اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نقد فیلم دانکرک Dunkirk کریستوفر نولان؛ خوانش باشلاری از حضور عناصر در فیلم

فیلم دانکرک

کریستوفر نولان یکی از مهم ترین فیلمسازان عصر حاضر که طرفداران‌اش بی‌شمار هستند در پیدا کردن سوژه در ژانرهای گوناگون این بار سراغ فیلمی در ژانر جنگ رفته و یکی از برهه‌های کوچک جنگ جهانی دوم و حوادث ساحل دانکرک را روایت می‌کند. در تحلیل پیش رو ابتدا به تحلیل روانکاوی عناصر طبیعی در فیلم و سپس ضرورت ساخت فیلم در کارنامه نولان خواهم پرداخت.

 

باشلار فیلسوف فرانسوی در عناصر چهارگانه طبیعی نگاهی پدیداری به روانکاوی دارد. او 4 عنصر آب، هوا، خاک و آتش را در تحلیل روانکاوانه با تأثیراتی که از فروید و بیشتر از یونگ گرفته بود ارائه می‌کند. تفاوت نگاه باشلار با فروید بر این است که فروید به تجزیه و تحلیل ساخت و ساحت اجتماعی انسان می‌پردازد، اما روانکاوی طبیعی به مراودات انسان با ماده نظر دارد. ماده از مقاومتی برخوردار است که توسط انسان و دستکاری انسانی شکل می‌گیرد یا حتی به انسان شکل می‌دهد. انسان در این راستا از نظر باشلار حتی به درمان خویش می‌پردازد. باشلار توسط تأثیر مواد و عناصر بر انسان و حتی تأثیر انسان با مواد پیرامون‌اش به تجزیه و تحلیل رفتار انسان می‌پردازد. در فیلم دانکرک عناصر طبیعی 4 گانه نقش مهمی دارند اما تفاوت نگاه باشلاری با این نگاه این است که در این‌جا کمتر به تحلیل رفتار انسانی در فیلم با توجه به ارتباط با عناصر و مواد می‌پردازیم و تنها بُعد خوانش باشلاری از نظرگاه کریستوفر نولان برای استفاده این عناصر اهمیت پیدا می‌کند.

 

نولان با دست آوردی تکنیکی و استفاده از دکوپاژهایی مختص پرده عریض‌تر آیمکس تصاویر شگفت انگیزی را آفریده که حادثه دهشتناک دانکرک از سه نگاه زمین، هوا و دریا روایت بصری شود. در بخش زمینی فیلم با عنوان موج شکن The Mole که به دیوارة صخره‌ای ساحل دانکرک و انتظار بیش از چهارصد هزار سرباز بریتانیایی برای حضور ناوشکن‌های متفقین اشاره دارد که از مهلکه نجات یابند. در مرکز داستان الکس (هری استایل) و تامی (فیون ویتهلد) از میان آتش و گلوله می‌گریزند تا به ساحل برسند و در کنار دیگر سربازان سوار کشتی شوند. هواپیماهای آلمانی هر از چندگاهی به دانکرک نزدیک می‌شوند و سربازان هراسان و درمانده ساحل را بمباران می‌کنند و در تمام این مدت آن‌ها چاره‌ای جز پناه بردن به آب ندارند و تلاش برای زنده ماندن مداوم راهی جز آب نیست. جنگنده‌ها بخش دیگری به نام هوا The Air را رقم زده‌اند که سه جنگندة اسپیت فایر نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در عرض یک ساعت از پایگاه خود به سمت ساحل دانکرک می‌روند تا به مقابله با بمب افکن‌های آلمانی بپردازند. در قسمت پایانی سومین روایت بصری دریا The Sea است که قایق‌های غیرنظامی هر روزه از بریتانیا به ساحل دانکرک می‌روند و به تخلیة نیروهای بریتانیایی گرفتار در این ساحل کمک می‌کنند. هر یک از این سه داستان روایت های متفاوت خود را دارند که با تدوینی هوشمندانه به هم گره خورده‌اند. با توجه به سه روایت از عناصر مادی می‌توان به تحلیل عناصر و مطالعة انسان در جهان مواد و نیروها پرداخت.

