اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

بررسی نمایشنامه افرا یا روز می‌گذرد با توجه به ویژگی‌های ملودرام

 افرا بهرام بیضایی

«نخستین ریشه­های ملودرام را در نمایشنامه‌های اخلاقی و سنت شفاهی قرون وسطی می‌توان یافت، اما در قرن نوزدهم ملودرام واکنشی است در برابر انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب صنعتی. در اوایل دهة 1800 بورژوازی پس از انقلاب عزم دفاع از حقوق تازه یافته‌اش را در برابر اشرافیت خودکامه داشت. به باور پیتر بروک با ظهور بورژوازی به‌مثابة طبقه‌ای متمکن امر و نهی اخلاقی جایگزین بینش تراژیک شد. موضوع اصلی ملودرام خانواده و ارزش­های اخلاقی است. از این­رو ملودرام از بورژوازی در برابر فئودالیزم دفاع می‌کرد. چه بسیار حکایت­ها که سخن از هتک حرمت دوشیزه‌ی طبقه متوسط از سوی اشراف‌زادهء ثروتمند بدسرشت می‌راندند. از این بابت کش‌مکش طبقاتی به قلمرو امور جنسی واپس رانده­ می‌شد و خود را از طریق سوءاستفاده جنسی یا تجاوز متجلی می‌ساخت. ملودرام در مقام یک ژانر هم‌دوش با سرمایه‌داری قرن 19 انکشاف یافت- و این سرمایه‌داری نیاز به خانواده را مطرح کرد، خانواده‌ای که از طریق نظام وراثت، به حفاظت از دست­آوردهای تازه‌یافتة بورژوازی (از جمله دارایی‌ها) می‌پرداخت» (هیوارد، 1386: 296). 

 

با عطف توجه به این جنبه از تعریف هیوارد که ملودرام واکنشی است جهت دفاع از ارزش­های تازه شکل گرفتة طبقة بورژوا در مقابل ارزش‌های رو به زوال طبقهء آریستوکرات، می‌توان این­طور استنباط کرد که متنِ افرا یا روز می­گذرد داستان دوشیزه‌ای از طبقة متوسط است یعنی شخصیت افرا که از سوی یکی از اعضای طبقه اشراف یعنی خانم شازده هتک حرمت می‌شود: افرا دختری از طبقة متوسط است، با توجه به محل زندگی و این­که مادر افرا به­نوعی کارگری خانم شازده را می‌کند،  خانوادهء افرا در جایگاه طبقة کارگر قرار می‌گیرد، اما شخصیت افرا با توجه به این­که پدرش کارمند دولت بوده است و شغل خودش آموزگاری است و نیز با توجه به این امر که خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرده‌اند، دختری متعلق به طبقه متوسط است که البته به علت مشکلات به وجود آمده در زندگی‌اشان مجبور به کارگری نیز می‌شود و در اساس در ملودرام آن‌گونه که هیوارد مطرح می‌کند طبقه متوسط خود را از دو سو در معرض هجوم می‌دید: از سوی اشرافیت و از سوی طبقة کارگر. در این متن سویة هجوم اشرافیت که در قالب شخصیت خانم شازده قرار می‌گیرد بسیار پررنگ‌تر  از سویة هجوم طبقة کارگر است. چراکه طبقة کارگر در این متن خانوادة افرا هستند و به­دلیل پیوندهای عاطفی و خونی بین اعضای خانواده‌ای که پدرشان هم در قید حیات نیست سویة هجومی طبقة کارگر چندان ملوس نیست و با توجیهات عاطفی اشک‌انگیز از شدت آن کاسته شده است.   

