکتیک امکان- عدم معلق میکند و از حقارت این فیگورها در برابر این بی کرانگی پرده برمیدارد.
امر والای کانتی در نقاشی روبوستی به سقوط بدل میشود. اینجا حیرت و شگفتی از چشمان فیگورها غایب است و آنچه هنوز میتوان به آن خیره شد، تنها خود خیرهگی است.