هایکو میتوانست یک فیلم کوتاه باشد...
- توضیحات
چه اسفندها دود کردیم
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند این روزها می رسی
از همین راه...
- موجز بودن:
هایکو در سه مصرع و 17هجا خود را میان سادگی و کودک وارگی مطرح کرد. رسالت هایکو به عنوان نوعی از شعر ژاپن، بیان جزییات در کوتاهترین فرصت زمانی و با واژه هایی اندک است. تکرار جزئیات در هایکو مدنظر نیست؛ بلکه هایکو،دیدن است از نوعی دیگر، تنبهای است در کوتاهترین زمان،جرقهای است برای داستانی بلند و شعری گشاده.
فیلم کوتاه نیز به دلیل مناسبات اقتصادی، هم از نظر فکری و محتوایی که مأمن هنرمند محسوب میشود، میبایست در کمترین زمان، پیام خود را انتقال دهد. فیلم کوتاه میتواند دریچهای برای بیان مفاهیم عمیقتر و ماجرایی طولانیتر باشد گرچه استقلال فکری و ماهیتی فیلم کوتاه،خود مبحثی است که باید به آن توجه شود.
درسال1980 آکادمی هنرهای تصویر متحرک امریکا، فیلم کوتاه را فیلمی با مدت زمان کمتر از 40 دقیقه تعریف کرد. کوتاهی در هایکو و فیلم کوتاه خللی به استقلال و بیان مفاهیم و اندیشههای هنرمند وارد نمیکند بلکه میتواند روزنهای باشد برای شروع و حیاط خلوتی برای تفکرات ناب هنرمند.
حتی این "کوتاهی" خود میتواند، مزیتی باشد برای عصر صنعت زدهای که انسانها به شی وارههایی تبدیل شدهاند و زمان برایشان مهمترین عنصر سیال و محوشدنی است.
- فصل پاره،ایده:
فصل پاره، مهمترین عنصر و به عبارتی نقطهی عطف هایکو است. هایکو حول محور ایدهای مرکزی و مهم که به آن فصل پاره میگویند،گسترش می یابد.این فصل پاره ها لزوما ایدهای آرمانی یا واژهای درک ناشدنی برای پیوند سایر مصرعهای هایکو نیست، بلکه دوباره نشان دادن جزئیات کوچک و طبیعت عادی شده ی چشمان است.
به عبارت دیگر، فصل پاره، سادگی و صداقت و بازنمایی مجدد جزییات است به شیوهای دیگر و قویترین عنصری است که میبایست،گذشته و حال و آینده و خاطرات و دیدهها را به یکدیگر پیوند بزند.
همچنین ایده در فیلم کوتاه، عامل اصلی ست که میتواند فیلم کوتاه را از دیدگاه اندیشه و محتوا مستقل ساخته و به آن شأنی که میبایست هر فیلم کوتاهی داشته باشد، برساند.
فیلم کوتاه با سرمایه و صنعت و بخش تجاری سینما ارتباط کمتری دارد و ایده ی مرکزی میبایست چنان قدرتی داشته باشد که ذات مستقل فیلم کوتاه را تامین کند.
سایر عوامل فیلم کوتاه در برابر ایدهی فیلم کوتاه مداخله گر و ثانویه محسوب میشوند. میتوان گفت ایدهی اولیهی فیلم کوتاه همان فصل پارهی هایکو است که رابط همهی اجزای فیلم و واسطهی اصلی ارتباط مخاطب و فیلم است. به هیمن دلیل فیلم کوتاه را دارای ماهیت روشنفکرانهتری میدانند زیرا تمام قدرت خود را از ایدهی اولیه میگیرد. بدین ترتیب هم هایکو و هم فیلم کوتاه در ذات خود میبایست از آزادی بیان بهره جویند تا به غایت تعین یافتهی خود دست یابند.
- کشف:
کشف نه به مثابهی دست یافتن به چیزی جدید و عرضهی آن به جهانیان برای شناساندن چیزی که تا به حال به شکل محسوس(دیدن و لمس کردن) در معرض آن قرار نگرفتهاند، بلکه به مثابهی معطوف کردن توجه به چیزهای ساده و کوچکی که در اطراف ما حضور دارند و گاه به سادگی و بدون توجه از کنار آن ها عبور میکنیم.
این عطفگرایی در هایکو و فیلم کوتاه به نوعی نشان از کشف زاویهای جدید از شی یا پدیداری را دارد که بارها، آن را دیدهایم و از این جهت این زاویهی دید تازه، نوعی کشف محسوب میشود. در هایکو این کشف در طبیعت و توجه دوباره به جزئیات،خود را نشان میدهد.