 

خانم شازده با توجه به نوع دیالوگ­هایش، برخوردش با دیگران و اساساً شخصیت‌پردازی‌اش متعلق به همان طبقة اشرافیت فئودالی است که خود را ارباب و دارای حق اربابی و مردم را رعیت خود می‌داند که همیشه باید مطیع اوامر او باشند. اما اشرافیت فئودالی چگونه در قالب شخصیت خانم شازده با هتک حرمت افرا، طبقهء متوسط را مورد هجوم قرار می‌دهد:     

 

افرا دختری است که بار مالی خانواده بر دوش اوست. چراکه پدرش کشته شده است و مادرش نیز تقریباً به علت مشکلات جسمانی از کار افتاده است. داستان این نمایشنامه به­شکلی پیش می‌رود که افرا علاوه بر شغل آموزگاری مجبور می‌شود به ظاهر برای درس­دادن به شازده (چلمن میرزا) به خانة خانم شازده برود. خانم شازده افرا را برای این­که به عقد شازده درآورد به­ خانه­اش آورده­است. اما از آن­جا که افرا با آوردن یک عذر –پسر عمویی که نامزد اوست- این خواسته را نمی‌پذیرد، خانم شازده برای او پاپوش درست می‌کند و افرا متهم به دزدی می‌شود. هجوم اشرافیت فئودالی و هتک حرکت شدن افرا در همین نقطه رخ می‌دهد: در واقع در قالب از بین رفتن آبرو، متهم شدن افرا به دزدی و انتقالش به بازداشتگاه کلانتری است که افرا هتک حرمت می‌شود. خانم شازده به­عنوان عضوی از اشرافیت فئودالی، مسبب این عمل است. توصیف صحنه‌ای نیز که شروع این هتک حرمت است به مانند توصیف یک صحنهء تجاوز است: سرکار خادمی، مدیر فروشگاه و اهالی محل برای دستگیری افرا به خانة آن‌ها می‌روند. مادر افرا صحنه را این­گونه نقل می‌کند:

 افرا بهرام بیضایی

افسر خانم   روز بد نبینین دیدم یکهو در از جاکنده شد و یه گله ریختن تو و دوره‌مون کردن! سیاهی­شون می­زد تا کوچه. چه قشقرقی! بچه می‌ترسه! چرا می­آن طرف لونه ما؟

 

توصیف و نقلی که از این صحنه می‌شود به مانند توصیف صحنهء یک تجاوز است. گویی تمام اهالی محل وسیلة دست خانم شازدهء آریستوکرات شده­اند، در خانه را از جا می‌کنند و مثل گله‌ای می‌ریزند به داخل خانه برای تجاوز و ریختن آبروی افرا.

 

همان­گونه که در ابتدا از قول هیوارد اشاره شد یکی از کارکردهای ایدئولوژیک ملودرام این است که تنش و کش‌مکش اجتماعی بین دو طبقه را به قلمرو امور جنسی واپس می‌راند و خود را از طریق سوءاستفاده جنسی یا تجاوز آشکار می‌کند. خانم شازده سعی می‌کند تا افرا را به هر ترفندی که شده به عقد شازده درآورد که این امر به­شکلی سوءاستفاده جنسی از افرا است. سوء استفاده جنسی به این ­علت است که افرا را در شرایطی قرار می­دهد که برای تامین مخارج خانواده­اش به ازدواج با شازده تن دردهد. امّا در این متن به علت ناقص‌العقل بودن شازده یا همان‌گونه­که شخصیتی تحت عنوان نویسنده بیان می­کند به علت هماهنگ بودن با واقعیت رسمی یا حتی برای پرهیز از کلیشة غالب ملودرام، تجاوز آشکاری اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه همان­گونه که مطرح شد صحنة ورود به خانه برای دستگیری افرا و از بین بردن آبرویش، تمثیلی است از هتک حرمت و تجاوز به او.

 

در ادامه، تلاش‌های سرکار خادمی که یک پلیس و پاسبان است و نوع بشری که یک ارزیاب است منجر به روشن­شدن بی‌گناهی افرا می‌شود. دلالت‌های شغلی این دو شخصیت روشن است: پاسبان که حافظ قانون است و ارزیاب که کارش ارزیابی و قیمت‌گذاری خانه‌هاست، شغل‌هایی متعلق به طبقهء متوسط‌اند و همین دو نفر هستند که افرا را نجات می‌دهند. این مورد هم که شخصیت ارزیاب به­دلیل اقرار اتفاقی شازده متوجه بی‌گناهی افرا می‌شود دلالت مشخصی دارد: شازده عضوی از طبقة اشرافیت فئودالی است که البته ناقص‌العقل است و به­همین علّت هم در اقرار اتفاقی که انجام می‌دهد موجب برگرداندن اتهام دزدی به خانم شازده می‌شود: ناقص و الکن بودن بخشی از طبقهء فئودالی که در قالب شازده نمایان است منجر به سقوط بخش هنوز سرپا امّا پیر و رو به زوال طبقهء فئودالی یعنی شخصیت خانم شازده می‌شود.

