مطالعهی فرهنگی نمایش قرار اثر سیامک احصایی
- توضیحات
- نوشته شده توسط مجید رحیمی جعفری
- دسته: تحلیل تئاتر
- منتشر شده در 1392-08-13 01:23
فرهنگ و سنت همواره امری در تغییر هستند؛ اما این تغییر در لحظه یا مدت زمان کوتاه صورت نمیگیرد. زبان به مثابه بخش اصلی مرکز یافته در فرهنگ از نسلی به نسل دیگر تفاوتهای بسیاری مییابد. زبان در بافت یک فرهنگ در کنار روابط اجتماعی، نهادها و فرهنگ ابزاری سبب تغییر در آن میشود. فرهنگ ذهنی جامعه به تأسی از نهادها و کمک ابزار تغییر میکند و ساختارهای مختلف را شکل میدهد. تئاتر نیز یک نهاد اجتماعی است که میتواند خود بستری برای نمایشی کردن فرهنگ و در سطح کلان فرهنگساز جزئی باشد.
نمایش قرار[1] در بُعد نمایشی کردن فرهنگ تقابلی میان امر سازمانیافته و امر فاقد سازمان فرهنگ مدرن و مصرفگرا را به اجرا درمیآورد. جامعهای که بدون در نظر گرفتن نیاز همواره خواهان مصرف کالا یا موارد دیگر است. در فرهنگ مصرفگرا، افراد در خرید همیشگی کالاها و خدمات جدید، درگیر میشوند؛ در حالیکه هیچ توجهی به نیاز یا عدم نیاز به این کالا و خدمات، قابلیت دوام آنها، مبدأ تولید یا پیامدهای زیستمحیطی تولید و مصرف آنها، نمیکنند جامعهای که این فرهنگ بر آن حاکم گردد، همان جامعه مصرفی خواهد شد؛ که در آن، بنا به نظر بودریار، «مصرف مبتنی بر خواست، مطرح میشود؛ نه صرفاً مبتنی بر نیاز؛ یعنی مصرف با میل آمیخته میشود و سلیقه و میل افراد در جامعه، بر نوع آن تأثیر میگذارد.»[2]
در مرکز نمایش صحنة اجرا به دو نیم (صحنة زندگی زن و مرد) تقسیم شده است که با استفاده از تمهید تعلیق در روند پیشبرد درام مخاطب در پی کشف رابطة زن (هانیه توسلی) و مرد (علی سرابی) است. رابطهای که با توجه به نوع مضمون و تعلیق استفاده شده، ممکن است امر آشنا در پندار مخاطب را به ناآشنا تغییر دهد. درست در لحظهای که هر دو در سکوت به سر میبرند و جز رسانههای ارتباطی همچون تلفن و اینترنت چیز دیگری برای ارتباط وجود ندارد در دلالت صریح مخاطب به دنبال کشف رابطة زن و مرد در داخل یک صحنه است؛ به طوری که گویی زن و مرد همخانه یا زن و شوهر هستند، رابطة آنها رو به سردی رفته است و هر یک خلأ دیگری را در دیگری مجازی (در ارتباط با اینترنت و تلفن) دنبال میکند. پس از مشخص شدن سطح دیگری از رمزگان و گذر به دلالت ضمنی مخاطب وارد خوانشی از دو صحنه میشود (اشاره به لحظهای که زن شمارة تلفنی را چندین مرتبه میگیرد و مرد گوشی را برداشته ولی جوابی نمیدهد). ریتم نمایش کمی تندتر میشود با هر کنش زن ما واکنش مستقیمی از مرد داریم تا مخاطب همچنان در سطح کشف رمزگانهای فرهنگی از طبقة متوسطی است که سرد بودن روابط و به بنبست رسیدن در اوج مصرفگرایی حرف اول را میزند. هنگامیکه زن اغلب صحبتهایش با اشخاص غایب با افرادی است که خارج از کشور زندگی میکنند یا زمانیکه ترسیمی از رابطهاش با همسرش دارد مخاطب متوجه میشود در صحنة پیشرو دو اجرا از دو مکان مختلف را داشته است که به صورت موازی آنها را تماشا میکرده است. زنی که از تمامی روابط گذشتهاش پاسخ مثبتی دریافت نکرده است و دیگر حتی از بیرون رفتن نیز لذت نمیبرد دل خود را به یک ارتباط مجازی در اینترنت خوش کرده است و مرد نیز دستکمی از او ندارد.
