یادداشتی بر آلزایمر
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت
- منتشر شده در 1389-11-19 14:04
اسدالله غلامعلی – روز دوم جشنواره هفدهم بهمنماه 1389 (سینمای تهیه کنندگان): آلزایمر (احمدرضا معتمدی)
نقطه قوت فیلم آلزایمر فیلمنامه آن میباشد. این آخرین ساخته «احمد رضا معتمدی» قصهای را برای مخاطب تعریف میکند و در این راه روایتی رئالیستی را انتخاب کرده است. آلزایمر روایت زندگی زنی به نام آسیه (مهتاب کرامتی) است، که مرگ شوهرش امیر قاسم (مهدی هاشمی) را باور نکرده، برادر شوهرش نعمت (فرامرز قریبیان) او را به عقد خود در آورده ولی چون آسیه زیر بار نرفته و خود را به دیوانگی زده است او را به آسایشگاه بیماران روانی منتقل کردهاند.
محمود (مهران احمدی) برادر کوچک آسیه او را برای سالگرد از آسایشگاه بیرون میآورد تا در مراسم شرکت کند. آسیه که عکس امیرقاسم را به عنوان گمشده در روزنامه چاپ کرده است. شخصی (مهدی هاشمی) با روزنامهای در دست پیدا میشود و ادعا میکند که او همان عکس است. همه کتمان میکنند، آزمایش خون هم نشان میدهد که او هیچ نسبتی با آسیه و فرزندش ندارد ولی آسیه میگوید که او ابوالقاسم است. آلزایمر از یک داستان قدرتمند برخوردار و فیلمنامهای که به کمک جهان داستان و با بهرهگیری از تمام عناصر موجود در داستان ساختارمند است. شخصیتها به خوبی و به کمک ایجاز در دیالوگ و تصاویر شناخته میشوند. ضرباهنگ فیلم متناسب با موقعیت هایی است که به وجود میآید. نقاط شوک کاملا به جا و خوب از آب در آمده است و پایان بندی فیلم در عین حال که احساس میشود یک پایان بسته است، ولی در واقع فیلم به شکلی به پایان میرسد که تأویل مخاطب را بر میتابد و او را به حال خود رها نمیکند.
شوخیهایی که در دل داستان گنجانده شده نه مبتذل و نه بیربط با داستان هستند در واقع شوخیهای فیلم بر دوش بازی زیبای مهدی هاشمی است که بالحق میتوان گفت در فیلم هیچ و آلزایمر (که تا حدودی هم شخصیتها به هم نزدیکند) یکی از به یادماندنیترین بازیهای خود را ارائه کرده است. مهران احمدی با هر فیلمش گامی به جلو بر میدارد ولی فرامرز قریبان (در عین حال که نقش سنگینی را بر دوش دارد) شخصیتی شبیه به فیلمهای رقصدر غبار و شهر زیبا دارد. میزانسن، نورپردازی و دیگر عوامل همگی در خدمت داستان و فیلمنامه هستند و از اسلوب آثار کلاسیک پیروی میکند. درواقع فیلمنامه هم به شیوهی کلاسیک نگاشته شده است. اگر بخواهیم به سکانسهای به یادماندنی فیلم اشاره کنیم میتوانیم سکانس پایانی و پیدا شدن ساعت، برخوردهای محمود و آسیه در زیر زمین و کلانتری و ...
احمدرضا معتمدی با آلزایمر نشان داد که همچون برخی دیگر از فیلمسازان این نسل فیلمنامه در سینمایش حرف اول را میزند و خوبی سینمای او این است که فقط به فیلمنامه تکیه نمیکند و میزانسن، هدایت بازیگر و .. را از یاد نمیبرد.