 

باشلار معتقد است تخیل دربارة زمین یا آرام بخش است یا برانگیزانندة تلاش و کوشش. الکس و تامی اولین شخصیت‌هایی هستند که با آن‌ها روبه‌رو هستیم. هر دو در حال تلاش بسیار برای نجات جان خود هستند، از کجا؟ از زمین. از ساحل دانکرک. در این جا رابطه انسان و زمین یک رابطه مخدوش است. جایی است که انسان دیگر تعلق خاطر به آن ندارد و برای ترک آن هر کاری انجام می‌دهد. الکس و تامی ابتدا از هر ترفندی استفاده می‌کنند تا از دانکرک به زمینی بروند که تخیل دربارة آن احساس امنیت و آرامش را شامل شود. این در مورد دیگر سربازان نیز صدق می‌کند. چند باری هر دو سعی دارند با کشتی نجات بخشی از مهلکه بگریزند اما بمب افکن‌ها کشتی را غرق می‌کنند. تخیل در مورد هر عنصر و ماده، نمایشگر ناخودآگاهی و حریم انس و خلوت شخصیت‌هاست. شخصیت‌ها بی‌آن که در مورد چیزی تفکر کنند کاملا غریزی در ارتباط با عناصر قرار می‌گیرند. به این صورت زمین آرامش بخش همان زمینی است که باید به آن برسند و از دیگری دوری کنند.

 

پویایی شخصیت‌ها از تلاش و کوشش برای رهایی در عنصر دیگری ادغام می‌شود. یعنی هوا. جایی که پویایی تصویر مادی در آن جلوه‌گر است. تخیل دربارة هوا از نظر باشلار پر از جنبش و حرکت است. تصاویر هوایی در دانکرک این پویایی را به خوبی نشان می‌دهند. اوج گیری ها، احساس بالا رفتن، عروج و سقوط همه از مصادیقی است که در دانکرک به خوبی قابل بازشناخت است. عروج و سقوط در فیلم یک استعاره دوگانه‌ای از همان احساس پویایی و ارامش است. این وضعیت حاکم بر مناسبات دیالکتیکی موجود میان وجد و هول، قبض و بسط نه تنها در زمین وجود دارد بلکه در هوا پیوند درخشانی پیدا می‌کند. سقوط سرباز و نجاتش از هواپیما (با بازی سیلیان مورفی) را مقایسه بکنید از قطع به فضای نجات بخش تامی در کشتی. کشتی های در حال غرق شدن. صعود و سقوط پیوند عجیبی در دانکرک دارد.

 

اگر زمین، هوا و آب در فیلم عناصر اصلی هستند که عنوان بندی شده در پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد چهارمین عنصر مفقوده باشلار در همه جا جز جایی که زمین آرامش بخش می‌شود و دریا نجات دهنده، حضور دارد؛ آتش است. در مورد آب پس از بررسی آتش بحث خواهم کرد. همه از چه می‌گریزند، مرگ. شاید بهتر باشد این طور بگوییم هراس از آتش. آن چیزی که دین‌ها نیز در حیات پس از مرگ انسان‌ها را از آن می‌هراسانند. ترس از آتش اکتسابی است. پدر و مادر، كودك را از نزدیك شدن به آتش و بازی كردن با آن، بازمی‌دارند و می‌ترسانند. از این رو چون ترس از آتش ریشة اجتماعی (خانوادگی) دارد، پس مسئله‌ی شناخت آتش همان مسئله‌ی نافرمانی یا سرپیچی هوشمندانه از دستور پدر و مادر است. كودك می‌خواهد چون پدرش باشد. پس دور از چشم پدر، مانند پرومته‌ای كوچك كبریت را می‌رباید و گاه آتشی می‌افروزد. به این صورت است که باشلار از عقده پرومته و نقش آن در هراس از آتش بحث می¬کند. آن چیزی که انسان از آن منع شده و می‌شود. شور حیات و سودای مرگ بهم آمیخته‌اند.