اشاره به سبزی برگهای درختان، تمرکز بر آسمان و رنگ آبیاش، ابرهای در حرکت، جانوران کوچک و ریزی که هر روز بارها و بارها از کنارشان عبور میکنیم.
هایکو خواستار نشان دادن آرمانی وسیع وجهانی در ابعاد بشریت نیست و خود را وقف جزییات و کشف و بازتعریف دوباره ی از یادرفته ها میکند.
در فیلم کوتاه نیز چنین است، اگرچه این ویژگی را نمیتوان به همهی فیلمهای کوتاه تعمیم داد اما میتوان گفت یکی از خصوصیات بارز در فیلم های کوتاه نیز" کشف" است. دوباره نشان دادن جزییات ساده و ایدههای کوچک اما عمیقی که بارها در مواجهه با آن ها قرار گرفتهایم و مهمترین وجه تمیز فیلم کوتاه نشان دادن دوبارهی همین ایدهها به شیوههای تازه است.
- عصیان گری:
مدرنیته در تمام هنرها اثرات خود را به شیوهای خاص نشان می دهد.این اثرات در هایکو بعد از انقلابهای 1917 در روسیه و تاثیرش بر جریانهای چپ ژاپن خود را نشان میدهد. همچنین نظرات ماسائو کاشیکی نیز در تعریف دوباره ی هایکو موثر بود.
این نظریات شامل زیر سوال بردن قواعد هایکو مبنی بر داشتن 3 مصرع و 17هجا، دارا بودن وزن و قافیهی معین و وجود فصل پاره است. این نظریات خواستار آزادی هرچه بیشتر شاعر در جریان سرودن شعر بدون در قید بودن وزن و قافیه است.
همچنین فیلم کوتاه نیز در بسیاری از موارد، قواعد سینمایی و ضوابط کلاسیک فیلمنامه و ساختار کارگردانی و تدوین را برهم زده و صرفا بستری میشود برای خود بیان گری کارگردان یا نویسندهی اثر.
فیلم کوتاه نیز مانند هایکو خود را از قید و بندهای کلاسیک زدهی علم و دانش رها کرده تا به غایت خود که "اصالت هنر و هنرمند" است، دست یابد.
- نگاه:
دیدن و تصویرسازی مهمترین ویژگی شعری در هایکو محسوب میشود که میتواند آن را از سایر نوشتههای ادبی و اشعار دیگر جدا سازد. هایکو دیدن است و فضاسازی و قرار دادن مخاطب در وضعیتی که با چشم لمس میشود تا با گوش و شنیدن و خواندن اثر.
خوانده شدن و شنیده شدن در هایکو ملاک نیست بلکه تماشا و نظاره است که هایکو را شکل میبخشد. همچنین فیلم کوتاه نیز باید در اولین مواجهه بتواند با تصاویر خود مفاهیم زیرین فیلم را انتقال دهد. اصل فیلم بر تصویر است و چشم و نگاه بصری.
نگاه بصری نه لزوما به معنای لذت بصری بلکه دیدن تصاویر و درک دیدگاه کارگردان و گاه در معرض احساس قرار گرفتن در برابر فیلم و غوطه ور شدن در آن و گاه در معرض اندیشه و تفکر قرار گرفتن برای رسیدن به عمق مفاهیم و ایده ی اصلی فیلم کوتاه است.
در واقع، تصویر و فضاسازی تصویر و نگاه،عامل اصلی هایکو و فیلم کوتاه است اگرچه واژهها و جملهها در هایکو به عنوان یک قالب شعری و دیالوگ ها و مونولوگ ها در فیلم کوتاه به عنوان عرصهای که میتواند از سایر هنرها و علوم از جمله ادبیات تاثیر پذیرد،جایگاه خود را دارند و نمیتوان وجود انها را نادیده گرفت.
منابع:
استفن، دانیل (1388) مترجم: نادیا زکالوند، فیلم کوتاه، نقد سینما، شماره64
بابایی، امیرحسین (1388) فیلم کوتاه فراتر از یک تجربه سینمایی، نقد سینما،شماره64
بینا (1388) رشدآموزش زبان وادبیات فارسی، شماره69
کافی، غلامرضا (1387) دریچهی هایکو و چادری طرح، شعر، شماره61
صالحی، علی (1386) شعر در سلوک هایکو، فردوسی، شماره56
لوطیچی، محمد (1387) شعر ژاپن، کتاب ماه فلسفه و ادبیات، شماره19