با آوردهای از ژزوئه دوکاسترو وضعیت فرهنگ مصرفگرایی در نمایش را بیشتر توضیح میدهم. ژزوئه دوکاسترو معتقد است: «نعمتهای موجود در کره زمین، برای ساکنان آن کافی است. با این حال میبینم، گرسنگی پدیدهای جهانی بهشمار میرود و بیشتر ساکنان روی زمین از گرسنگی رنج میکشند. گرسنگی را طبیعت بهما تحمیل نکرده است؛ بلکه خاستگاه این فاجعه، شرایط فرهنگی جامعههای انسانی است»[3]
زن و مرد نمایش قرار نیز دو نمونه مناسب از جامعه هستند که با وجود داشتن تمامی امکانات بدون توجه به خاستگاه و نیاز هر وسیله به صورت افراطی از وسایل استفاده میکنند. گفتوگوی نوشتاری در اینترنت کمکم جای خود را به گفتوگوی کلامی (با استفاده از گوشی سر تلفن) میدهد. قرارهای حضوری در این فرهنگ جای خود را به قرارهای مجازی میدهد و شاید سوژه ساعتها حتی زبان به صحبت نگشاید. عنصر زبان یکی از علائم زیستی است و حذف آن میتواند نتایج نامعلومی داشته باشد. استفاده از وسایل تأثیرگذار بر ذهن هر دو شخصیت نمایش، برای سودمند یافتن کالاهای تولیدشده (بدون درنظر داشتن کاربرد اصلی) و در نتیجه اقدام به مصرف آن، تأثیری بسیار ویرانگر بر تعادل روانی آندو (تعمیم به افراد جامعه) گذاشته و از خودبیگانگی و روانپریشیهای گوناگونی را در لایههای بسیار گستردهای از آندو (باز نیز تعمیم به افراد جامعه) پدید میآورد.
در قرار تمدن خاصی (فرهنگ ابزاری مصرف گرایی) بر اثر تفکر خاصی (تفکر به بنبست رسیدن در زندگی حاضر) بنا نهاده شده است که خود تعریف فرهنگ است و ریشهیابی آن در رواننژندیهای انسانشناختی دو شخصیت اصلی وجود دارد. چنین اختلالی در جامعه مصرفگرا که به طور افراطی از ابزارها و وسایل مختلف استفاده میکند قطع به یقین اثر سوء نیز خواهد داشت. عشق در مکالمههای مجازی بین زن و مرد شکل میگیرد در یک تمهید چندرسانهای در انتهای نمایش با صحنهآرایی مناسب هر دو با وجود غرق مکالمه مجازی با گوشیهای سر تلفن خود به داخل آب میروند و خودکشی متفاوتی در وانهای حمام خود دارند. مصرفی شدن ارتباط مجازی و استفاده از ابزار این ارتباط ریشه در سه مئله دارد: 1- عقدههای روانی افراد (تنهایی، عدم لذت از دیگر تفریحات، حبس کردن خود در خانه، توجه نشان ندادن به سایر لذتها و اغلب نمادهایی است که در نمایش نشان داده میشود به طور مثال خرمالویی که با ذوق وارد خانة زن میشود اما لذت از آن برده نمیشود.)، 2- فرهنگ منزلتسازی با مصرف (در دنیای امروزی کالاها از شکل سنتی خود به مثابه ابزاری برای رفع نیاز خارج شدهاند بلکه نشانهای از منزلت اجتماعی مورد توجه زن و مرد هستند.)، 3- مصرف وسایل ارتباط مجازی به عنوان ابزاری هویتی (همه چیز در هویت مجازی شکل گرفته است مهم نیست شخص مقابل چه خصوصیات حقیقی دارد هویت بر اساس ابزارهای امروزی و مورد مصرف زن و مرد نمایش شکل گرفته است.)[4]
[1] اثری از سیامک احصایی (طراح صحنه، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما) است که در حال حاضر بر روی صحنه تالار حافظ در حال اجراست.
[2] بهار، مهری (1386)، مطالعات فرهنگی: اصول و مبانی، انتشارات سمت: تهران.
[3] کاسترو، ژوزئه دو؛ انسان گرسنه، ترجمه منیر جزنی، تهران، جاویدنیا، 1379.
[4] شایان ذکر است راقم این مطلب تنها به خوانشی از مطالعة فرهنگی نمایش «قرار» برخاسته است و در مقام یک تحلیلگر تئاتر باید این مطلب را اضافه کند که همواره در اغلب نمایشها قواعد یک رسانه در اینجا تئاتر نادیده گرفته میشود و به همین منظور هر چقدر مضامین درست انتخاب نشوند با توجه به عدم در نظر داشتن خصوصیات یک رسانه عقیم میمانند. متأسفانه در کشورمان عوامل جانبی نیز بر تأثیر هنر مانند کیفیت بد سالنهای اجرا نیز تأثیرگذارند و اگر شما با چنین نمایشی که به دلیل مضمون، ضربآهنگ کندی –بخوانید بسیار کندی- را انتخاب کرده است صندلیهای سالن حافظ به مخاطب اجازه تحمل را نمیدهد.