 

باز گردیم به عنوان «دریا» که در فیلم مهمترین عنصر است. دریا یک عنصر واسط بین تمامی عناصر است. همه از طریق دریا می¬خواهند بگریزند. دریا در غرق شدن سربازان هوا را از آن‌ها می‌گیرد. حتی در حین نجات از کشتی در حال غرق شدن در آب به خود آب می¬گریزند. عروج هواپیماها از آب و سقوط‌شان نیز به آب است. نجات بخش و مسیر آرامش دریاست. دریاست که پلی بین دو زمین است. زمین آشوب به زمین آرامش بخش. در نزد باشلار خصیصة اصلی آب، خصیصة مادری است. همان بازگشت به زهدان. مادر نمادی آرامش بخش و نجات بخش است و نولان به بهترین نحو توانسته این امر را نشان دهد. اگر تأملی در فیلم داشته باشید فیلم بدون داشتن بازیگر زن به یادمان نمی‌آورد که زنی را ندیده‌ایم. در طبیعت آب نماد مادر و زن است. عدم حضور شخصیت زن در فیلم با حضور چشم‌گیر عنصر آب حل شده است. آب هم جان بخش است و هم جان ستان، هم پیام آور مرگ و هم مبشر رستاخیز. آب دعوت به مرگ است، نوعی نیروی فریبنده و افسونکار که البته نجات بخشی و مادریت مولفه‌ای پررنگ تر برای سربازان ساحل دانکرک.

 

دانکرک را منتقدان پرشماری بهترین فیلم سال یا –پا را فراتر نهادند و- بهترین فیلم جنگی تاریخ لقب داده‌اند. آن قدر فیلم توسط نشریات معتبر ستایش شده که حد ندارد. حتی در سایت متاکریتیک که میانگین امتیاز منتقدان نشریات مهم جمع آوری می شود فیلم امتیاز 96 از 100 یعنی بالاترین امتیاز کارنامه نولان را گرفته است. نولان با وجود فیلم‌های مهمی چون تعقیب، ممنتو و بی‌خوابی تغییر مسیر داد و فیلم‌های پرخرج استودیویی ساخت. در این بین هم چنان شوالیه تاریکی او بی شک بهترین فیلم ابرقهرمانانه و سرآغاز یکی از بهترین علمی-تخیلی‌های تاریخ سینما محسوب می‌شوند. او نگاه هنری و زیبایی شناخت خود را به سینمای بلاک باستر هالیوود برد. حال با دانکرک طرف هستیم که پیش از این در فیلم اُورلرد ساختة استوارت کوپر به طور کامل به حوادث دانکرک پرداخته شده بود. سرباز فیلم تاوان نیز از ساحل دانکرک به خانه بازگشته و موضوع برای مخاطبان سینمای جهان آن قدر جدید نبود. جی.جی آبرامز هم در حال تهیه نسخه دیگری از اُورلرد است که به زودی اکران خواهد شد.

 

کریستوفر نولان که موضوعات بکری را به سینمای علمی-تخیلی وارد کرد و حتی سبب ارتقای توقع ما از این ژانر در سال های اخیر شد در ژانر جنگی چیزی به آن اضافه نکرده است. دانکرک علی‌رغم مباحث فلسفی و روانکاوری که در دلالت‌های ضمنی دارد در دلالت سطحی برای مخاطب تنها یک فیلم جنگی از یک حادثه کوتاه مدت است. نشان دادن چهره دهشتناک جنگ با بهترین کیفیت نمی‌تواند ما را از سینمای نولان راضی کند. نولان که داستان‌های بکری را به تصویر درآورده بود این بار مخاطب را سردرگم می‌کند چه چیزی می‌تواند در ماندگاری دانکرک به آن کمک کند. آیا واقعا نشان دادن جلوه‌های بصری فوق العاده در یک نبرد می‌تواند فیلم را در طول تاریخ مهم جلوه دهد. به نظرم با وجود محاسن فیلم در تاریخ سینما نمی‌تواند باقی بماند. برای من هم چنان بهترین فیلم جنگی «اینک آخرالزمان» ساختة فرانسیس فورد کاپولاست و اگر در نشان دادن صحنه‌های جنگ بخواهیم برای فیلمی رقیب تراشی کنیم آن بی شک «نجات سرباز رایان» ساختة استیون اسپیلبرگ است که پس از گذشت بیش از دو دهه هم چنان بهترین در نوع خود است.

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما