جدال غریزه و تمدن، نگاهی روانکاوانه به فیلم قصههای وحشی
- توضیحات
- نوشته شده توسط وحید میرهبیگی
- دسته: جامعه شناسی و هنر
- منتشر شده در 1396-03-14 02:49
فیلم قصههای وحشی ، به نویسندگی و کارگردانی دامیان زیفرون، سلسلهای از داستانها است که کاراکتر یا روایت مشترکی آنها را به هم مرتبط نمیکند. اگر هیچ اشتراک دیگری در میان نبود، میتوانستیم چیدمان تصادفی این قطعات را عمیقاً بهنقد بکشیم. در این صورت قطعاً از جذابیتهای فیلم نیز کاسته میشد. اما ساختار فُرمی و مضمونیِ مشترک میان شش روایتی که پشت سر هم و بدون نظم خاصی به تصویر کشیده شدهاند از پیچیدگی فیلم خبر میدهد. در ابتدا، بهمرور اجمالیِ اثر میپردازم و سپس بهتفصیل شباهتها و تفاوتهای ساختارِ فُرمی و مضمونیِ تکرارشوندۀ آن را با بینشی فرویدی تحلیل خواهم کرد.
در ابتدای فیلم از تیتراژ متعارف خبری نیست، گویی مخاطب به اواسطِ یک داستان پرتاب میشود: دوربین چمدان چرخداری را در نمای نزدیک دنبال میکند. این «غیرمنتظرگی»، نبضِ کوبندهای است که تا آخرین دقایقِ اثر بهانحاءمختلف بیننده را غافلگیر و به دنبال خود میکشاند. طنزِ ظریف، فیلمبرداریِ متنوعی که قابها و زوایای مختلف را بهتناسب لحظۀ روایت برگزیده و موسیقی متنوع و کُمیکی که در موقعیتهای دیگرگونه، به طرز طنازانهای دیگرگونه مینوازد، از عوامل دیگری هستند که بیحوصلگیِ احتمالی بیننده را در کشوقوس و فرازوفرود خویش از میان میبرند.
مقاله را از قسمت زیر دانلود کنید
دیدگاهها
و ممنون که خواندید و نوشتید
به طور کلی با شما موافقم؛ از این لحاظ که ادعای تولید محتوایی ناب و تکان دهنده را ندارم. اما نمیپذیرم که این متن از نقد بری است.
روشی که من به کار بردهام بیشتر "نگریستن از منظر تئوریها" است. خوانش هنر از منظر همخوانترین تئوری موجود. بنابراین صرفاً قرائت عام و همهفهم از فیلم بازگویی نشده است. بلکه قرائتی خاص مد نظر است.
وجه انتقادی امر نیز، نه در انتقاد از خود فیلم، بلکه در بیرون کشیدنِ دلالتهای انتقادی فیلم راجع به واقعیتهای اجتماعی است. دلالتهایی که در خوانش همهفهم و عام و رایج از فیلم کشف نمیشوند. مانند نقد عقلانیت صوری، نقد سوپرایگو و سوپراایگو، نقد پدرسالاری و...
اگر من نتوانستهام چیزی جز خوانش رایج را در این متن از فیلم بیرون بکشم موفق نبوده ام، در غیر این صورت به سمت توفیق حرکت کردهام...
اینطور نوشته ها تو بهترین حالت خودش فقط یه رویو هه نه کریتیک هرچند خود نویسنده هم فکرنکنم مدعی باشه که کریتیک نوشته
ولی واقعا چرا باید داستان فیلم رو خلاصه کرد؟ یعنی نمیشه در ابتدای مقاله گفت با توجه به فیلم مذکور و بعد حرف اصلی به خواننده گفت