نمایشنامهنویسی در ایران؛ از آغاز تا ۱۳۵۷
- توضیحات
- نوشته شده توسط محمدرضا قانونپرور (ترجمهی نوشین ازهاری و پژمان الماسینیا)
- دسته: تحلیل تئاتر
- منتشر شده در 1398-03-30 19:34
۱. اشاره
گرچه نمایش مدتِ مدیدی است که بهعنوانِ شاخهای از سنن مذهبی و عامیانهی ایرانی شناخته شده و به انواع گوناگونِ اجراهای نمایشی -از قبیلِ دینی، انتقادی و طنزآمیز- اطلاق میگردد، تئاتر -بهشکل غربی آن- هنری نسبتاً جدید در ایران بهشمار میرود. تعزیه گونهای نمایشِ مذهبیِ ایرانی است که در قرن شانزدهم رواج یافت و مصائب شهدای کربلا را زنده نگاه میدارد. تعزیه اغلب بهصورتِ منظوم عرضه میشود و تنها شکلِ سنتیِ نمایش در ایران است که از متون مکتوب بهره میبرد. نمایشهای کمدیِ سنتی معمولاً در مراسمِ مخصوص -نظیرِ عروسیها- اجرا میشدند. نمایشهای مذبور عبارت بودند از: بقالبازی، روحوضی یا تختِحوضی (نمایش روی حوض حیاط منازل که با تختهای بهعنوان صحنه پوشیده شده بود، اجرا میگردید)، سیاهبازی (کمدینِ اصلیِ نمایش با صورتی سیاهشده حضور پیدا میکرد)، خیالبازی (سایهبازی)، خیمهشببازی و عروسکبازی یا عروسک پشت پرده. نمایشهای موردِ بحث اغلب دارای شخصیتهای کلیشهای بودند و بگومگوهای خانوادگی، کشمکشهای عشقی و روابط بین فقیر و غنی را شامل میشدند. این نمایشها بهطور متداول به رشتهی تحریر درنمیآمدند. نمایشگران کارآزموده از طرحهای داستانیِ متعارف تبعیت میکردند و دیالوگهای خود را نمایشبهنمایش ارتقا میدادند. اغلبِ اوقات از نمایشهای مذکور بهقصدِ انتقادات اجتماعی -بهویژه از مقامات عالیرتبه، اغنیا و روحانیون- استفاده میشد. بهرغمِ سانسورهای حکومتی، قیدوُبندهای مذهبی و علاقهی روزافزونِ عموم به سرگرمیهای جدیدتر، اجرای هردو گونهی نمایشهای کمدی و مذهبیِ سنتی تاکنون ادامه یافته است و نمایشنامهنویسان نیز در خلقِ آثار خود از آنها بهره گرفتهاند.
۲. خاستگاهشناسیِ نمایشِ ایرانی
در جستوجوی سرمنشأ نمایش مدرن در ایران به قرن نوزدهم میرسیم، زمانی که تحصیلکردههای ایرانی با تئاتر غربی آشنا شدند. دانشجویانی که بهمنظورِ فراگیریِ تکنولوژی غرب به اروپا اعزام شدند، با تأثیرپذیری از دیگر جنبههای فرهنگ غربی -از قبیلِ نمایش- به وطن بازگشتند. در ابتدا، نمایشنامههای غربی به زبان فارسی برگردانده میشدند و در محلّ ساختمان دارالفنون -اولین محلّ به اجرا درآمدنِ نمایشهایی بهسبکِ فرنگی- برای خانوادهی سلطنتی و درباریان روی صحنه میرفتند. «مردمگریز» نوشتهی مولیر از جملهی نخستین نمایشنامههایی بود که با نامِ «گزارش مردمگریز» و آزادیِ بسیار -از حیثِ اسامی و خلقوُخوی شخصیتها- توسط میرزا حبیب اصفهانی (استانبول، ۱۸۶۹/۱۲۸۶) بهشکلی ترجمه شد که نمایشنامهی مورد بحث بیشتر ایرانی بهنظر میآمد تا فرانسوی.
نمایشِ ایرانی علاوه بر اقتباس مستقیم، بهطور غیرمستقیم نیز بهواسطهی آثار میرزا فتحعلی آخوندزاده -نویسنده و کارمندِ ترقیخواهِ دولت- از تئاتر غربی تأثیر پذیرفت. نمایشنامههای آخوندزاده که به زبان ترکی آذری، در یکی از روزنامههای قفقاز طیّ سالهای ۱۸۵۱ تا ۱۸۵۶ (ترجمهشده توسطِ ميرزا محمدجعفر قراچهداغی با عنوانِ «تمثیلات»، تهران، ۱۹۷۰/۱۳۴۹) به چاپ میرسید، مشوقی برای میرزا آقا تبریزی شد تا بخت خود را در نوشتنِ نمایشنامه به زبان فارسی بیازماید. ابتدا سه نمایشنامه از چهار نمایشنامهی میرزا آقا تبریزی -نوشتهشده در دههی ۱۸۷۰- سهواً منسوب به میرزا ملکمخان ناظمالدوله در برلین و در سال ۱۹۲۲/۱۳۰۱ به چاپ رسید. بعداً هر چهار نمایشنامه بهنامِ «چهار تیاتر» در تبریز منتشر شد. این نمایشنامهها به فساد و رشوهخواری در دولت و سایر معضلات اجتماعی میپرداختند. تبریزی در «سرگذشت اشرفخان» (حکایت اشرفخان حاکم عربستان در ایام توقف او در تهران) روی جریان رشوهخواری در حکومت قاجار متمرکز شد. اشرفخان -شخصیت اصلی نمایشنامه- ناچار میشود به هر صاحبمنصبی -از شخص اولِ مملکت گرفته تا فراشان و دربانان- رشوه بدهد تا بتواند در پست خود بهعنوان حکمران خوزستان باقی بماند؛ او انتظار دارد بیشتر از رشوهای که پرداخته، از زیردستاناش بگیرد تا جبرانِ مافات شود. تبریزی در «حکومت زمانخان» (طریقهی حکومتِ زمانخانِ بروجردی و سرگذشت آن ایام) لطایفالحیلی را که حکمرانان محلی با توسل به آنها مردم را مجبور به پرداخت رشوه میکردند، بررسی کرد. او در «حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا» (حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا و سرگذشت ایام توقف چندروزه در کرمانشاهان نزد شاهمراد حاکم آنجا) به روابط خانوادگی حکام قاجاری و همچنین شیوهی حکمرانیِ آزمندانه و زیادهخواهانهی آنان پرداخت. و سرانجام در «حکایت عاشقشدن آقا هاشم» (حکایت عاشقشدن آقا هاشم خلخالی به سارانام، دختر حاجی پیرقلی و سرگذشت آن ایام) شیوع باورهای خرافی و رواج طالعبینی را به باد انتقاد گرفت.
مقاله کامل را از زیر دانلود کنید