 

از جایی که بی‌گناهی افرا مشخص می‌شود، دیگر کارکرد ملودرام شکل می‌گیرد: کارکرد ایدئولوژیک حفظ نظام خانواده بورژوا. در واقع تاکیدهایِ متن مبنی بر این­که کسی حاضر نیست با شازده ازواج کند چون­که شازده ناقص‌العقل است بدین معنا است که طبقهء فئودالی و «نظام شازده­ای» که خانم شازده سعی در حفظ و ابقای آن دارد، الکن­ هستند و دیگر کسی حاضر نیست با طبقهء فئودالی رو به زوال وصلت کند تا این نوع نظام بتواند به حیات خود ادامه دهد. در مقابل برای حفظ نظام خانواده در طبقه بورژوا، افرا که آموزگاری فداکار است باید در پایان با پسر عموی خود ازدواج کند. پسر عمویی که اتفاقاً یک مهندس است؛ حرفه و شغلی معمول در طبقهء بورژوا. پسر عموی خیالی، وجود داشتنش پیش از حضورش در بخش آخر نمایشنامه، در قالب بخش تاریکی از یک عکس و بعضی از جمله‌های مادر افرا وعده ­داده شده بود. در واقع حضور پسر عمو، -حتی اگر این پسر عمو خیالی باشد!- جهت حفظ نظام خانواده در طبقه بورژوا الزامی است. البته متن از طریق شخصیت نویسنده سعی در توجیه و عاد‌­سازی‌ای دارد که منتج به پنهان شدن این کارکرد ایدئولوژیک ملودرام می‌شود:

 

نویسنده   نه، زیادی تلخه. شاید درست نباشه این­طوری تمومش کنیم. ... حتماً می­گن باید نورِ امیدی نشون می­دادم. ... ­مدیران؛ منتقدان فرهنگی؛ رسانه­ ها؛ چپ­ ها؛ راست­ ها؛ و بد روزگاریه وقتی چپ و راست یک حرف می­زنند؛ ... چی باید اضافه کنیم؟ چیزی مثل یه روزنهء امیدی؛ ... پایان قصهء پریان؟ ...                

 

متن برای این­که بتواند توجیهی برای پایان خوش خود داشته باشد، توسط شخصیت نویسنده این پایان خوش را پیشاپیش وعده می‌دهد. شخصیت نویسنده این امر را در قالب این­که همه از جمله مدیران چپ و راست انتظار دارند که پایان نباید تلخ باشد و حتما نور امیدی باید تابانده شود بیان می‌کند –به احتمال زیاد منظور متن از چپ­ها همان اصلاح‌طلب‌ها هستند. چراکه چپ­ها اساساً همیشه منتقد وضع موجود یعنی منتقد سرمایه­داری و بورژوازی هستند، سرمایه­داری که یکی از اساسی­ترین اولویت‌هایش حفظ نظام خانواده بورژوا جهت حفظ دارایی‌هایش است. در واقع متن به این بهانه که چون همه انتظار پایان خوش دارند پس باید چنین باشد پایان خود را توجیه می‌کند. از آنجا که این متن یک ملودرام است و کارکرد ملودرام بنا بر تعریف که در ابتدا داده شد دفاع از بورژوازی است، این نقطه از متن یعنی جایی که پایان باید خوش باشد چون همه این­طور می­خواهند دقیقاً نقطه‌ای است که متن سعی در پنهان کردن یکی از اساسی‌ترین کارکردهای ایدئولوژیک خود را دارد: این کارکرد ایدئولوژیک که ازدواج و حفظ نظام خانواده برای حفاظت از دست‌آوردهای (داریی­های) بورژوازی لازم و ضروری است.

 

 

 

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما